درباره احمد اقتداری

ايرنا/ احمد اقتداري مورخ و جغرافيدان کوشايي بود که سالها آموزگاري، استادي دانشگاه، وکالت دادگستري و نويسندگي کرد و با اينهمه، عمده شهرتش به علت پژوهش درباره خليج فارس بود.
از محمدرضا شفيعي کدکني نقل شده است که «خليج فارس قلب ايران است و دکتر احمد اقتداري، قلب خليج فارس» و همين کافي است در معرفي بزرگمردي که به «پدر مطالعات خليج فارس» مشهور است. او که به گفته کوروش کمالي سروستاني رييس مرکز اسناد و کتابخانه ملي فارس، در رازآلودگي جنوب، عمر گذراند، بر پهنه نيلي دريايش، عشق ورزيد، بر خاک تفديدهاش بذر فشاند. در قابي از واقعيت و تاريخ، در پيِ هويت بلندآوازۀ اين سرزمين، هرم سوزان گرما را به جان خريد. او در پي کشف جنوب بود؛ آنجا که آب و آتش در مصافي مدام، درهم ميتنند؛ از دهليز تنگ کوچهها تا گورهاي خارگرفته و آبانبارهاي زنگارگرفته گِلاندود و منارهها و کنگرههاي زمانخورده، تا لنجها و سقفهاي نمور خانهها، تا کوبههاي باد و شرجي زمان تا آوازهاي در بادخوانده جاشوي پير، ميراث ايرانزمين را به کنکاش نشسته بود. وجب به وجب اين خاک را دانسته، عشق ميورزيد. جنوب براي او فراتر از يک جغرافيا بود؛ مفهومي که با تمامي پديدههايش، از رفتگان، ماندگان و آيندگان، معنا ميگرفت و از دلِ اين همه، تاريخ را روايت ميکرد. با مردمان اين خطه زيسته، آمالها و اندوهشان را ميشناخت و بر فراز و نشيب تاريخشان، مباهات ميکرد و در پي کشف جنوب بود؛ آنجا که جغرافيا، تاريخ، ادبيات و انسان معنا ميگرفت.
تولد و خانواده
احمد اقتداري در ۱۳۰۴ خورشيدي در «گراشِ» فارس به دنيا آمد. پدرش مرتضي قليخان اقتداري و مادرش انيسخانم اقتداري از نوادگان فتحعليخان بيگلربيگي گراشي، حاکم لارستان و بنادر خليج فارس در دوره قاجار بودند. اقتداري در ۱۳۲۳ خورشيدي با قمرخانم اقتداري فرزند قهرمانخان اقتداري ازدواج کرد که حاصل اين ازدواج فرزندهايي به نامهاي افشين، اميد و آرزو بود.
تحصيل و تدريس
در پنج يا شش سالگي به مکتب خانه اي در شهر لار رفت. اندکي بعد از تاسيس مدرسه دولتي در لار او را از مکتب خانه بازگرفتند و به مدرسه دولتي فرستادند. دروس شش ساله ابتدايي را آنجا خواند. وي جايزه شاگرد اولي در تمام استان (ايالت آن روز) فارس را در اين ۶ سال دريافت کرد.
دوران سه ساله دبيرستان را نيز در لار گذراند. پدرش پس از ترديد بسيار، او را به شيراز فرستاد تا در دانشسراي مقدماتي شيراز که دارالمعلمين ابتدايي بود، نامنويسي کند. ۲ سال در آن دانشسرا درس خواند و با شور و شوق بسيار به عنوان آموزگار به لار برگشت و در سالهاي اول تا چهارم ابتدايي به خدمت آموزگاري پرداخت.
اقتداري براي ۲ سال رياست فرهنگ لارستان و بنادر خليجفارس را به عهده گرفت. آنگاه ضمن تحصيل در دانشکده حقوق دانشگاه تهران، به تدريس در دبيرستانها مشغول شد. در ۱۳۳۴ خورشيدي موفق به اخذ اجازه وکالت پايه يکم دادگستري شد. او علاوه بر ۳۰ سال معلمي، ۴۰ سال هم در شغل وکالت دادگستري خدمت کرد و از ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۶ خورشيدي در دانشکدهحقوق و علوم سياسي تدريس کرد.
