جای خالی انتقال تجربه در آموزش فیلمنامهنویسی در ایران

خبرگزاري کتاب ايران٫محمدمهدي نعيميان، فيلمنامهنويس جوان قزويني و مولف کتاب «روش فيلمنامه نويسان» با اشاره به فضاي ويژه حاکم بر سينما در ايران، گفت: انتقال تجربه از کساني که از مسير بسيار سخت و با زحمت فراوان گذشتهاند، ميتواند به دادِ جوانترهايي برسد که همين الان با چالشهايي شبيه به آنچه در گذشته بوده، روبرو هستند.
کتاب «روش فيلمنامهنويسان» در آستانه چاپ دوم خود قرار دارد. اين کتاب شامل 10 گفتوگو با فيلمنامه نويسان برجسته ايراني شامل فرهاد توحيدي، رضا مقصودي، کامبوزيا پرتوي، فريد مصطفوي، محمدرضا گوهري، شادمهر راستين، رويا محقق، شاهپور شهبازي، محمدگذرآبادي و سعيد جلالي به انضمام 10 فرمان فيلمنامهنويسي از حسن لطفي و مقدمهاي از حميد نعمتالله است.
محمدمهدي نعيميان در اين کتاب تلاش کرده تا تجربه نويسندگان بزرگ سينماي ايران از نگارش فيلمنامه و ورود و حضور در عرصه سينماي کشور را براي خوانندگان و علاقه مندان به فيلمنامهنويسي گردآوري کند. به همين بهانه پاي صحبتهاي اين نويسنده جوان قزويني نشستيم که در ادامه از نظر مخاطبان ميگذرد.
ايده گردآوري تجربيات و انتشار يک مجموعه مصاحبه با فيلمنامهنويسان ايراني از کجا آمد؟
به مدت سه سال بود که هنرجوي فيلمنامهنويسي کلاسهاي استاد فرهاد توحيدي بودم و به مرحلهاي رسيده بودم که نياز داشتم از اساتيد مختلف نکات مختلف ديگري را هم بياموزم و ضمن ديدار با آنها از گرفتاريهايي که در بحث نگارش فيلمنامههاي خودم و همچنين ورود به سينما داشتم، صحبت کنم و از آنها کمک بگيرم و از تجربياتشان بهره ببرم. از آنجا که در شهرستان زندگي ميکردم، دسترسي به اين اساتيد براي من دشوار بود اما به هر زحمتي بود سعي کردم از آنها وقت ملاقاتي بگيرم و پاي صحبتهايشان بنشينم تا بر دانستههاي خودم اضافه کنم. بلافاصله متوجه شدم مباحث تئوريک فيلمنامهنويسي با آنچه در بازار سينماي ايران از فيلمنامه نويس مطالبه ميشود، تفاوت زيادي دارد و اگر قرار است در اين عرصه موفقيتي کسب کنم، بايد حتما از تجربيات اساتيدي که سالها در اين حرفه حضور داشتهاند بهره ببرم. ضمنا من روزنامهنگار بودم و اين ايده در من شکل گرفت که مصاحبههايي را که انجام ميدهم، منظم کرده در اختيار سايرين هم قرار دهم. ابتدا مد نظر داشتم هر گفتوگو را در يک شماره از روزنامه يا مجلهاي سينمايي استفاده کنم اما بعد فکر کردم اينطور ممکن است ماندگاريشان کم شود و در دسترس خيلي از کساني که سالهاي بعد ميخواهند به چنين مطالبي دسترسي پيدا کنند، نباشد. براي همين فکر کردم که تمام گفتوگوها را در يک جلد کتاب به صورت منظم منتشر کنم که همينطور هم شد.
