زندگی و آثار «نیل سایمون»
شرق/نيل سايمون از مشهورترين و موفقترين نمايشنامهنويسان معاصر و از بهترين کمدينويسان تاريخ ادبيات نمايشي امريکا است که در دوران فعاليتاش آثار متعددي نوشت که برخي از آنها به فارسي هم ترجمه شدهاند. او بيشتر از هر نمايشنامهنويس امريکايي ديگري آثار پرتماشاگر و پرفروش نوشته و همچنين رکورد بيشترين تعداد اجراي صحنهاي نمايشنامههاي يک نويسنده در تالارهاي امريکا از آن اوست. سايمون در سالهاي حياتش شهرت و موفقيتي کمنظير به دست آورد و تنها نمايشنامهنويسي به شمار ميرود که نامش در زمان حياتش بر يک تالار تئاتر در برادوي گذاشته شد.
به تازگي کتابي با عنوان «زندگي و آثار نيل سايمون» نوشته مجيد مصطفوي در نشر نيلا منتشر شده که در پنج فصل به زندگي و آثار سايمون پرداخته شده است. همانطور که اشاره شد تعدادي از نمايشنامههاي سايمون به فارسي ترجمه شدهاند که از ميان آنها ميتوان به اين آثار اشاره کرد: «پابرهنه در پارک»، «دختر يانکي»، «اتاقي در هتل پلازا»، «عاقبت عشاق سينهچاک»، «زنداني خيابان دوم»، «پسران آفتاب»، «پزشک نازنين»، «اتاقي در هتل کاليفرنيا»، «مقتول قاتل»، «کلهپوکها»، «مشنگها: يک حکايت کمدي»، «شايعات: يک مضحکه»، «گمشده در يانکرز»، «خنده در طبقه بيستوسوم»، «اتاقي در هتل لندن». تعداد نمايشنامههاي ترجمهشده از سايمون نشان ميدهد که او در ايران نمايشنامهنويسي شناختهشده و محبوب به شمار ميرود و از اينرو انتشار اثري درباره زندگي و آثارش به شناخت بهتر او کمک زيادي ميکند.
نويسنده کتاب در مقدمه يا «پيشپرده» اثر، با اشاره به اهميت سايمون و نامگذاري يکي از تالارهاي تئاتر برادوي به نام او نوشته: «برادوي پيش از آنکه سايمون با کمديهايش باب تازهاي در آن بگشايد سالهاي متمادي در دنياي انگليسيزبان مرکز نمايش برجستهترين آثار جدي و تراژيک از نمايشنامهنويساني چون يوجين اونيل، آرتور ميلر و تنسي ويليامز بود. کمدي گرچه همزمان با تراژدي زاده شده بود، از دوران ارسطو به بعد هرگز جايگاهي در حد تراژدي کسب نکرد و هرگز، همتراز با تراژدي، پيشينه درخوري در تاريخ نمايش جهان و حتا در امريکا، به دست نياورد. اما در نيمه دوم قرن بيستم، سايمون در مقام موفقترين نمايشنامهنويس تجاري تاريخ امريکا هم در کيفيت و هم در کميت، توانست مسائل جدي زندگي روزمره را به شيوهاي هنرمندانه در قالب کمدي به خوانندگان و تماشاگران نمايشنامههايش ارائه کند و از اين طريق جايگاه اجتماعي تازهاي به کمدي بخشد». در ادامه به اين نکته هم اشاره شده که اغلب نمايشنامههاي سايمون و به ويژه آنهايي که در برادوي اجرا شدهاند به فيلم سينمايي نيز تبديل شدهاند و از اين نظر سايمون نويسندهاي کاملا متمايز به شمار ميرود. همچنين او تعداد زيادي فيلمنامههاي غيراقتباسي نيز براي سينما نوشت و بيش از هر نمايشنامهنويس ديگري نامزد جوايز اسکار و توني شد. نمايشنامههاي سايمون در دهههاي اخير همواره به صحنه رفتهاند و از اين نظر نيز او نويسندهاي شاخص محسوب ميشود: «از زماني که نخستين نمايشنامهاش بيا شيپورت را بزن در سال 1966 در برادوي بر صحنه رفت، هيچ فصل نمايشي نبوده که نمايشنامهاي از او –حتا در موارد بسياري همزمان دو يا چند نمايش از آثار او- روي صحنههاي برادوي نرفته باشد. از سال 1970 نيز تقريبا هيچ روزي نبوده که يک اجراي حرفهاي از کمديهاي نيل سايمون در گوشهوکنار امريکا به نمايش درنيامده باشد. حتا در شرايط بحران اقتصادي نيز تقاضا براي نمايشهاي او کاهش نيافت. به عنوان نمونه، فقط در سال 2010 بيش از هزارودويست مجوز اجراي نمايشنامههايش براي گروههاي غيرحرفهاي و صدوپنجاه مجوز براي گروههاي حرفهاي صادر شد». تعدادي اجراهاي برخي نمايشنامههاي سايمون حيرتآور بودهاند و براي مثال «پابرهنه در پارک» 1530 اجرا، «خاطرات برايتونبيچ» 1299 اجرا و «اتاقي در هتل پلازا» 1097 اجرا داشته است. در بخشي از کتاب درباره ارتباط نمايشنامههاي سايمون با سياست و اجتماع ميخوانيم: «سايمون در رويکرد خود به نمايشنامهنويسي آشکارا غيرسياسيست و شخصيتهاي نمايشنامههايش، بهرغم مسائل خصوصيشان و دشواريهايي که با جامعه دارند، از مقابله با آن پرهيز ميکنند. سايمون در کمديهايش به جاي رويارويي با جامعه به شيوهاي سياسي، تمايل دارد صرفا انسانها را همانگونه که هستند به نمايش بگذارد- با نقاط ضعف و غرابتها و رفتارهاي بيمعنايشان... سايمون ميگفت نمايشنامههاي اجتماعي و سياسي نمينويسد، زيرا هميشه بر اين باور بوده که خانواده نمونه کوچکيست از آنچه بر اين جهان ميگذرد». درواقع سايمون عليه اجتماع نميانديشد بلکه همراه با آن ميانديشد و به مسائل زندگي طبقه متوسط ميپردازد.