درباره غیاثالدین خواندمیر

ايرنا/ غياثالدين خواندمير در شمار برجستهترين مورخان عصر تيموري و اوايل دوره صفوي به شمار ميرفت. او پرورشيافته مکتب هرات بود که کتابهايش به علت سادگي و رواني انشاء شهرت و رواج بسيار پيدا کرده است.
غياث الدين بن همام الدين محمد، مشهور به خواندمير، يکي از پرکارترين و پرآوازه ترين نويسندگان و مورخان شـيعي ايراني در دوران تيموري و صفوي است. برخي از منابع زندگاني وي، نام دقيقش را غياث الدين بن همام الدين نوشته اند. تولد او ميان سال هاي ۸۸۰ تا ۸۸۱ قمري تخمين زده شده است چه به تصريح خود او موقعي که به جاي اميرخان به حکومت کل خراسان مي رسد و کريم الدين حبيب اﷲ ساوجي وزير او وارد خراسان مي شود، سنش از ۴۰ تجاوز کرده بود. چون کريم الدين ساوجي در سال ۹۲۸ قمري به خراسان آمده اسـت، شـکي بـاقي نمي ماند که خواندمير در ۸۸۰ يا ۸۸۱ قمري متولد شده است.
پدر او خواجه همام الدين محمد، مدتي در دستگاه ميرزا سلطان محمود فرزند سلطان ابوسعيد گورکان، پادشاه ماوراء النهر وزارت داشت. مادرش دختر ميرخواند صاحب روضه الصفا بود. البته در کتاب مجالس النفايس امير عليشير نوايي از خواندمير به عنوان خواهرزاده ميرخواند ياد شـده اسـت. همچنين مولف عرفات العاشقين به اختلاف نظر درباره پدر خواندمير اشاره کرده و گفته خود خواندمير را که حبيب السير پدرش را همام الدين امير خواند بن خاوند شاه معرفي کرده نقل کرده است.
از اشاره هاي خواندمير در نوشته هايش پيداست که خاندان ميرخواند به پرهيزگاري و دانش معروف بوده اند و خوانـدمير نيز با توجهات جد مادري خود رشد کرد و بـه علـم و ادب بـه ويـژه تـاريخ تـوجهي شـايان از خـود نشـان داد و در تاريخ نگاري از سرآمدان روزگار خود شد. خواندمير از جمله مؤلفان مشهور و معروف دوران تيموري و آغاز عهد صفوي است. وي به علت کثـرت تأليفـات از جمله مؤلفان پرکار است و کتاب هايش به علت سادگي و رواني انشاء شهرت و رواج بسيار يافته است.
در محضر امير عليشير نوايي
خواندمير در سال ۹۰۴ قمري مورد توجه و عنايت امير عليشير نوايي وزير معروف هرات قرار گرفت و بـه او اجـازه داده شد تا از کتابخانه آن وزير استفاده کند. وقتي اميرعليشير نوايي به استعداد اين جوان واقف شد، او را به خدمت خود خواند. او در اين زمان بيش از ۲۴ سال نداشت و پس از ۶ ماه، منـدرجات کتـاب خلاصـه الاخبـار را از کتابخانـه اميـر عليشير نوايي استخراج کرد. اين کتاب ظاهراً دومين اثر اوست که آن را به نام مخدوم خود امير عليشير نوايي تأليف کرد.
خواندمير پس از مرگ بابر در سال۹۲۷ قمري نزد پسرش همايون شاه رفت. در سال ۹۴۱ قمري همـايون ضد بهادر شاه حاکم گجرات، لشکر کشيد و در اين سفر خواندمير را با خود برد. سرزمين خشک و گرم گجرات هند و نيز مشکلات طول راه، خواندمير سالخورده را متأثر و بيمار کرد و بـه نوشـته همـه تـذکره نويسـان وي در همـان سـال درگذشت.
فرزندان
غياث الدين خواندمير ۲ فرزند داشت: يکي اميرمحمود که هيچ گاه به هند مسافرت نکرد و مانند پدر و جـدش از مورخـان به شمار مي رفت و کتابي به نام تاريخ شاه اسماعيل و شاه طهماسب اول نوشته و در آن از روزگار صفويان سخن گفته است. وي به تشويق و ترغيب محمدخان اشرف الدين اوغلي، از سران ايل تکلو که در هرات حکومت مي کرد، اين کتاب را به ۹۵۳ قمري آغازکـرد و چهـار سـال بعـد در ۹۵۷ قمري بـه پايـان رسـاند. پسر کوچک خواندمير، سيد عبداﷲ با پدر به هند رفت و از خردسالي به دربار جـلال الدين اکبر، امپراطور مغولي هند راه يافت و نزد او پرورش يافت. از سال نهم سلطنت جلال الدين اکبـر وارد خـدمت نظام شد و تا پايان عمر وي در همان مقام باقي ماند اکبر به او لقب خاني داد و به سيد عبداﷲ خان مشهور شد.
