نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
کتاب

معلم‌های نام‌آشنای ادبیات ایران و جهان؛ از پروفسور دامبلدور تا شمس تبریزی

منبع
جام جم
بروزرسانی

جام جم/ معلمي در فرهنگ ما جايگاه ويژه‌اي دارد. در ادبيات کهن ما از آموزگاران و استادان بسياري يادشده و حتي در منظومه‌اي حماسي مثل «شاهنامه» هم که موضوعش چيزي ديگر است، شاعر بزرگ ما فردوسي، براي رستم که قهرمان آرماني‌اش است مسووليت معلمي را هم اضافه کرده تا شخصيت رستم کامل شود. رستم در «شاهنامه» معلم دو چهره است؛ يکي سياوش که نماد مظلوميت در عين محبوبيت بود و به قهرمان ملي ايرانيان تبديل شد، يکي هم بهمن پسر اسفنديار که بعد از مرگ استادش رستم، ستمگري پيشه کرد. همين معلمي را به خصوصيات رستم جهان‌پهلوان اضافه‌کردن، نشان مي‌دهد که چقدر اين شغل در ادبيات ما عزيز و محترم است.

معروف‌ترين معلم‌هاي ادبيات داستاني جهان
در ادبيات ما، معلم‌هاي معروفي هستند. از شمس تبريزي بگيريد تا «مدير مدرسه» جلال آل‌احمد. در ادبيات جهان هم معلم‌هاي معروف و ايضاً محبوب زياد هستتد. سال 2014، هفته‌نامه آموزشي معروف TES از ۱۲۰۰ معلم انگليسي نظرسنجي کرد تا محبوب‌ترين معلم دنياي ادبيات و فيلم و سريال را معرفي کنند.
طبيعتاً نتايج بيشتر در حول و حوش آثار ادبي و هنري انگليسي‌زبان بود، اما باز هم اسم‌هاي جالبي در آن مطرح شده. در اين نظرسنجي پروفسور آلبوس دامبلدور، با اختلاف، نفر اول شد. استاد درس جادوي تغيير شکل در مدرسه هاگوارتز که مي‌توانست با بذله‌گويي و شکلات‌هاي توي جيبش، از پسربچه‌هاي ترسو و مردني، يک ارتش بسازد.

از بين بقيه معلم‌هاي هاگوارتز، مينروا مک‌گونگال و سوروس اسنيپ (رتبه ۳و۷) هم در فهرست ۱۰تاي اول بودند. معلم‌هاي رمان «ماتيلدا» رولد دال، خانم هاني (رتبه ۲) و خانم ترانچبال (رتبه ۲۰) هم پرطرفدار بودند. حضور خانم هاني که طبيعي است چون رابطه خيلي خوبي با دانش‌آموزهايش داشت و مثلاً وقتي ديد ماتيلدا درس را بلد است به او گفت هر کتاب دوست دارد با خودش بياورد و سر کلاس بخواند، اما حضور مدير فوق‌العاده سختگير مدرسه، خانم ترانچبال که مل و اموال خانم هاني را هم بالا کشيده، جالب است. يک چهره معروف ديگر در اين فهرست، جان کيتينگ «انجمن شاعران مرده» است که رتبه چهارم را دارد. معلمي که به دانش‌آموزهايش ياد مي‌داد دنيا را جور ديگر ببينند و دم را غنيمت بشمارند. از ديگر چهره‌هاي ادبي اين فهرست، يکي خانم برودي از «بهار زندگي دوشيزه جين برودي» موريل اسپارک (رتبه ۶) است، يکي هم  آقاي چيپس از «خداحافظ آقاي چيپس» نوشته جيمز هيلتون (رتبه ۸).

اين دومي معلم سختگيري است که بعد از ازدواجش به يکي از معلم‌هاي همراه با دانش‌آموزها تبديل مي‌شود.
آن شرلي که در بزرگسالي شغل معلمي را انتخاب کرد و جين اير که معلم سرخانه بود هم در اين فهرست هستند (رتبه‌هاي ۱۳ و ۱۵).
جالب است که در بين رتبه‌هاي اول، معلم‌هاي ادبيات بيشتر از معلم‌هاي دنياي فيلم و سريال هستند (در 10تاي اول فقط دو چهرۀ سينمايي هست). از اسم‌هاي جالب فهرست، مرلين جادوگر، معلم شاه آرتور (رتبه ۲۵) و والتر وايت، معلم شيمي سريال «بريکينگ بد» است که جزو ۱۰تاي اول هم هست.

