۵ ویژگی شعری قیصر امینپور که او را متمایز کرد/ واکنش جالب به احتکارکنندگان و برجسازان!
تسنيم/ دوم ارديبهشت ماه سالگرد تولد قيصر امينپور، شاعر و نويسنده معاصر است. قيصر را بايد يکي از تأثيرگذارترين شاعران در دوره انقلاب اسلامي بدانيم که با انتشار دهها اثر شعري و نثر نقش بهسزايي در اعتلاي هنر و ادب انقلاب اسلامي داشت.
حسين قرايي، نويسنده، فعال فرهنگي و معاون فرهنگي دانشگاه صدا و سيما که در چند سال اخير دبير نشستهاي «شب شاعر» بوده است، به بررسي ويژگيهاي اخلاقي و شخصيتي قيصر امينپور پرداخته است.
قرايي با اشاره به روحيه مردمي قيصر امينپور و تجلي آن در شعرش گفت: قيصر امينپور، روحيه مردمي در شعر خود داشت. به صورت کلي اگر يکي از ويژگيهاي شعر بعد از انقلاب را مردمپسند بودن آن بدانيد، قيصر اين روحيه را در حد عالي در شعر و شخصيت خود داشت. خاطرم هست بعضي وقتها به ديدار ايشان در خيابان شهيد مطهري که دفتر سروش نوجوان در آنجا واقع بود ميرفتم و کسب تجربه و ادبيات ميکردم. يکبار که در اين مسير سوار تاکسي شده بودم، راننده از من پرسيد کجا ميروي؟ به او گفتم: انتهاي خيابان، دفتر سروش نوجوان ميروم. از من پرسيد: پيش قيصر ميروي؟ پاسخ دادم: بله. آن راننده يک کارت به من داد، گفت از دوستان قيصر هستم؛ اين کارت را به او بده و بگو که اگر دوست داشت به من زنگ بزند.
وي ادامه داد: چند سال پيش که آقاي محدثي خراساني سردبير مجله شعر حوزه هنري بود، در يکي از شمارههاي اين نشريه ويژهنامهاي را براي قيصر امينپور به چاپ رساند و در آن عکس قيصر را روي جلد زده بود. به خاطر دارم روزي که اين نشريه چاپ شده بود، در دفتر ديگري بودم و ديدم که نظافتچي آنجا آمد و گفت: امروز اين نشريه که عکس قيصر را روي جلدش دارد، خريدم. او از ويژگيهاي شعري قيصر امينپور اطلاعات زيادي نداشت، اما به دليل آنکه عکس قيصر روي مجله چاپ شده بود، آن را خريداري کرد. اينها نشان ميدهد که او چه قدر مردمي بود.
قرايي تاکيد کرد: بنابراين قيصر هم در شعر و هم در منش خود، ساده و بيآلايش بود. اگر امروز ميبينيم که او مورد اقبال مخاطبين قرار ميگيرد به دليل تواضع و خاکي بودن اوست. شايد به همين دليل است که بعضي سرودههاي او حالت عرفاني به خود ميگيرد. براي مثال ترانه زيباي «خداي عاشقان را با غم عشق آشنا کن» که توسط آقاي عليرضا افتخاري هم خوانده شده است را ببينيد؛ به نظرم اين ترانه از فضاي عرفاني قيصر امينپور سرچشمه گرفته است.
اين فعال فرهنگي با اشاره به ويژگي ديگر شعري قيصر امينپور گفت: نکته بعدي شاگردپروري اوست. در سالهاي حضور او در سروش نوجوان، دوستان زياد ديگري هم در آنجا کار ميکردند اما نگين انگشتري او بود و با اخلاق و منش خود، دفتر سروش نوجوان را تبديل به پاتوقي براي نوجوانان و جوانان کرده بود. به نظرم سروش نوجوان تبديل به دانشکدهاي شده بود که قيصر در آن براي جوانان و نوجوانان سياستگذاري فرهنگي ميکرد. به عبارت ديگر، کاري که خيلي از دانشکدههاي ادبيات و زبان فارسي ميتوانستند انجام بدهند اما انجام ندادند، قيصر يک تنه انجام داد و موفق هم بود. امروز ميبينيم که خيلي از شاعران جوان کشورمان در همان سروش نوجوان تربيت شدند. شايد بتوانم اين تعبير را به کار ببرم فضايي که قيصر امينپور در آنجا ايجاد کرده بود يک فرهنگسراي جدي براي شعر معاصر بود.
