2
0
106
2
0
106
آخرين خبر/ مردي از ديوانه اي پرسيد: «اسم اعظم خدا را مي داني؟»
ديوانه گفت: «نام اعظم خدا، نان است اما اين را جايي نمي توان گفت»
مرد گفت: «نادان! شرم کن! چگونه اسم اعظم خدا، نان است؟»
ديوانه گفت: «در قحطي نيشابور چهل شبانه روز مي گشتم،نه
هيچ جايي صداي اذان شنيدم و نه درِ هيچ مسجدي را باز ديدم؛
از آنجا بود که فهميدم نام اعظم خدا و بنياد دين، نان است».
مصيبت نامه عطار