تصويري از گفتوگوي نويسنده کتاب کتاب «روش فيلمنامهنويسان» با مرحوم کامبوزيا پرتوي
چطور به اين ليست از فيلمنامهنويسان ايراني رسيديد؟
تجربه من آنقدر نبود که خودم بتوانم انتخاب کنم که چه کساني ممکن است حرفهاي خوبي براي نسل جوانتر داشته باشند، چون برخي فيلمنامهنويسان درجه يک ما آنقدر ناخوداگاه قلم ميزنند که از بيان چگونگي کار خودشان عاجزند يا برخي ديگر مشغلههاي متعددي داشتند، برخي تجربه خوبي از مصاحبههاي اينچنيني نداشتند و ترجيح ميدادند گفتوگوهايمان منتشر نشوند. اما در هر حال با راهنماييهاي استادم فرهاد توحيدي به فهرستي رسيدم که از آن مجموعه توانستم با تعداد قابل توجهي از اساتيد اين عرصه گفتوگو کنم البته در طي مصاحبهها از طريق همين اساتيد به سايرين هم معرفي ميشدم. آنچه اهميت داشت اين بود که در گستره فيلمنامهنويسان، از نويسندگان سريالها، نويسندگاني که بيشتر رويکرد تجاري دارند، نويسندگاني که به ابعاد فلسفي و هنري کار توجه بيشتري دارند، اساتيدي که بيشتر رويکرد تئوريک دارند، تا کساني که بدون اعتنا به قواعد کلاسيک مينويسند، با طيف گستردهاي گفتوگو کنم تا مخاطب بتواند از تجربيات بيشتري استفاده کند. اين تنوع چيزي بود که بهرهبري حداکثري از تجربيات بيشتري را ممکن کرد.
اهميت انتقال تجربه از نظر شما، در چيست؟
اولا ثبت و بهرهبرداري از تجربيات اساتيد بزرگ سينماي ايران يکي از آن دسته مواردي است که بايد جدي گرفته شود و متاسفانه جاي انتقال تجربه در آموزشهاي فيلمنامهنويسي ما خالي است. در نظر بگيريد بخش مهمي از کتاب بنده شامل گفتوگو با مرحوم کامبوزيا پرتوي است. ايشان صحبتهاي بسيار ارزندهاي داشتند و صادقانه و بي هيچ خساستي تجربيات خود را در اختيار بنده قرار دارند؛ تجربيات و درسهاي مهمي که حالا براي هميشه در اين کتاب ثبت شده است و از استاد کامبوزيا پرتوي به يادگار مانده است. دوم، نياز ما به اين تجربيات است که پيشرفت را تسهيل و ممکن ميکند. 10 نفر که الان در بالاترين جايگاه خود قرار دارند، از روزي ميگويند که براي نخستين بار نسخهاي از فيلمنامهشان را نزد تهيه کنندهاي بردند و پسنديده شد و 10 شکل مختلف ورود به عرصه سينما را روايت ميکنند. 10 نفر، تجربهشان از گرهافکني در پايان داستانهايشان را بيان ميکنند، 10 نفر از معضلات و مشکلات و مباحث فني قراردادها و مسائل صنفي ميگويند. شما ميخواهيد در اين بازار مشغول کار شويد، در اين هنر فعاليت کنيد، در اين کتاب 10 فيلمنامهنويس راجع به مسائل مختلفي صحبت ميکنند که خيلي از آنها ممکن است براي خوانندگان اين کتاب پيش بيايد. دانستن نکات فني و تئوري هنر و علم فيلمنامهنويسي يک ضرورت است اما نحوه بهرهبرداري از آن، هنگام نگارش، نياز به تجربه دارد. شما ميتوانيد خودتان تجربه کنيد و ميتوانيد براي تسهيل، از تجربيات سايرين استفاده کنيد.