دوستي با افشار و ستوده
اقتداري در جواني در يک کوهنوردي با ايرج افشار آشنا ميشود و رفاقتي ميانشان شکل ميگيرد که تا آخر عمر ادامه مييابد. همين دوستي موجب ورود اقتداري به دنياي ايرانشناسي ميشود و جلال آلاحمد به طنز آن ۲ و منوچهر ستوده را با عنوان «سه تفنگدار» و «گورنگار» توصيف ميکند؛ چرا که اين سه با همراهي يکديگر، بسياري از اسناد تاريخي و بناهاي کهن ايران را معرفي کردند. اقتداري در خصوص اين دوستي گفته است: ما ۶۵ سال شبانهروز و در سفر و حضر با هم بوديم. يک روح بوديم در ۲ بدن. هيچ کاري را بدون مشورت با او انجام نميدادم و حتي قلم روي کاغذ نميبردم. او همواره بهترين راهنماي من بود. دوست ديگري هم که اغلب با ما همنشين بود، منوچهر ستوده بود. مرحوم افشار انسان کمنظيري در تاريخ فرهنگ ايران بود که شايد سالها بگذرد و مردي چون او زاده نشود.
پژوهش در حوزه خليجفارس
اقتداري در ۱۳۴۱ خورشيدي براي نخستينبار در سميناري که به موضوع خليجفارس ميپرداخت، شرکت کرد. اين سمينار که به همت محيط طباطبايي و رياست سعيد نفيسي برگزار ميشد، نخستين گام هاي اقتداري را براي شناخت خليج فارس به همراه داشت. او در آن سمينار به سخنراني در باب فولکلور و فرهنگ عامه خليجفارس پرداخت.
وي از ۱۳۴۳ خورشيدي در سازمان جلب سياحان به عنوان معلم و کارشناس مشغول به کار شد. مسافرتهاي تحقيقاتي اقتداري در سال هاي ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ خورشيدي در سواحل جنوبي ايران (از مسيرهاي بندر ديلم، جاسک، بندر ريگ، زاهدان، چابهار و بندر تيس) به تأليف کتابهايي همچون ديار شهرياران و تهيه چهار هزار قطعه عکس از آثار تاريخي انجاميد که در شناخت تاريخ و فرهنگ جنوب ايران و سواحل خليجفارس حائز اهميت است.
اقتداري در ۱۳۴۶ خورشيدي از طرف دولت ايران به عنوان کارشناس گردشگري به عربستان، عراق و لبنان اعزام شد و در ۱۳۴۹ خورشيدي در کنگرهايرانشناسي (کنگرهتحقيقات ايراني) که به همت ايرج افشار برپا شده بود، حضور داشت.
غيرت بر روي نام خليج فارس
غيرتي که اقتداري روي نام خليجفارس داشت در هر کلمهاي که از زبانش جاري ميشود به خوبي هويداست؛ وقتي با تاکيد ميگويد «خليجفارس، خليجفارس است و بس!». او در يکي از گفت وگوهايش مي گويد: من يک زماني مهمان فرماندههاي ارتش بودم. به آنها گفتم که به سربازانتان خليجفارس را آموزش دهيد ... کار مطبوعات و رسانه همين است که اين اطلاعات را به دست عامه برساند. سعي کنيد به مردم ايران بفهمانيد که اين دريا از ابتدا، نامش خليجفارس بوده و هست و خواهد بود.
