آیزاک آسیموف، پادشاه علم و تخیل
فراديد/ آيزاک آسيموف نويسندهاي است که بسياري از نوجوانان را شيفتهي دنياي علم و تخيل کرد. شهرت آسيموف بيشتر به خاطر مجموعهي هفت جلدي «امپراتوري کهکشانها» (بنياد کهکشاني) است که از مشهورترين سري داستانهاي علمي تخيلي به شمار ميرود. او براي اين کتابها جايزهي معتبر هوگو را دريافت کرد.
اگر شما هم از طرفداران دنياي علم باشيد، حتما نام نويسندهي کتابهاي خاطره انگيز آيزاک آسيموف را به خاطر داريد. نويسندهاي که با کتابچههاي علمياش در مورد چيزهاي مختلف جهان، بسياري از نوجوانان را شيفتهي دنياي علم و تخيل کرد.آيزاک آسيموف، نويسندهي نامدار داستانهاي علمي تخيلي و وحشت در ۲ ژانويه ۱۹۲۰ در روسيه متولد شد. او در کنار آرتور سي کلارک و رابرت هاين لاين، يکي از سه غول گونهي علمي - تخيلي شناخته ميشود. آسيموف در طول زندگياش نزديک به ۵۰۰ کتاب و ۹۰ هزار نامه و کارت پستال براي مخاطبانش نوشت.
کتابي که آرزو ميکنيد والدينتان خوانده بودند
آسيموف کسي بود که واژهي «رباتيک» را پيش از همگان ابداع کرد و در سال ۱۹۶۴ در مقالهاي پيشبينيهايش را در مورد جهان در ۵۰ سال آينده تشريح نمود. امکان ارتباط تصويري از طريق تلفن، تلويزيونهاي صفحه تخت که به ديوار آويخته شوند، غذاساز و قهوه ساز و اتومبيلهايي که توسط ربات هدايت شوند از جمله پيش بينيهاي وي بودند.
شهرت آسيموف بيشتر به خاطر مجموعهي هفت جلدي «امپراتوري کهکشانها» (بنياد کهکشاني) است که از مشهورترين سري داستانهاي علمي تخيلي به شمار ميرود. او براي اين کتابها جايزهي معتبر هوگو را دريافت کرد. در سال ۱۹۶۶ اين مجموعه به عنوان «بهترين مجموعه تمام دوران ها» شناخته شد. «خورشيد عريان»، «برجيس را بخر»، و «اقيانوس زهره» عنوان برخي از آثار اوست.
«آيزاک آسيموف» بيش از هر چيز به دليل خلق رمانهاي «علمي تخيلي» همچون مجموعههاي «بنياد» و «ربات» شناخته ميشود، اما اين نويسندهي توانا و پرکار همچنين صدها اثر ديگر از جمله داستانهاي معمايي، داستانهاي کوتاه، راهنماهاي علمي، مقالهها و حتي يک کتاب طنزآميز را به رشتهي تحرير درآورده است. علاوه بر اين، او در ساخت مجموعهي «پيشتازان فضا» (Star Trek) نيز به عنوان مشاور علمي با عوامل سازنده همکاري داشت. در اين مطلب قصد داريم حقايقي جالب را دربارهي زندگي اين نويسندهي پيشگام آمريکايي با هم مرور کنيم.
«آسيموف» در دههي ۱۹۵۰، مجموعهاي متشکل از ۶ رمان علمي تخيلي براي کودکان نوشت و در آنها از نام مستعار «پال فرنچ» استفاده کرد. اين کتابها که مجموعهي Lucky Starr نام گرفتند، به ماجراجوييهاي شخصيتي به نام «ديويد لاکي استار» در سراسر منظومهي شمسي ميپردازند. از آن جايي که ناشر اميدوار بود اين مجموعه را به يک سريال تلويزيوني تبديل کند، «آسيموف» از نام مستعار استفاده کرد تا در صورتي که اقتباس تلويزيوني خوب از آب درنيامد، وجهه و نام واقعي او آسيبي نبيند! اما در نهايت، آن سريال تلويزيوني هيچ وقت به وجود نيامد، و اکنون روي برخي از کتابهاي مجموعهي Lucky Starr، هم نام «پال فرنچ» به چشم ميخورد و هم «آيزاک آسيموف».
