اقبال، خواستار صلح و آزادی برای همه جهان بود

ايرنا/ محمد اقبال که او را به نام اقبال لاهوري ميشناسيم، شاعري شناخته شده در ميان پارسي سرايان جهان است. اين شخصيت فرهنگي که تاثير قابل توجهي بر ادبيات شبه قاره هند داشته است، يکي از آزادي خواهان و مبارزان با استعمار انگليسيها نيز به شمار ميرود.
يکم ارديبهشت سالگرد درگذشت مردي است که فرهنگ صلح در ميان اديان و کشورها را با شعر و کلامش ترويج ميکرد. به بهانه سالگرد درگذشت اقبال با مازيار مظفري، استاد رشته مطالعات شبه قاره هند در دانشگاه تهران، گفتوگو کردهايم تا اقبال را از زوايايي که تا کنون کمتر به آن پرداخته شده است ببينيم.
مظفري در پاسخ به اين سوال که اقبال لاهوري در نزديک شدن فرهنگ ايران، هند و پاکستان چه تاثيري داشته است، گفت: اقبال لاهوري، ارتباط فرهنگي چنداني با پاکستان، به ويژه پاکستان امروز ندارد، او متولد سيالکوت در ايالت پنجاب هند و اصالتا کشميري است. خانواده او سالها پيش از تولدش به پنجاب مهاجرت کرده بودند و اين نکته را بايد در نظر گرفت که او هندي به شمار ميرود، چون کشور پاکستان بيش از ۱۰ سال بعد از درگذشت اقبال به وجود آمد و شهر لاهور تا زمان زندگي او، جزيي از هند بوده است.
وي افزود: تاثير اقبال بر فرهنگ پاکستان، پيش از شکل گيري آن بوده است و نوشته هايش بر شکل گيري اين کشور و حتي سرود ملي آن هم تاثير داشته است. محمدعلي جناح (بنيانگذار کشور پاکستان) از اقبال بسيار اثر پذيرفته و حضور او در مسلم ليگ (اتحاديه مسلمانان تمامي هند، حزب سياسي در دوران استعمار هند توسط بريتانيا که به شکل گيري کشور پاکستان منجر شد)، بسيار اهميت داشته است. البته بسياري معتقدند آنچه اقبال به عنوان دولت اسلامي مي خواسته، بسيار متفاوت با چيزي است که بعدها در عمل اتفاق افتاد.
اقبال از زمانه خود پيش بود
مظفري با اشاره به اشعار اقبال، ادامه داد: بيشتر آثار اين شاعر فارسي است از ۱۲ هزار بيتي که از او باقي مانده است، ۷ هزار بيت آن به فارسي است اما مهم است بدانيم که فارسي زبان مادري اقبال نبوده است و زبان مادري او پنجابي و زبان دوم او انگليسي بوده است. خانواده اقبال، در کودکي او براي آموزش زبان عربي به وي اقدام ميکنند و اينگونه اقبال با فارسي آشنا ميشود، پس از سفر به آلمان، انگلستان و چند شهر اروپايي، علاقه اقبال به فارسي بيشتر شده و عشقش به فرهنگ ايران بروز ميکند.
اين استاد دانشگاه تهران، اضافه کرد: مولانا مهم ترين شاعر ايراني است که انديشه اقبال را دگرگون کرده و شمس تبريزي هم از شخصيتهاي مهم براي اين شاعر پارسي سرا بوده است. در آثارش بارها اشاره کرده است که رومي در زندگي من تاثير فراواني داشته است. آن ماري شيمل، اسلامپژوه، خاورشناس و مولويشناس، مي گويد: اثري که رومي روي انديشه اقبال داشته، هيچ يک از افراد در زندگي او نداشتهاند.
مظفري تاثيرات سياسي بر شناخت اقبال را گمراه کننده دانست و گفت: در سالهاي اخير بر اشعار اردوي اقبال تاکيد فراواني شده است، حتي در صفحات غيرفارسي ويکي پدياي مربوط به اقبال که بسياري از مردم به آن مراجعه ميکنند، در آغاز مطالب هيچ اشاره به زبان فارسي نشده و بر اشعار اردوي اقبال متمرکز شدهاند. حتي علاقه اقبال به فرهنگ ايراني و اين که چقدر بر زبان او تاثير داشته را به فراموشي سپردهاند.
اين استاد ادامه داد: اقبال هيچ وقت به طور مستقيم وارد سياست نشد اما بر بسياري از سياستمداران تاثير گذاشت، او با آقاخان محلاتي که مدتي رييس مسلم ليگ بود، رفت و آمد زيادي داشت، از سوي ديگر با هندوان نيز ارتباط خوبي برقرار کرده بود. او با يک سوامي (روحانيان آيين هندو) به نام راما تريتا که در لندن مشهور بود، دوستي عميقي داشت و به او مثنوي ياد داد و از او سانسکريت آموخت. او از زمانه خود جلوتر بود، به مصر، ايران، افغانستان سفر کرد و هميشه عليه استعمار سخن گفت.
وي ادامه داد: اقبال آثاري به زبان انگليسي، پنجابي و اردو هم دارد، برخي پژوهشگران و اقبال شناسان معتقدند که بيش از ۱۲ هزار بيت از اقبال باقي مانده چون به زبانهاي گوناگوني نوشته شده است اما اقبال در کتاب اسرار خودي مي گويد:
هنديام از پارسي بيگانهام
ماه نو باشم تهي پيمانهام
گرچه هندي در عذوبت شکر است
طرز گفتار دري شيرينتر است
پارسي از رفعت انديشهام
در خورد با فطرت انديشهام
اقبال در جاويد نامه و زبور عجم نيز به غني بودن فرهنگ ايراني و زبان فارسي اشاره کرده و معتقد است اين زبان براي کسي که بخواهد احساساتش را بيان کند واژگان مناسب بسياري دارد. او از ايران به عنوان ملت توحيدي نام برده است، او به زنده رود يا همان زاينده رود نيز اشاره هاي زيادي دارد.