اقتداري در کتاب «خليج فارس؛ از ديرباز تا کنون» براي خليج فارس ۲ تعبير «درياي پرماجراي ايراني» و «گاهواره تمدن» را به کار بردهاست. وي معتقد است، خليج فارس به اين دليل که هميشه در تاريخ خود، محل نبرد قواي نظامي بوده، «پرماجرا» است. وي همچنين اعتقاد داشت که خليج فارس زادگاه ايلاميان بودهاست؛ به همين دليل از آن به عنوان «گاهواره تمدن» ياد ميکند.
تاليفات
اين پژوهشگر خستگي ناپذير حدود ۴۰ کتاب با ارزش و بيش از يکصد مقاله علمي به چاپ رساندهاست. در ميان آثار او از تصحيح و همت گماردن به انتشار ديوان اشعار شاعران، ترجمه آثار تحقيقي نويسندگان و پژوهشگران غيرايراني تا چاپ قصههاي مثنوي، منطقالطير و هزار و يک شب و همچنين تحقيقات علمي در زمينه لهجهشناسي، زبان و فرهنگ مناطق مختلف کشور ديده ميشود.
برخي از کتاب هاي به چاپ رسيده اقتداري عبارتند از «خليج فارس از ديرباز تا کنون، تصحيح بندرعباس و خليج فارس، صيد مرواريد در خليج فارس، تاريخ مسقط و عمان و بحرين و روابط آن با ايران، تحشيه سرگذشت کشتيراني ايران، آثار باستاني سواحل و جزاير خليج فارس و درياي عمان، لارستان کهن و فرهنگ لارستاني، نشر فرهنگ ايران زمين، خوزستان و کهگيلويه و ممسني، تصحيح تاريخ مسقط و عمان، بحرين و قطر و روابط آنها با ايران، محمد علي خان سديدالسلطنه، تصحيح و تحشيه و پيوستها از احمد اقتداري، تهران، دنياي کتاب، کاروان عمر، يکصد و پنجاه مقاله در زمينه ايرانشناسي و خليج فارس، ديار شهرياران، تصحيح باغستان لارستاني، از درياي پارس تا درياي چين، آيين دريانوردي کهن در اقيانوس هند و خليج فارس و تحشيه ارجان و کهگيلويه.
افتخارات
اقتداري به خاطر پژوهشها و مطالعاتش در حوزه شناخت ايران و بازنمايي اين اقليم در آثار خود، از طرف دانشگاه تهران، مدرک دکتري افتخاري دريافت کرد. در ۱۳۸۴ خورشيدي در کنگره بزرگ فارسشناسي بزرگداشتي براي احمد اقتداري برگزار شد. در اين مراسم از تمبر يادبود اين شخصيت تاريخشناس و جغرافيدان رونمايي شد. در ۱۳۹۱ خورشيدي جايزه ويژه مرکز موقوفات دکتر افشار با عنوان جايزه تاريخي و ادبي دکتر محمود افشار براي زبان فارسي و وحدت ملي ايران به وي اهدا شد. در بهمن ۱۳۹۲ خورشيدي از تنديس احمد اقتداري به پاس بيش از ۵۰ سال پژوهش براي خدمت به فرهنگ ايران و پژوهش در زمينه خليج فارس در مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامي رونمايي شد.
همچنين مستند «به ايران، جاودانيام» ساخته رضا رشيديان درباره تلاشهاي احمد اقتداري در خصوص بررسي تاريخي جغرافيايي سواحل جنوبي ايران ساخته و از شبکههاي اول سيما و مستند نمايش داده شد.
درگذشت
اقتداري در فروردين ۱۳۹۸ خورشيدي دچار شکستگي استخوان از ناحيه لگن شد و پس از جراحي ضمن پايين آمدن سطح هوشيارياش در بخش مراقبتهاي ويژه بستري شد تا اينکه سرانجام در صبح سهشنبه ۲۷ فروردين در بيمارستان آسيا تهران چشم از جهان فروبست و همانگونه که در وصيت نامه خود عنوان کرده بود، پيکرش به زادگاهش، گراش، منتقل و در قبرستان خوانين گراش در کنار مسجد آل دهباشي در نزديکي برکه حاج اسدالله به خاک سپرده شد.