آثار و تاليفات
خواندمير از آغاز جواني تا هنگام مرگ، حدود ۴۰ سال زندگي خود را وقف نويسندگي کرد. در حالي کـه چنـدان در شرايط مناسب و مطلوبي نبود. در طول اين دوران، آثار گوناگون و مهمي که موضوع آنها بيشتر درباره تاريخ اسـت، از خود به يادگار گذاشت و هرگاه فرصت و فراغتي مي يافت، در آثار خود تجديد نظر مي کرد. آثار او عبارتند از «ماثرالملوک، خلاصه الاخبار في بيان احوال الاخبار، دستورالوزراء، مکارم الاخلاق، روضه الصفا، حبيب السير في اخبار افراد بشرف منتخب تاريخ وصاف، همايون نامه، نامه نامي».
اهميت کتاب نامه نامي
کتاب «نامه نامي» مشتمل بر يک مقدمه در تاريخ انشا و اصول و قواعد آن و هشت فصـل بـه اين شرح است. فصل اول در مراسلات سلاطين و امرا و وزرا، فصـل دوم در مراسـلات شـيوخ و علمـا و قضـات، فصـل سـوم در مراسلات حکام و مأمورين، فصل چهارم در مراسلاتي که خطاب به محترفه و پيشه وران است، فصل پنجم در مراسلات به خويشان و دوستان، فصل ششم مراسلات تهنيت، فصل هفتم در مراسلات تعزيت، فصل هشتم در مراسلات متفرقـه، فصل نهم در تحرير مناشير و خاتمه براي بيان شماري، رباعي و قطعات منظوم از خود مؤلف براي گنجاندن در مراسلات و معميات و ماده تاريخ.
کتاب نامه نامي چگونگي نامه نگاري و شيوه نوشتن و نمونه مکاتباتي است که در عصر مؤلف رواج داشـته و ظـاهراً موضوع براي آن نگاشته شده تا دبيران و نويسندگان نامه هاي دولتي و غيردولتي و عامه مردم در هر طبقه اي که هسـتند، نمونه هايي در هر موضوع داشته باشند و بتوانند با توجه به اين نمونه ها، نامه هاي خود را به نگارش در آورند.
همچنين اين کتاب از لحاظ ادبي نيز حايز اهميت است و اين کتاب نمونه انشاي فارسي در سده نهم و دهم قمري و نمونه اي از نثـر منشـيانه و مسـجع آن دوره به شمار مي آيد و مي تواند براي مقايسه ميان شيوه هاي مختلف انشاي فارسي در دوره هاي مختلف، مورد استفاده ادب دوستان و علاقمندان قرار بگيرد.
از لحاظ تاريخي اين کتاب بيانگر حوادث و رويدادهاي تاريخي اواخر دوران تيموري و اوايـل دوران صـفوي است. خواندمير علاوه بر اينکه منشي چيره دستي در دربار حاکمان گوناگون بوده، توانسته است، مورخي موفق باشـد و حوادث تاريخي آن دوران را نيز در نامه نامي منعکس کند. او حتي گاهي خود در اين رويدادهاي تاريخي دخيل بوده و نقش ايفا مي کرده است. اهميت نامه نامي از نظر تاريخي و برتـري ايـن مضـمون تـا بدانجاسـت کـه ادوارد بـراون، خواندمير را در سلسله مورخان معرفي کرده است.
از لحاظ ساختاري نيز اين کتاب با توجه به تقسيمات ساختاري و بافت بيروني نامه ها، در بردارنده نامـه هايي بـا موضوعات اخوانيات، منشورها، فتح نامه، تعزيت نامه ها و ...است.
درگذشت
خواندمير در هندوستان چشم از جهان فروبست و بنا به وصيتش، در دهلي، نزديک قبر نظامالدين اولياء و امير خسرو دفن شد. در تاريخ وفات وي اختلاف نظر است؛ عدهاي مثل خانبابا مشار و صاحب «تاريخ فرشته»، سال مرگ وي را ۹۳۷ و ۹۴۱ قمري دانستهاند اما سعيد نفيسي نوشته که خواندمير در سال ۹۴۲ قمري، تاريخ سروده، پس سال درگذشت وي بايد اواخر سال ۹۴۲ قمري باشد.
منابع
غياثالدين بن همام خواندمير، حبيبالسير في اخبار افراد بشر، ج۱، ص۴، زيرنظر محمود سياقي، تهران ۱۳۶۲ش.
غياثالدين بن همام خواندمير، دستورالوزراء، ج۱، ص۷، چاپ سعيد نفيسي، تهران ۱۳۱۷ش.
محمدقاسم بن غلامعلي فرشته، تاريخ فرشته، ج۱، ص۲۱۰، يا گلشن ابراهيمي، کلهنو ۱۲۸۱.
محمد بن خاوندشاه ميرخواند، تاريخ روضةالصفا، ج۷، ص۳، تهران ۱۳۲۹ش.
اميرمحمود بن خواندمير، ايران در روزگار شاه اسماعيل و شاه طهماسب صفوي، ج۱، ص۲، چاپ غلامرضا طباطبايي تهران ۱۳۷۰ش.