خیلی دور خیلی نزدیک؛ جایگاه کتاب و اهالی آن در صدا و سیما کجاست؟
تسنيم/جايگاه نويسندگان و اهالي قلم در برنامههاي صدا و سيما کجاست؟ رسانههاي پرمخاطبي مانند راديو و تلويزيون و حتي جرايد تا چه اندازه دغدغه معرفي اهالي قلم به عنوان بخشي از سرسلسلهداران فرهنگ را دارند؟
چند روزي است که فضاي مجازي موضوع اتفاق غير فرهنگي شکل گرفته در برنامه «خندوانه» را محل بحث قرار داده است،. صرف نظر از واکنشهاي مختلفي که به اين پديده شکل گرفت، اين سوال پيش ميآيد که اساساً رسانههاي پرمخاطبي مانند راديو و تلويزيون و حتي جرايد پرمخاطب تا چه اندازه دغدغه معرفي اهالي قلم به عنوان بخشي از سرسلسلهداران فرهنگ ايران زمين، را دارند؟
اگر از طوفان معذوريتهاي اقتصادي و ناپديد شدن صفحات فرهنگي برخي مطبوعات به دليل مشکلات مالي عبور کنيم، رسانه ملي در دو بخش صدا و سيما در اين حوزه طي سالهاي اخير در حوزه کتاب اتفاقاً کم فعال نبوده است، اما ماحصل فعاليتهاي آن در نهايت به اين مسئله منتج شده است که هيچ اتفاق ويژهاي در اين حوزه شکل نگيرد. بگذاريد کمي مصداقي به موضوع نگاه کنيم.
جايگاه نويسندگان و اهالي قلم در برنامههاي صدا و سيما کجاست؟ پاسخ اين است که آنها را يا در برنامههاي کم مخاطب و در ساعتهاي کم بيننده ميتوان ديد يا اگر خوش شانس باشند و ساعت برنامهشان کمي بهتر باشد و برنامه پرمخاطب، زمان زيادي براي صحبت ندارند. حالت سوم حضورشان در برنامههاي سلبريتي محوري مانند خندوانه است که در آنجا نيز نميتوانند شمهاي از هنر و انديشه خود را به نمايش بگذارند. به عبارت ديکر اتفاقي که در صدا و سيما نميافتد، توجه به قشر عامه مردم براي ايجاد علاقه به کتاب و آشنايي با اصحاب قلم، دغدغهها و نگاه کردن به جهان و هستي از زاويه يک نويسنده است.
در هر پديده اجتماعي ـ سياسي در رسانهاي مانند صدا و سيما اظهارنظرهاي متعددي از هر کارشناس و فعال در عرصههاي مختلف را ميتوان يافت، جز اظهارنظر اهالي قلم، انديشه و فکر. گويي اين رسانه فراگير براي همراه کردن مخاطبان خود با انديشهاش روي اين قشر هيچ حسابي باز نميکند و آنها را کمتر ميبيند.
اما اگر از زاويه اهل کتاب به اين مسئله نگاه کنيم، نويسنده، مترجم و ناشر در سطوح کيفي مختلف و با آثار متعدد و گاه اندک خود در ميان اهالي کتاب شناخته شدهاند و محل رجوع هستند، آثار و اظهار نظرهايشان پيگيري ميشود، وقتي کتاب تازهاي منتشر ميکنند مورد توجه قرار ميگيرد و در سالهاي اخير ديده شده که حتي براي خريد اثري تازه از آنها در مقابل کتابفروشيها صف بسته شده است.
نکته اينجاست که اين اتفاق و اين سطح دانش عمومي به صورت اکتسابي و بدون آوردهاي از رسانههاي تصويري و صوتي در جامعه ايجاد شده است. به واقع رسانههاي عمومي پرمخاطب ما در فرهنگسازي و افزايش کيفيت سواد فرهنگي جامعه از طريق توسعه و معرفي کتاب از مخاطبان جا مانده و کمتر پيشنهاد و يا حرف تازهاي براي آنها دارند.
ابراهيم حسنبيگي، نويسنده، در اين زمينه به تسنيم ميگويد: در خصوص اتفاقي که در برنامه خندوانه رخ داد، من خيلي تعجب نکردم، چندان هم به من برنخورد؛زيرا جايگاه کتاب در صدا و سيما و بين مديران ومسئولان کتاب نخوانده آن به گونهاي است که اين اتفاقات تعجب ندارد و طبيعي است که صدا و سيما بيش از اينکه يک رسانه فرهنگي و اجتماعي باشد، يک رسانه سياسي است.
وي ادامه ميدهد: اصولا ًبرنامههايي که گفت وگو محور هستند، مثل برنامه کتاب باز فقط مخاطب خاص دارد، عامه مردم آن را نميبينند يا کمتر ميبينند. هر چند برنامه جذابي است و اغلب اهالي فرهنگ و کتابخوان و نويسنده اين برنامه را ميبينند که سخنرانان خوبي دارد و از اجراي خوبي نيز بهرهمند است، اما مخاطب عام نه.