مظفري با بيان اين که اقبال تنها يک عالم يا فيلسوف نيست، اظهار داشت: مقام معظم رهبري در کتاب ستاره بزرگ شرق و يک سخنراني در سال ۱۳۶۴، اولين کنگره اقبالشناسي در دانشگاه تهران، درباره او سخن گفته اند و اقبال را شاعرِ عالم خوانده اند، ما نبايد اقبال را کوچک بشماريم او يک شخصيت صلح طلب جهاني و در عين حال يک چهره برجسته در تاريخ اسلام است. او در انقلاب اسلامي هم تاثيرگذار بوده و شهيد مرتضي مطهري بارها به گفتههاي اقبال درباره وحدت مسلمانان و کنار گذاشتن تفرقهها و سوتفاهمها اشاره کرده است. اقبال درباره اين که تفاوت ديدگاهها و مساله شيعه و سني را بايد کنار بگذاريم و با هم متحد شويم، بسيار سخن گفته، اينگونه است که امام خميني (ره) از اقبال به عنوان عالم فقيه نام برده است.
وي افزود: محمد مصدق هم به انديشه و ديدگاههاي اقبال احترام ميگذاشت و اين نکته خود بسيار ارزشمند است، به ويژه در سال هايي که دولت مصدق، براي ملي شدن نفت، در تحريم خارجي بود.
اگر تهران، ژنو بود، سرنوشت جهان تغيير ميکرد
اين پژوهشگر فرهنگ شبه قاره با اشاره به علاقه اقبال به ايران گفت: اقبال ميگويد اگر تهران، ژنو بود، سرنوشت جهان تغيير ميکرد، او در سفرهايش به اروپا، افغانستان، ايران و... اين نابرابري ها و استعمار را ديده است، در دوره زندگي او، اوج استعمار هند را داريم و او هميشه عليه استعمار سخن گفته است. اقبال از شخصيت هايي مثل تيپو سلطان که در جنوب هند با انگليسيها مبارزه کرده است، ياد مي کند و از مبارزان بسياري نام مي برد. اقبال ضد امپرياليستي بوده و زجري که مردم در استعمار مي کشيدند را بازگو کرده و حتي راه حلي هم براي آن ارايه داده است.
استاد دانشگاه تهران، ادامه داد: او در آثارش به تفاوت مذهب و ديدگاه هيچ اشاره اي نمي کند و اگر يک برادر اهل تسنن کتاب او را بخواند، مي گويد به مقدسات من احترام گذاشته شده است، اگر يک شيعه آن را بخواند، اشاراتي به اهل بيت مي بيند. اقبال درباره واقعه کربلا و آزادي خواهي امام حسين (ع)، اشعاري به فارسي و اردو دارد. او نه تنها به وحدت مسلمانان اشاره مي کند، بلکه هندوها، زرتشتي ها را نيز در اين دوستي شريک مي کند و ويژگي هاي مشترک فرهنگي را برمي شمارد که بگويد چگونه ميتوانيم با هم متحد باشيم. ادبياتي که اقبال در اشعار پنجابي و اردوي خود دارد، درباره آزادي کشور هند از استعمار بريتانيا و اميد بخشيدن به مردم رنج بوده است. ديدگاه او به يک کشور يا مذهب محدود نمي شود، بلکه همه مردم رنج ديده دنيا را در بر مي گيرد.
مظفري به وجهه علمي و اجتماعي اقبال اشاره کرد و اظهار داشت: او در درويدادهاي سياسي فعال بود اما وارد سياست نشد، شخصيتي تحصيل کرده که در کمبريج درس خواند و در آلمان هم دکترا گرفت، او رساله دکتراي خود را درباره متافيزيک در فرهنگ ايراني و بخشي از آن را به به فارسي مي نويسد که اين خود بسيار مهم به نظر مي آيد. اقبال از نيچه نيز متاثر بوده، همچنين کتاب پيام مشرق را مشابه به آثار گوته مي نويسد.
اين استاد دانشگاه درباره کنگرههاي اقبال شناسي در ايران، گفت: نگاه ما به اقبال متفاوت تر از ويژگي هاي مذهبي اوست و او از سويي مسلمان است، از سوي ديگر صلح طلب است و از سوي ديگر مبارز به شمار مي رود. او پيامي بين المللي دارد و صحبت هايي که از او مي شود و مقالاتي که از او چاپ شده، نگاه وسيعي را در بر مي گيرد. او در جهان قرن ۲۰ ميلادي تاثيرگذار بوده است.
مظفري درباره اين که کدام بخش از شخصيت اقبال در ايران ديده نشده است، گفت: ما اقبال را در ايران ميشناسيم اما همزمان او را لاهوري مي خوانيم و به غلط پاکستاني مي دانيم! براي نسل هاي آينده مهم است که با انديشه و شخصيت اقبال با ديدگاهي بين المللي آشنا شوند و وحدتي که در ميان مسلمان رواج داشته را ببينند و با هم يک صدا باشند.
وي در پايان افزود: ما خود فرهنگي غني داريم اما اگر با اقبال درباره ديد جهاني او و تجربه و ها و سفرهايش و اشعار او به اردو و پنجابي آشنا شويم، مي تواند پيام هايي براي ما داشته باشد که در زمان معاصر تاثير داشته باشد، به ويژه در خاورميانه و براي همه جهان، حتي مي توان انديشه او را در کنار انديشمنداني چون شهيد مطهري بررسي کرد.