«لبخند ژوکوند»، از پشت ماسک!/ شعرهای کرونایی رضا اسماعیلی
ايبنا/ رضا اسماعيلي را بايد يکي از فعالترين شاعران دوره کرونا ناميد، شاعري که در يک سال گذشته شعرهاي مختلفي را در قالبهاي سپيد، رباعي و غزل با موضوعات طنز، سياسي و اجتماعي عرضه کرده است.
در ادامه جديدترين اشعار اين شاعر در حال و هواي کرونا را ميخوانيد.
1
کرونا
چقدر دنيا را کوچک کرده است
همه کوچهها
خيابانها
ميدانها
شکل هم شدهاند!
وقتي در تهران راه ميروم
صداي مجسمه آزادي
برج پيزا
ديوار چين
اهرام ثلاثه مصر
و تاج محل را ميشنوم
و داوينچي در ايتاليا
از پشت ماسک
همچنان «لبخند ژوکوند» ميزند!
2
شکفتن غنچهها
در قاب بهار...
اخم را از صورتم پاک ميکنم
دنيا زيباتر ميشود.
3
اولين روز بهار
باران به پنجره ميکوبد:
مهمان نميخواهي؟
4
دست بيمارستان را ميگيرم
به گلگشت بهار ميبرم
جاي نگراني نيست
حال همهي درختها خوب است.
5
آقاي دکتر!
بهار را نميتوان قرنطينه کرد
بگذار بدون فاصله
با بيمارستان احوالپرسي کند
بدون رعايت هيچ پروتکلي
اين بيمارستان افسرده
منتظر نسخه بهار است.
6
«بيمارستان... بيمارستان... بيمارستان...»
در اين سطر خسته، دلشکسته
بهار را
سپيدخواني کن.
7
خوب به درخت مقابل نگاه کن
ما با قلبي تيرخورده
مرگ را مچاله ميکنيم
و در گوش دنيا فرياد ميزنيم:
زنده باد عشق!
8
اين که
اين شعر دلي را بلرزاند
دست من نيست.
من کار خودم را ميکنم
عشق، کار خودش را