معاون فرهنگي دانشگاه صدا و سيما با تاکيد بر نقش مهم قيصر امينپور در شکلگيري شعر انقلاب گفت: ويژگي ديگري که بايد بدان اشاره کرد اين است که او نقش کليدي در شکلگيري شعر انقلاب داشت. با توجه به اينکه انقلاب اسلامي تازه به وقوع پيوسته بود و حوزه هنري به تازگي ايجاد شده بود، قيصر به همراه سيدحسن حسيني بخش مهمي از بار شعر انقلاب را به دوش ميکشيدند. قيصر در جلسات شعر حوزه هنري نقد شعر را جدي ميگرفت. يکي از نقدهاي مفصلي که او در آن سالها نوشت، نقد مفصل بر کتاب معروف آقاي نصرالله مرداني است. نقد 100 صفحهاي که در نشريه سوره چاپ شد. بنابراين معتقدم که قيصر در نقد شعر نيز بسيار قوي بود و حرفهاي زيادي براي گفتن داشت.
وي نثر قيصر را همانند شعر او چالاک و پويا دانست و گفت: ويژگي ديگر قيصر که خيليها بدان اشاره نميکنند، چالاکي او در نثر است. اگر کتابهاي او نظير «بي بال پريدن»، «طوفان در پرانتز» و کتابي که اخيرا از او با عنوان «گفتوگوهاي بي گفتوگو و چند يادداشت ديگر» چاپ شده است را بخوانيد متوجه ميشويد که قيصر در نثر چالاک و پويا است. در عين اينکه با نثري شاعرانه روبهرو هستيد، گاهي اوقات ميبينيد که توجه او به عنوان يک هنرمند انقلابي به موضوعات اطرافش دقيق است. به عبارت ديگر وقتي ميبيند که عدهاي خلاف اهداف انقلابي عمل ميکنند وارد ميدان شده و حتي تذکر هنرمندانه ميدهد.
قرايي تاکيد کرد: براي مثال در روزهايي که عدهاي از سودجويان خوراک مردم را احتکار ميکردند، بسيار زيبا واکنش نشان ميدهد و ميگويد: «من کار ميکنم تو احتکار ميکني، من بار ميکنم، تو انبار ميکني.» در حقيقت با اين نثر، خودش را جاي کارگري ميگذارد که در حال کار کردن است و سختيها را تحمل ميکند. بنده معتقدم که قيصر نمونه هنرمند دلسوزي بود که شعر و انديشهاش را براي پويايي انسان و انسانيت خرج کرد و در اين زمينه موفق بود. به عبارت ديگر، سلوک اجتماعي و فرهنگي قيصر امينپور به گونهاي است که ميتوان او را به عنوان الگو انتخاب کرد و از او بهره برد.
اين نويسنده و منتقد ادبي در پايان با اشاره به عدالتطلبي قيصر امينپور گفت: قيصر امينپور، شاعري عدالتطلب نيز بود. وقتي ميديد که در جامعهاش برجها سر به فلک ميکشند، اين موضوع را مورد عتاب قرار ميداد. براي مثال در يکي از اشعار خود در کتاب «دستور زبان عشق» چنين واکنش هنرمندانهاي را ميخوانيم:
زخم ميزند به چشم آفتاب
تيغ برج آسمانخراشها
سوخت دست و بال ما از اين همه
کاسههاي داغتر از آشها