کتابهایی که به دین لطمه میزنند

ايسنا/حسن احمدي با انتقاد از برخي ناشران کتابهاي ديني ميگويد: برخي از ناشران کتابهايي را به کساني سفارش ميدهند که کارشان نويسندگي نيست اما ميتوانند کاغذها را خطخطي کنند! اينها بيشتر به دنبال زرق و برق توليدات هستند و مهم نيست خوراک تامينشده چه آش شلهقلمکاري باشد! اين کتابها به دين و مذهب لطمه ميزنند.
اين نويسنده ادبيات کودک و نوجوان درباره پرداختن به شخصيت حضرت علي (ع) در کتابهاي گروه سني کودک و نوجوان، گفت: ناشران زيادي در اينباره کتابهايي را چاپ و منتشر کردهاند اما جذابيتهاي خوبي براي مخاطبان کودک و نوجوان ندارند. انتشارات شکوفه اميرکبير يک کتاب از من با عنوان «غريبه شب» چاپ کرده است که قصهاش بعد از شبهاي قدر اتفاق ميافتد. کودکي منتظر است مانند شبهاي گذشته غذايي را در خانهشان بگذارند. ماجراهايي اتفاق ميافتد و در پايان داستان کودک دوستي آسماني پيدا ميکند. بعد از آن کاري درباره امام علي عليهالسلام انجام ندادهام.
او افزود: از دوستان ديگر هم خيلي کار نديدهام. نويسندههاي ما در اين زمينهها کم کار کردهاند. کتابهاي منتشرشده اغلب کارهاي شعاري و مستقيم هستند و به سوژههايي پرداختهاند که بارها تکرار و به کليشه تبديل شدهاند. يا به نوعي شبيه کتابهاي ديگر شده و کارهاي ماندگاري نيستند.
احمدي سپس با بيان اينکه برخي از نهادها به اين موضوع اهميت نداده و نميدهند، گفت: برخي از ناشران که در کنار اسمشان کلمه اسلامي هم ممکن است ديده شود گاهي براي جيبهاي خودشان تلاش ميکنند. اين نتيجه عکس ميدهد و آثار خنثي و بياثر هستند. ما در داستان بايد از عوامل داستاني استفاده کنيم، گاه از تخيل کمک بگيريم و با ديد متفاوت به موضوع نگاه کنيم تا تاثيري را که ميخواهيم بر يک خواننده بگذاريم، اتفاق بيفتد. برخي از ناشران کتابهايي را به کساني سفارش ميدهند که کارشان نويسندگي نيست اما ميتوانند کاغذها را خطخطي کنند! اينها بيشتر به دنبال زرق و برق توليدات هستند و مهم نيست خوراک تامينشده چه آش شلهقلمکاري باشد! اين کتابها بيارزش هستند و به دين و مذهب لطمه ميزنند.
او در ادامه خاطرنشان کرد: اين کارها قلمي لازم دارد که در طراحي موضوع و سوژه توانايي داشته باشد و از شعار، نصيحت، پرداخت مستقيم به موضوعات و شخصيتها بپرهيزد. نوشتهها اوج و فرود لازم دارند، بايد ابتدا و ميانه و انتهاي خوب و باورپذيري داشته باشند تا بشود گفت قصه هستند. بايد کتاب يا داستان روح و افکار آدم را قلقلک بدهد. جايي را در گوشه ذهن و خيال او باز کند و هر وقت به آن ماجرا يا شخصيت فکر ميکند به ياد آن داستان تاثيرگذار بيافتد. داستانهاي ما گاهي نخوانده از ذهن خوانندهها بيرون ميروند! گويي ساعتها وقت باارزش آدمها با خواندن آنها بيهوده تلف شده است. چرا ما هيچگاه داستان «شازده کوچولو» يا «بينوايان» را فراموش نميکنيم؟ چون طراحي و پرداخت درست و مناسبي دارند.
اين نويسنده درباره اينکه چرا نويسندهها کمتر سراغ اين موضوع ميروند، گفت: برخي از ناشران نويسندگان را با رفتار و برخوردهاي نامناسب فراري ميدهند. نويسندههاي حرفهاي معمولاً دنبال سفارشينويسي نيستند؛ دوست دارند کارهايي را بنويسند که به آن علاقه دارند. ناشر يا گروه بررسان آثار آن انتشارات نبايد سليقههايشان را به نويسنده تحميل کنند. اين اشتباه است و چون غلط است نويسندهها به سراغشان نميروند و چنين سفارشي را نميپذيرند. يا وقتي ميپذيرند در نهايت به بنبست ميرسند و کار به چاپ و توليد نميرسد.
او ادامه داد: کساني که علاقه دارند در اين زمينه کار کنند، دنبال پول نيستند، اينکه کار متفاوتي چاپ و توزيع شود، بيشتر قانعشان ميکند تا حقالتاليف زياد. خيلي از نويسندهها دنبال اين چيزها نيستند و اگر با آنها خوب برخورد شود و به ايشان توجه شود و کتابشان را ۱۰ سال نگه ندارند حتما از کار کردن خوشحال ميشوند و از پيشنهادهاي خوب استقبال ميکنند. من کتابي درباره امام رضا (ع) دارم که از سال ۹۲ در انتشارات سوره مهر در دست چاپ است؛ هشت، نه سال! و کتابهايي در دست ناشران ديگر. اين همه انتظار بعد از ماهها کار بر روي يک رمان يا مجموعه داستان حال نويسنده را واقعا بد ميکند.