به گفته حسنبيگي؛ آن چيزي که جايگاه کتاب را در صدا و سيما بيرنگ ميکند، نبود آن در سريالها و برنامههاي جذاب تلويزيوني است. در همين «خندوانه» در دورههاي گذشته تلاش شد که با گذاشتن مسابقاتي در خصوص کتابخواني و اهداي کتاب به مهمانان جايگاهي براي کتاب به وجود آيد که قابل تقدير است، اما اتفاقي که اخيراً در اين برنامه رخ داد، يک اتفاق واقعي بود.
وي ادامه ميدهد: وقتي اين برنامه با خنده و شوخي پيش ميرود، آن سوي ناگفته و ناپيداي انسان نيز خود را بروز ميدهد. به عنوان يک نويسنده با اطمينان ميگويم که اين آقايان ماهها و سالهاست حتي يک کتاب را باز نکردهاند، که اگر با کتاب و کتابخواني انس داشتند، در همان هنگام ضبط برنامه به اين گفتهها واکنش نشان ميدادند.
حسنبيگي تصريح ميکند: عليرغم تلاشهاي صورت گرفته نسبي و کوچک درمورد کتاب، هنوز صدا و سيما برنامهاي نداشته که عامه مردم را علاقهمند به کتاب و کتابخواني کند.
اکر چند سال پيش جان کلام اهالي قلم و نويسندگان اين بود که تبليغ پفک در صدا و سيما مهمتر از تبليغ کتاب است، امروز با تلاشهايي که انجام شده به نظر ميرسد که نويسندگان ديگر به ورود کتاب و کتابخواني به کنداکتور برنامههاي صدا وسيما اذعان دارند، اما آنچيزي که مد نظر است اين است که کتاب در اين برنامهها از چه جايگاهي برخوردار است و آيا تلاشهاي انجام شده مثمر ثمر بوده است؟
رضا رسولي، نويسنده در اين زمينه ميگويد: معدل رونق کتاب و کتابخواني در سيما معدل قابل قبولي نيست، اين نامعقول بودن زماني به چشم ميآيد که رهبر انقلاب به عنوان يک کتابخوان حرفهاي و به عنوان يک نخبه مروج کتابخواني خصوصاً در زمينه ادبيات و بالاخص در عرصه ادبيات دفاع مقدس اقدامات مستمري را در تمام سالهاي گذشته و حال انجام دادهاند که به عنوان يک نمونه و الگو رسانه ملي بايد از عملکرد ايشان بهرهمند ميشد که متاسفانه اين بهرهمندي از اين الگوي شاخص به نحو مناسب در صدا و سيما انجام نشده است.
وي ادامه ميدهد: از سوي ديگر با وجود اينکه معدل قابل قبولي درحوزه کتاب و کتابخواني در سيما وجود دارد، برنامههاي خوبي را هم شاهد هستيم، خصوصاً برنامه کتاب باز يا برخي اقداماتي که برنامههاي پربينندهاي مثل خندوانه در دعوت از نويسندگان يا معرفي کتابهاي مختلف در دورههاي پيشين انجام داد که قابل ستايش است اما کافي نيست.
رسولي با اشاره به اينکه راديو در اين زمينه پيشتازتر بوده است، ميگويد: راديو اما اقبال بيشتري به کتاب دارد. شبکه گفتوگو و فرهنگ تمرکز بسيار زيادي روي نويسندگان شاعران و کتابهاي منتشر شده دارد و سرجمع معدل راديو قابل قبول تر است.
بنا به گفته رسولي نکتهاي که نبايد از آن غفلت کرد، اين است که نبايد تصور کنيم ترويج کتاب و کتابخواني در اين خلاصه ميشود که در برنامههايمان از يک نويسنده دعوت کنيم يا فلان کتابي را معرفي کنيم، بلکه بايد از مبحث کتاب فراوردهسازي رسانهاي شود. از جنبههاي مختلف به موضوع کتاب پرداخته شود. از ساخت برنامههاي پرجاذبه که در دل خود ترويج کتابخواني و معرفي نويسندگان خوب را دنبال کنند، تا ساخت و نمايش انيميشنها و برنامههاي ابتکاري ديگر که ترويج کتابخواني را مورد توجه قرار بدهند.
وي ادامه ميدهد: در اين عرصه موضوعي که قابل توجه است، توجه به ساخت و پخش فيلمهاي سينمايي و تلويزيوني، ساخت و پخش سريالهاي تلويزيوني بر اساس فيلمنامههاي اقتباس شده از رمانها و داستانهاي منتشر شده است.
به باور نويسندگان و اهالي فرهنگ صدا و سيما با وجود مطالبات اهالي قلم و تلاشهاي چند ساله انجام شده هنوز نتوانسته جايگاه درخوري را براي اهالي اين حوزه از فرهنگ فراهم کند، هنوز کتاب و کتابخواني نتوانسته به برنامههاي پرجاذبه و پرمخاطب، مسابقات تلويزيوني و ... نفوذ قابل توجهي پيدا کند و صدا و سيما با ساخت برنامههاي کتابمحور براي مخاطبان خاص و علاقهمندان به کتاب و کتابخواني موفق بوده است، اما در علاقهمند کردن عامه مردم با دغدغهها و سطح فرهنگي متوسط نتوانسته چندان موفق عمل کند.