«آسيموف» در سال ۱۹۶۶ مقالهاي انتقادي نوشت و در آن بيان کرد که فيلمها و سريالهاي علمي تخيلي در آن زمان—از جمله Star Trek—دقت چنداني در به تصوير کشيدن جهان علمي تخيلي نداشتند. خالق «پيشتازان فضا»، «جين رودنبري» نامهاي به «آسيموف» نوشت و از خودش و برنامه اش دفاع کرد. «رودنبري» پس از اذعان به اين که خودش يکي از طرفداران سرسخت آثار «آسيموف» بوده، توضيح داد که عوامل سازندهي «پيشتازان فضا» از چندين مشاور علمي استفاده ميکردند تا از صحت موضوعات علمي اطمينان حاصل کنند. او نامهي خود را با اين گفتن اين نکته به پايان رساند که Star Trek طيفي جديد از مخاطبين را به طرفداران داستانهاي علمي تخيلي تبديل خواهد کرد؛ مخاطبيني که کتابهاي «آسيموف» را نيز خواهند خريد.
پس از اين نامه، رابطهاي دوستانه ميان اين دو شکل گرفت و «آسيموف» به طرفدار مجموعهي «پيشتازان فضا» تبديل شد. او به عنوان مشاور علمي با اين مجوعه همکاري کرد و چند طرح داستاني و همچنين چند پيشنهاد دربارهي شخصيت پردازي را با «رودنبري» در ميان گذاشت. «رودنبري» بعدها تلاش کرد فيلمي اقتباسي را يکي از رمانهاي «آسيموف» به نام «من ربات هستم» بسازد، اما موفق به انجام اين کار نشد؛ هم «رودنبري» و هم «آسيموف» حدود يک دهه قبل از شروع ساخت فيلم اقتباسيِ موفقِ «من ربات هستم» با بازي «ويل اسميت»، از دنيا رفته بودند.
ابداع واژهي «رباتيک»
نويسندهاي اهل چک به نام «کارل چاپک»، واژهي «ربات» را اولين بار در نمايشنامهي خود در سال ۱۹۲۱ به مخاطبين معرفي کرد. اين کلمه که از واژهاي متعلق به زبانهاي اسلاوي به معني «برده» مشتق شده بود، ماشينهاي انسان نمايي را توصيف ميکرد که در خط مونتاژ کارخانهها کار ميکردند. اما در سال ۱۹۴۱ «آسيموف» با داستان کوتاه خود به نام «دروغگو»، به اولين شخصي تبديل شد که از کلمهي «رباتيک» استفاده ميکرد؛ کلمهاي که به تکنولوژيهاي به کار رفته در رباتها اشاره دارد.
يک سال بعد، او داستان کوتاه ديگري را با نام «حيله» نوشت و در آن، «قوانين سه گانهي رباتيک» را براي مخاطبين تشريح کرد. طبق اين قوانين، يک ربات نميتواند به انسانها صدمه بزند، بايد مطيع آنها باشد، و همچنين بايد از خودش مراقبت کند البته تا زماني که اين کار، با دو قانون قبلي در تضاد نباشد.
«آسيموف» در سال ۱۹۷۷ حملهي قلبي را تجربه کرد. او شش سال بعد و در دسامبر سال ۱۹۸۳، يک جراحي قلب را از سر گذارند که در آن، مقداري خون به بدن او انتقال داده شد. اما متأسفانه دکترها اطلاع نداشتند که خون تزريق شده به «آسيموف»، آلوده به ويروس HIV بوده است. «آسيموف» به اين ويروس آلوده و پس از مدتي به ايدز مبتلا شد. او در ۶ آپريل سال ۱۹۹۲ به علت نارسايي قلبي و کليوي (ناشي از ايدز) چشم از جهان فرو بست.