نحوه چينش و طراحي سوالات به چه صورتي بود؟
دو دسته کلي سوال در کتاب وجود دارد. سوالاتي که از همه نويسندگان پرسيدم تا خواننده بتواند نظرات مختلف را بخواند و مقايسه کند و دسته ديگري که مربوط به همان شخص و شيوه کارياش بوده است. در مجموع تلاش شد سوالات به قدري تخصصي نشود که اگر کسي شناخت کافي از فيلمنامهنويسي ندارد احساس کند گفتوگوي غريبي است. البته اين مسئله توسط خوانندگان حرفهايتر ممکن است اينطور برداشت شود که سواد تخصصي لازم را نداشتم اما به هر حال ترجيح من اين بود که در اين مرحله، مخاطب کتابم را کساني در نظر بگيرم که در آستانه ورود به اين حرفه هستند و نه فيلمنامهنويسان حرفهاي. چندان هم وارد مباحث شخصي فيلمنامهنويسان نشدم، اين را که در هر فيلم در هر بخش از کار چه کردهاند، در گفتوگوهاي اختصاصي فيلمنامهنويس در همان بازه زماني و مربوط به همان فيلمشان در دسترس بود. اما آنچه لازم داشتم، موارد برجسته و تجربيات نابي بود که اين فيلمنامه نويسان داشتند.
کساني بودند که بخواهيد به اين ليست اضافه کنيد؟
حتما. آنقدر صحبت با يک فيلمنامهنويس و آشنا شدن با جهانبيني و نگرش آنها براي من جذاب است که دلم ميخواست ميشد با تمام فيلمنامهنويسان ايراني گفتوگو کنم. البته هستند اساتيدي که فرصت گفتوگو با آنها برايم مهيا شد اما به دلايلي اينکه مصاحبهاي تنظيم شود و در اين کتاب اضافه شود، مقدور نشد. براي مثال آقاي اصغر فرهادي که افتخار اين را داشتم که در يک دوره تقريبا يکساله فيلمنامهنويسي سر کلاس ايشان نکاتي اساسي بياموزم حتي جزوه مفصلي از آموزشهاي ايشان دارم اما اجازه انتشار و حتي نقل قول از ايشان را ندارم بنا به دلايلي که کاملا قابل درک و احترام است. يا جناب آقاي مهرجويي که حتما در بحث شخصيت پردازي درسنامهاي از ايشان بايد گرفت، آن زمان که بهواسطه از ايشان خواستم تا گفتوگويي داشته باشيم مشغول ترجمه و تاليف کتاب بودند و صبوري دو ساله بنده هم افاقه نکرد و واقعا جاي تجربيات ايشان در اين کتاب خالي است. با پيمان قاسمخاني هم قرار گفتوگو داشتيم که به زمانهاي ديگري موکول شد اما در نهايت گفتند که بيشتر غريزي و متکي بر ناخودآگاه و به صورت بداهه مينويسند و چيز بيشتري براي گفتن ندارند يا اساتيدي از جمله مهران کاشاني گفتوگوهاي مفصلي داشتيم اما با شيوه تنظيم گفتوگوها موافق نبودند و در نهايت آنچه که مهيا شد، براي خود من به عنوان اولين مخاطب کتاب آموزههاي بسيار زيادي داشت و در اين مسير در انتخابهايم و شيوه کاريام تاثيراتي جدي داشت که اميدوارم براي خوانندگان هم همينطور باشد.
استقبال از کتاب چطور بود؟
خوشبختانه کتابهاي تخصصي فيلمنامهنويسي اين روزها بازار خوبي دارند، علاقهمند شدن طيفهاي گسترده به نگارش فيلمنامه و ترجمههاي بسيار خوب موجب شده است که بازار اين کتابها خوب باشد اما کتاب روش فيلمنامهنويسان فروش بالايي نداشته است. شايد علاقه هنرجويان فيلمنامهنويسي اين است که سينما را از نويسندگان بزرگ هاليوودي بياموزند. کتابهاي سيدفيلد که تاليف مدتها پيش هستند همچنان پرفروش و جذاب هستند اما آموزشهاي داستاننويسي نويسندگان بزرگ ايراني آن مقبوليت را ندارند. اما من پيشنهاد ميکنم فقط 10 فرمان فيلمنامهنويسي از آقاي لطفي يا مقدمه حميد نعمتالله را بخوانند تا ببينند که آيا چنين نگرشهايي به مقوله فيلمنامه نويسي ارزش خواندن دارند يا نه. البته در چاپهاي بعدي کيفيت نسخه چاپي افزايش خواهد يافت و اميدوارم رفته رفته جاي خودش را در ميان علاقهمندان به فيلمنامهنويسي باز کند.