ادبياتي‌هاي ايران که معلم بودند
معلمي، يکي از قديمي‌ترين شغل‌هاي بشري است. در الواح ميخي مربوط به 3000سال پيش از ميلاد در سومر، لوح‌هايي هست که ماجراي به مدرسه و مکتب رفتن دانش‌آموزها را شرح مي‌دهد. در دنياي قديم، سنت تعليم و آموزش به اين شکل بود که يک استاد براي شاگردش در همه زمينه‌ها بزرگتري مي‌کرد و هر چه بلد بود به او هم ياد مي‌داد. شاگرد هم اين استاد را مي‌ديد و حسب استعداد و ظرفيتش از محضر او خوشه‌چيني مي‌کرد و هر وقت هم مي‌ديد ديگر چيزي براي ياد گرفتن نمانده، مي‌رفت سراغ يکي ديگر. براي همين، معلم‌هاي روزگار قديم تاثير بيشتري بر شاگردهايشان داشتند و مثل تاثيري که شمس تبريزي بر مولانا گذاشت يا سقراط بر افلاطون. با شکل‌گرفتن نظام آموزشي جديد و تخصصي‌شدن آموزش دروس مختلف اما تا حدي اين نقش کمتر شد. اما باز هم معلم‌هايي هستند که در همين وقت کم هم اثراتي از خود به جا مي‌گذارند.
 جلال آل‌احمد: همان طور که از «مدير مدرسه»اش پيداست، نانش از آموزش و پرورش درمي‌آمده. از سال 1331 تا آخر عمرش در مدارس تهران کار کرد و البته جزو آن معلم‌هايي بود که شاگردها خيلي دوست دارند. معمولاً چند جلسه را به خاطر سفر نبود و چند جلسه را به خاطر گرفتاري‌هايي مثل حساب پس دادن به رژيم.

محمد بهمن‌بيگي: ما او را با داستان-خاطره‌هايي مثل «بخاراي من، ايل من» و «اگر قره‌قاج نبود» مي‌شناسيم. ولي بين عشاير غرب و جنوب کشور، مرحوم بهمن‌بيگي به «آقامعلم» شهرت دارد. او بناينگذار مدارس عشايري است.
سيمين دانشور: او هم مثل همسر نامدارش معلم بود. در هنرستان موسيقي «زيبايي‌شناسي» درس مي‌داد و در دبيرستان‌هاي سطح شهر، انگليسي. انتشار داستان و شهرت و ازدواج با جلال، همگي مال قبل از آغاز معلمي بوده.
ابراهيم باستاني پاريزي: استاد تاريخ دانشگاه تهران بود و حتي تا آخر عمر و سن بالاي 80 هم به جاي استفاده از آسانسور از پله بالا مي‌رفت تا بيشتر با دانشجوها باشد. ولي او زماني هم معلم مدرسه بود و از جمله 7 سال در کرمان تدريس ‌کرد. مرحوم طاهره صفارزاده از شاگردهاي ايشان بود که ديوان جامي که از پاريزي هديه گرفت باعث تشويق او و حرکتش به سمت دنياي ادبيات شد.
مهدي حميدي شيرازي: شاعر شعر معروف «شنيدم که چون قوي زيبا بميرد» و دشمن شعر نيمايي، دبير ادبيات مدارس شيراز بود. ماجراي عاشق شدن او به يکي از شاگردانش و امتناع خانواده آن دانش‌آموز از اين وصلت را در شعرهايش مي‌شود پيدا کرد.
صمد بهرنگي: معروف‌ترين معلم تاريخ معاصر ما. معلم روستاها بود و چندين مقاله هم درباره مشکلات آموزش و پرورش روستايي دارد. با اين حال مرگ مشکوکش بيشتر از همه اينها و حتي داستان‌هايش، برايش شهرت به همراه آورد.
عبدالحسين زرين‌کوب: از معلمي در دبيرستان‌ها راضي نبود، هرچند يک دوره که درس دانشگاه را به اصرار پدر رها کرد و به خرم‌آباد برگشت، چهار سالي را در دبيرستان‌ها درس ادبيات مي داد. بعدها اما به دانشگاه برگشت و همانجا استاد شد.
پرويز ناتل خانلري: دبيرستان فيروزبهرام تهران، زماني بهترين کادر دبيران ادبيات را داشته و اصلا به جاي يکي دو درس ادبيات و انشا، چند درس ادبي مختلف در آن تدريس مي‌شده. مثلا دکتر ناتل خانلري، شاعر شعر «عقاب» درس متن ادبي مي داده. معروفترين شاگرد او در اين دبيرستان، مرحوم ايرج افشار بود.
جلال‌الدين همايي: اين استاد بزرگ ادبيات فارسي، داستان بامزه اي از دوران تدريسش دارد. در زندگينامه خودنوشتش آورده که بعد از اينکه پنج سالي در مدارس جديد درس مي‌داده، يک روز مي‌بيند همکارانش در دفتر دارند راجع به حقوق حرف مي‌زنند و اينکه چرا زياد نشده و اينها. تعجب مي‌کند که مگر براي تدريس پول هم مي‌دهند؟ ظاهرا علامه همايي ذهنش هنوز در سيستم آموزشي قديم بوده.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره