کودک و نوجوان/ کتابی شبیه یک بازی کامپیوتری
وينش/يکي ديگر از نکات خوب کتاب اسم شخصيتهاي داستان است که بيشتر ريشهي ايراني و فارسي دارند و فضاي داستان حال و هواي ايراني و شرقي دارد که باعث ميشود نوجوان درهنگام خواندن کتاب به فضايي مهيج و در عين حال ايراني و ملي وارد شود. تا هنگامي که داستان به پايان نرسيده نميتوانيد سرانجام آن را حدس بزنيد و تا پايان ماجراهايي براي کشف کردن وجود دارند. اين يادداشت را محمدحسين مقدم از مخاطبان نوجوان سايت وينش نوشته است.
اين کتاب شبيه به بازي ديجيتالي است يعني درست مثل يک بازي ديجيتالي است. خوانندهي کتاب، قهرمان داستان است و خود او ميتواند تصميم بگيرد که سرنوشتش چه باشد. کتاب شنهاي زمان يک ويژگي منحصر به فرد دارد و آن اين است که بيست پايان متفاوت دارد. نويسندهي کتاب وقتي خواننده تا حدودي در داستان پيش رفت يک يا چند راه در برابر او قرار ميدهد که با توجه به راهي که خواننده برميگزيند اتفاقات ديگر داستان، تغيير پيدا ميکنند. براي همين در آن واحد گويا خواننده دو يا چند کتاب را همزمان مطالعه ميکند. بعضي از راهها به مرگ قهرمان داستان که درواقع خود خواننده است منجر ميشود.
ابتداي داستان با پيشگفتاري شروع ميشود که دربارهي زمان پيش از ظهور اسلام و عصر امپراطوري پارس است. اتفاقات در خيابان نسف رخ ميدهند. وقتي پادشاه داستان، قهرمان کتاب را ميبيند در او روحيهي جوانمردي و شجاعت را احساس ميکند و به همين دليل او را به فرزندي ميگيرد. در جواني به شاهزادهي داستان، اتهام قتل پادشاه زده ميشود و شاهزاده در پي اثبات بيگناهي خود است که متوجه خاصيت جادويي خنجري ميشود که قابليت برگشت به زمان را به قهرمان ميدهد. همانطور که قبلاً هم اشاره کردم شاهزاده مانند يک قهرمان بازي ديجيتالي توانايي حرکت بين زمان را دارد و اين به او فرصت جبران اشتباه را ميدهد و اينچنين است که خواننده امکان تجربهي اتفاقات مهيج را بهدست ميآورد.
به نظر من يکي از اشکالات کتاب اين بود که در ابتدا کشش چنداني در خواننده ايجاد نميکند و اگر خواننده زياد اهل مطالعه نباشد ممکن است از داستان زده شود و آن را به پايان نرساند. اين کتاب فقط ميتواند براي گروه خاصي از نوجوانان جذاب باشد و هر خوانندهاي را جذب نميکند و اين به خاطر فضاي سنتي و باستاني کتاب است که ممکن است براي عدهاي دلچسب نباشد و خواننده نتواند با آن ارتباط برقرار کند.
از اين کتاب متوجه شدم هر چه فرد با استراتژي و نقشهي بهتري پيش برود امکان موفقيت و زنده ماندن و به پايان خوش رسيدنش بيشتر است. يکي ديگر از نکات خوب کتاب اسم شخصيتهاي داستان است که بيشتر ريشهي ايراني و فارسي دارند و فضاي داستان حال و هواي ايراني و شرقي دارد که باعث ميشود نوجوان درهنگام خواندن کتاب به فضايي مهيج و در عين حال ايراني و ملي وارد شود.
تا هنگامي که داستان به پايان نرسيده نميتوانيد سرانجام آن را حدس بزنيد و تا پايان ماجراهايي براي کشف کردن وجود دارند. درواقع اين زيرکي و باهوشي نويسنده را نشان ميدهد که داستان را مانند بازي شطرنج بهکار برده و به ما اين قابليت را ميدهد که با نقشههاي گوناگون براي پيروزي تلاش کنيم. شخصيتهاي داستان مهرههاي شطرنج هستند و هر مهره به سهم خودش تاثير زيادي در بازي دارد حتي مهرهي پياده يا سرباز گاهي نقشي کليدي در شطرنج يا داستان دارد.
جلد کتاب شني رنگ است و ما را به ياد شنهاي صحرا مي اندازد و به اسم کتاب که شنهاي زمان است اشاره ميکند. اين کتاب جلد اول يک مجموعه دو جلدي است. ورقهاي کتاب کاهي و کرمي رنگ هستند که با جو کتاب همخواني دارد. به هر حال من از خواندن کتاب لذت بردم و با توجه به اين که به چاپ نهم رسيده احتمال اينکه شما هم از خواندنش لذت ببريد بسيار است.