شخصیتی خلق میکنم که با کودک همراه باشد

ايسنا/لاله جعفري «شخصيت» را ستون داستان ميداند، و معتقد است بدون شخصيت تمام تلاش ارکان داستان شامل فضاسازي و ديالوگ و اتفاق داستاني فاقد معنا و مفهوم خواهد بود. مثلاً اگر «ماتيلدا» ويژگيهاي خاص خودش را نداشت آن رمان، رمان نميشد.
به نقل از روابط عمومي انجمن نويسندگان کودک و نوجوان، اين نويسنده ادبيات کودک و نوجوان در نشست مجازي کارگروه نقد و بررسي داستان انجمن درباره شکلگيري شخصيت «عمه ذرت» در مجموعه کتابهاي «کلاس اولي، کتاب اولي» گفت: من بيشتر اوقات از شخصيت به داستان ميرسم. مثلاً اولينبار اسم «عمه ذرت» در ذهنم شکل گرفت و فکر کردم که اين اسم چقدر براي بچهها ويژگي دارد و شيرين است. همان خوراکي ذرت که براي بچهها دوستداشتني است و اسم عمه و اين ترکيب. بنابراين اسم شخصيت من را ساخت و بعد من به آن بال و پر دادم و بر اساس آن داستان طراحي کردم.
جعفري افزود: وقتي براي کودک مينويسم اول به سن مخاطب توجه ميکنم. از نظر من سه گروه سنيِ زير سه سال، خردسال و کودک در زيرشاخه کودک وجود دارد و انتخاب شخصيت هم با توجه به اين گروه سنيهاست. اگر براي مخاطب زير سه سال بنويسم چون کودک در اين سن تازه در مرحله شناخت به سر ميبرد و در حال شناسايي پيرامون خودش است، مجبورم شخصيتي را انتخاب کنم که برايش قابل ديدن و دسترس باشد. سن که بالاتر ميرود ميتوانم از شخصيتهاي بيشتري استفاده کنم که کودک ممکن است حتي آنها را نديده و ميتواند شگفتي هم در آنها وجود داشته باشد. مثلاً ماتيلدا يک بچه چهار سال و نيمه است که سواد دارد. اين خيلي چيز عجيبي است و همين شگفتانگيزي عاملي است که شخصيت را براي کودک جذاب ميکند.
اين عضو انجمن نويسندگان کودک و نوجوان توجه به ويژگي مخاطب را موضوع حائز اهميتي در شخصيتپردازي داستان کودک برشمرد و گفت: مهمترين ويژگي کودک شيطنت و بازيگوشي و سرزندگي است. پس سعي ميکنم شخصيتي خلق کنم که اين ويژگيها را داشته باشد و بتواند با کودک همراه باشد و او را راضي نگه دارد. کودک بايد بتواند خودش را جاي شخصيت بگذارد. مثلاً کودک نميتواند با يک شخصيت پير خموده سالخورده ارتباط بگيرد ولي ميتواند با خاله پيرزني مثل پيرزن قصه «مهمانهاي ناخوانده» که پرجنب و جوش و شيرين و پرتوان است ارتباط برقرار کند.
خالق رمان «نينانه» در خصوص چگونگي استفاده از تکنيک براي معرفي شخصيت تصريح کرد: ورود سريعتر و بدون حاشيه به ماجرا، انتخاب دايره واژگان و لحن براي شخصيت بسيار مهم است که به اندازه حافظه ذهني مخاطب و برايش قابل فهم باشد. همچنين از پرداختن به دو داستان موازي و تعدد شخصيت هم بايد بپرهيزيم چون حوزه حافظه کودک به ويژه در سن پايين محدود است و خيلي بهتر است حداکثر با دو شخصيت ماجرا را شکل بدهيم.
نويسنده داستان «با عددها دوست ميشوي؟» دربارۀ ايجاد جذابيت براي شخصيت خاطرنشان کرد: اول بايد توجه کرد شخصيتي که انتخاب ميشود تا چه اندازه براي کودک جذاب است و چقدر خودمان آن را ميشناسيم. ميزان جاذبه طرح مسئله و موضوع داستان هم در جذابيت شخصيت مؤثر است که چقدر بتواند مخاطب را با خودش همراه کند. وقتي کاراکتر انساني انتخاب ميکنيم سن و سال شخصيت هم حائز اهميت است. هر چه سن و سال شخصيتي که انتخاب ميکنيم به مخاطب نزديک باشد، او بهتر ميتواند همذاتپنداري کرده و بيشتر با داستان همراه شود.
نشست کارگروه نقد و بررسي داستان انجمن نويسندگان کودک و نوجوان توسط سولماز خواجهوند تشکيل و اداره شد. در اين نشست حميدرضا شاهآبادي، جمال اکرمي و مناف يحييپور نيز به بيان سخناني درباره اهميت شخصيتپردازي در داستان کودک و نوجوان پرداختند که متعاقباً مطالب آن منتشر خواهد شد.