خاطرات «جان کری»/ اولین دیدار محرمانه من با جواد ظریف
تسنيم/ «جان کري»، وزير امور خارجه آمريکا در کتاب جديدش بهنام Every Day is Extra (هر روز موهبتي ديگر است) به شرح ماجراهاي زندگي خودش از زماني که فرزند يک ديپلمات بوده تا پايان دورانش در وزارت خارجه آمريکا پرداخته است.
«کري» فصل هجدهم اين کتاب را به موضوع خاطراتش از مذاکرات هستهاي با ايران اختصاص داده است.
بخش هايي از اين کتاب براي آگاهي مخاطبان گرامي در روزهاي يک شنبه و سه شنبه و پنج شنبه در ساعت 22:30 دقيقه منتشر مي شود.
جواد ظريف، وزير امور خارجه ايران از در اتاقي کوچک و بيپنجره که کنار سالن شوراي امنيت سازمان ملل قرار داشت و بهزحمت بزرگتر از انباريهاي داخل خانه بود رد شد. داخل اتاق فقط يک ميز و دو صندلي قرار داشت. با هماهنگيهاي قبلي، من از دري در آن سو وارد شده و آنجا منتظر بودم. اين اولين ديداري بود که در 40 سال گذشته ميان يک وزير خارجه آمريکا و وزير خارجه ايران انجام ميشد.
ارزيابيهاي متحدان ما، از جمله اسرائيل و کارشناسان خودمان اين بود که ايران با شتاب در حال حرکت بهسمت توانمندي سلاح هستهاي بود. هيچ کس شکي نداشت که آنها در آن زمان به توانمندي چرخه سوخت هستهاي دست پيدا کرده بودند.
ايران از 164 سانتريفيوژي که در روزهاي اوليه دولت جورج دبليو بوش براي غنيسازي اورانيوم ميچرخاند، تا سال (1390 شمسي)2011 خودش را به جايي رسانده بود که ميان 27000 سانتريفيوژ مستقر خود، 19000 دستگاه سانتريفيوژ را مورد استفاده قرار ميداد.ايرانيها مقادير کافي اورانيوم غنيشده ذخيره کرده بودند که در صورت گريز هستهاي براي ساخت 8 تا 10 بمب کافي بود.
آنها چند ماه با راهاندازي يک رآکتور پلوتونيوم که قادر به توليد مقادير کافي پلوتونيوم درجه تسليحاتي براي ساخت بمبهاي بيشتر بود، فاصله داشتند. ارزيابي کارشناسان ما اين بود که ايران ميتواند ظرف دو تا 3 ماه بهسمت ساخت يک بمب گريز بزند.
معتقد بوديم اگر ايالات متحده ميخواهد برنامه هستهاي ايران را بهنحو مناسب مهار کند و از وارد شدن به جنگي يکجانبه در خاورميانه جلوگيري کند، لازم است تمامي چارههاي ديپلماسي را امتحان کند. طي اين سالها آموخته بوديم که آمريکا و ارزشهايي که ما نمادش هستيم، هنگامي قدرتمندتر ميشوند که صبوري و بلوغ خرج دهيم و ائتلافي وسيع در حمايت از خودمان ايجاد ميکنيم...
رئيسجمهور اوباما و کل تيم امنيت ملي ما اين را ميدانستند که رسيدگي به موضوع ايران و ايمنتر کردن جهان هنگامي سادهتر خواهد بود که سايه سلاح هستهاي در تمامي موضوعاتي که با آن مواجهيم روي سرمان نباشد. مجبور بوديم به مسئله برنامه هستهاي ايران رسيدگي کنيم.
وقتي که من و ظريف در آن اتاق کوچک سازمان ملل نشستيم تا اولين گفتوگويمان را آغاز کنيم، اين واقعيت مبرهن را در گوشه ذهنم داشتم. قرار بود آن نشست يک مکالمه مختصر باشد...