بخشی از نامه های کافکا به پدر و مادرش
آخرين خبر/ نامههاي دوسال آخر زندگي او اثر ناتمام مانده ديگري را در اين کتاب نشان ميدهد.
خب، وقتي هيچي براي نوشتن نداري، بنويس. براي من اين چيزها هميشه سخت گيرايي خواهند داشت: آن روز ناهار و شبها شام چه خوردهايد؟ تو قبل از ظهر چي خوردهاي؟ پدر چه کار کرده است؟ قبل از ظهر، بعد از ظهر، در مورد من بدوبيراه گفته؟ (اگر بدوبيراه نگفت، دليلش را بگو، اگر بدوبيراه گفت که دليلش را ميدانم)، کي و کدام يک از بچهها پيش شما بودند؟ الي براي والي و اُتلا چي تعريف کرد؟ دوشيزه خانم چه کار ميکند؟ دايي چي؟ چه ميخواني؟ پدر چه ميخواند و الي آخر. خب حالا ديگر هر روز يک نامهٔ غولپيکر براي نوشتن داري. اما حالا ديگر بايد کمي بروم توي آفتاب و ضمن آن از شتگليتس وداع کنم.
صميمانهترين سلامها به شماها و همه.
اِف.
نامه هاي کافکا به پدر و مادر
فرانتس کافکا
ترجمه ناصر غياثي
برگرفته از اينستاگرام salesspublication