خاطرات«جان کری»/ کوتاه آمدن «عراقچی» از 4 خواسته ایران پس از پاسخ «شرمن»!
تسنيم/ «جان کري»، وزير امور خارجه آمريکا در کتاب جديدش بهنام Every Day is Extra (هر روز موهبتي ديگر است) به شرح ماجراهاي زندگي خودش از زماني که فرزند يک ديپلمات بوده تا پايان دورانش در وزارت خارجه آمريکا پرداخته است.
«کري» فصل هجدهم اين کتاب را به موضوع خاطراتش از مذاکرات هستهاي با ايران اختصاص داده است.
بخش هايي از اين کتاب براي آگاهي مخاطبان گرامي در روزهاي يک شنبه و سه شنبه و پنج شنبه در ساعت 22:30 دقيقه منتشر مي شود.
دو هفته بعد، روز شنبه 23 نوامبر به ژنو برگشتيم. از زمان ترک ژنو، من و کتي اشتون، نماينده عالي و مدبر اتحاديه اروپا بهطور مرتبط با هم در تماس بوديم. ما بر سر برنامهاي جديد توافق کرديم: قرار شد فعلاً من روي فرانسه و ساير اعضاي 1+5 v,i تمرکز کنم و او هم با ايران پل ارتباطي بزند. کتي بعد از ديدار با ظريف، متن بهروزشده توافق را که شامل اندک تغييراتي نسبت به متن قبلي بود ارائه کرد. تمامي کشورها کموبيش مهيا شده بودند ــ بهغير از يک استثناي عجيب و غريب، کشورم آمريکا.
هيئت اعزامي ايالات متحده با جنبههاي فني متن ــ شامل اقداماتي که قرار بود ايران براي متوقف کردن برنامههايش انجام دهد، اقدامات راستيآزمايي، و فرآيندي که از طريق آن ما کاهشي نسبي را در تحريمها فراهم ميکرديم ــ موافقت کرد؛ متني که تمامي بخشهاي آن از طريق کانالهاي دوجانبه محرمانه مورد مذاکره قرار گرفته بود. نگراني ما در خصوص ديباچه متن توافق بود. ما ميدانستيم که آن بخش ــ دو پاراگراف اول متن ــ از سوي دوستان و منتقدان با دقت مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار ميگيرند، حتي برخيها ممکن است پس از [اين دو پاراگرافِ ديباچه] خواندن [متن توافق] را متوقف کرده [و بقيه را نخوانند]، براي همين مهم بود که هر کلمهاي را بهدرستي بهکار ببريم.
هيئت آمريکايي، اميدواري شرکايمان را که براي يک کنفرانس مطبوعاتي در ساعات انتهايي عصر آن روز بهمنظور اعلام توافق آماده بودند، بهسرعت متوقف کردند. ما با ايران تا شبهنگام مذاکرات و چانهزنيها [ي طولاني] انجام داديم. نهايتاً ماجرا به انتخاب لغات و جملهبندي کشيده شد. جزئيات حساسي در آخر کار باقي مانده بود که ديپلماتها بابت حل آنها خسته و درمانده شده بودند.
وضعيت اتاق من در هتل در ساعت 3 بامداد روز شنبه شبيه اين بود: من در گوشه اتاق بودم و با استفاده از يک تلفن امن به سوزان رايس، مشاور امنيت ملي رئيس جمهوري آمريکا درباره دشواريها و تغييراتي که در حال کار بر سر آنها هستيم، توضيح ميدادم.
بيل (ويليام برنز) در اتاق کناري بود و در تماسي تلفني از طريق يک کانال محرمانه، با همتاي ايراني خود، مجيد تختروانچي، تلاش داشت تا موافقت ايرانيها را کسب کند، و در اين ميان، کارشناسان و دستيارانمان آشفتهوار روي گوشيهاي بلکبري مشغول تايپ بودند، در حالي که بهطور مرتبط فنجانهاي اسپرسو را سر ميکشيدند.
نهايتاً، هنگامي که به ساعت 4 بامداد نزديک ميشديم، به توافق دست يافتيم ــ توافقي که خواهانش بوديم، توافقي که تا جاي ممکن بدون خللوفرج و سريع باشد، تا مبادا بعداً کس ديگري بخواهد نظر ديگري در خصوص آن ارائه دهد. وزرا [ي خارجه ديگر کشورهاي گروه 1+5] را بيدار کرديم، وزرايي که ساعتها پيش به خواب رفته بودند، و به مطبوعات خبر داديم که دستيابي به توافق بهزودي اعلام ميشود.
وقتي در حال حرکت بهسوي کاخ ملل (مقر سازمان ملل در ژنو) بوديم، جايي که قرار بود کنفرانس مطبوعاتي برگزار شود، هلگا اشميت، همتاي وندي در اتحاديه اروپا، تماسي را از عباس عراقچي، يکي از معاونان ظريف دريافت کرد. ايرانيها چهار نکته ديگر داشتند که ميخواستند آنها را در توافق بگنجانند.
هلگا گوشي تلفن را به وندي داد. وي به عراقچي گفت: «عباس، هيچ نکته ديگري [در توافق] گنجانده نخواهد شد ... ديگر وزرا [هم] بيدار شدهاند، و در حال حرکت بهسوي کاخ [ملل] هستند؛ ترتيب کنفرانس خبري داده شده و کار تمام شده است» عباس پيام را فهميد.
در ساعت 5 بامداد روز شنبه 24 نوامبر سال 2013 ــ تقريباً دو سال پس از سفر اولم براي ديدار با سلطان قابوس ــ ايالات متحده، شرکاي بينالملليمان و ايران توافق اوليهاي را اعلام کردند که به ما امکان ميداد مذاکرات مستقيم و جامعي را آغاز کنيم، مهمتر از آن، براي اولين بار طي چند دهه گذشته، برنامه هستهاي ايران نهتنها سرعت نميگرفت بلکه در جاي خود متوقف ميشود ــ و حتي، در برخي جنبهها، به عقب برميگشت.
من بهسرعت سوار بر هواپيما شدم به کشورم پرواز کردم، که براي شرکت در جشن شکرگزاري درست بهموقع بود. فکر ميکردم که همگي ما چيزهاي زيادي را براي شکرگزاري در آن سال داشتيم. آن روز صبح، جهان اندکي امنتر بود و ماحصل تلاشهاي دشوارِ زيادي به دست آمده بود. اما من دچار هيچ توهمي نشده بودم: کارهاي از پيش سختتري تازه شروع شده بود.
در 20 ژانويه سال 2014، توافق موقت ــ برنامه اقدام مشترک ــ اجرايي شد. ايرانيها توليد اورانيوم با غناي بالا را متوقف کردند. آنها نصب سانتريفيوژهاي جديد را متوقف کرده و کار روي رآکتور آبسنگينشان در نزديکي شهر اراک را متوقف کردند، در مقابل، ما نيز آزاد کردن قسطي مجموع 4.2 ميليارد دلار از پولهاي بلوکهشده ايران در نقاط مختلف جهان را آغاز کرديم.
پيش از اين اقدام، اين احتمال وجود داشت که ايران تلاش کند ما را براي سالها سر ميز مذاکرات نگه دارد، آن هم در شرايطي که به بمب هستهاي نزديک و نزديکتر ميشد. اما با اجراي برنامه اقدام مشترک، نميتوان از زمان ــ طول کشيدن مذاکرات ــ عليه هر طرف ديگري استفاده کرد، و هنگام مذاکرات وضعيت خطرناکتر نميشد.هرچند اين مانع برداشته شد، اما موانع ديگر همچان باقي مانده بودند.