نماد آخرین خبر

فراموش شدن بخشی از زبان فارسی

منبع
ايسنا
بروزرسانی
فراموش شدن بخشی از زبان فارسی

ايسنا/ کلمه‌ها و ترکيب‌هايي در زبان فارسي «سينه به سينه» گشته و دست ما رسيده است اما برخي ناخواسته «کمر بسته»اند تا اين ترکيباتي را که شايد کمتر اين روزها در مکالمات مردم شنيده مي‌شود، به دست فراموشي بسپارند، هرچند کسي هم اين اتفاقات را «گردن نمي‌گيرد».
 قاسم هاشمي‌نژاد در بخشي از پيش‌گفتار کتاب «ايوب» که در نشر هرمس منتشر شده، نوشته است: يکي از خصايص کم و بيش از يادرفته زبان فارسي در ترکيبات فعلي آن متجلي مي‌شد. اين ترکيبات فعلي اغلب به کمک عناصر مادي و ملموس ساخته مي‌شد و اين عناصر هر قدر به حيات انساني و کارورزي او نزديک بهتر؛ در نتيجه اعضاي بدن و اندامي که کاربرد بيشتري داشتند (مثل دست و پا و سر و چشم) و ابزار و مصالحي که در زندگي روزمره کارايي بيشتري داشتند (مثل تبر و تير و تيشه و تيغ) و عناصر طبيعت که انسان‌ها با آن سر و کار داشتند (آب و باد و خاک و آتش) و جانوران وحشي و اهلي که همبازي زميني او بودند (مانند شير و گور و گوسفند و مرغ) در ساخته شدن اين ترکيبات دخالت بيشتري داشتند. اين، البته، در شکل‌گيري تمامي زبان‌ها موثر بوده، اما در زبان فارسي بخشي جدايي‌ناپذير از عيار آن را مي‌ساخته است. يک مثال سردستي از «شاهنامه» فردوسي مي‌آورم تا حرفم را روشن کرده باشم...: «فريدون برآشفت و بگشاد گوش/ ز گفتار مادر برآمد به جوش/  دلش گشت پردرد و سر پر ز کين/ به ابرو ز خشم اندر آور چين/ چنين داد پاسخ به مادر که شير/ نگردد مگر به آزمايش دلير/ کنون کردني کرد جادوپرست/ مرا برد بايد به شمشير دست/ بپويم به فرمان يزدان پاک/ برآرم ز ايوان ضحاک خاک». مي‌بينيد تقريبا تمام افعال به‌کاررفته ترکيبي است و با عوامل و عناصر مادي و ملموس ساخته شده است: گوش گشاد کردن، دل پر درد گشتن، سر پر ز کين گشتن، به ابرو از خشم چين اندر آوردن. حتي در آن‌جا که به ظاهر نشاني از عنصر محسوس نيست، آن‌چه به ذهن متبادر مي‌شود محسوس است. مثل «به جوش برآمدن» که از صفت آب، وقتي که گرما ببيند، گرفته شده است. يا حتي اگر بخواهيم باريک‌نظري به خرج دهيم و مته به خشخاش بگذاريم، مي‌توانيم در ريشه پوييدن دقيق بشويم که از واژه «پا» درست شده است. به مرور، هرقدر که ما از سرچشمه زبان فارسي دور شديم، از اين جوهره هم دور افتاديم. مثلا به جاي «گردن نهادن» گفتيم اطاعت کردن، به جاي «چشم به راه بودن» گفتيم منتظر بودن و جاي «دستگيري» گفتيم امداد و جاي «چشم‌پوشي» گفتيم بي‌اعتنايي و جز اين‌ها.  همه آن‌چه ما به عنوان خصيصه و جوهر نام برديم و جذابيت زبان فارسي از آن مي‌آيد سبب محسوس شدن زبان و تصويري شدن آن مي‌شود. به يمن اين ويژگي،  زبان فارسي در عيار خود، هم چشيدني است، هم شنيدني و ديدني، هم بوييدني است و هم بسودني. اين آن گوهر گرانبهايي بود که ما کم و بيش از دست داده‌ايم.»

صفحه‌اي با عنوان يکان‌يکان درباره عيار فارسي و ترکيب‌هاي فعلي که در حال فراموشي هستند مي‌نويسد و برخي از اين ترکيب‌ها را ارائه مي‌کند. پيش‌تر به برخي از اين ترکيب‌ها اشاره شده است و در ادامه مروري داريم بر برخي از ترکيب‌هاي فعلي که با اعضاي صورت و بدن ساخته مي‌شوند.  

ترکيب‌هاي فعلي در زبان فارسي که با زبان ساخته مي‌شوند: زبان آدمي‌زاد سر کسي شدن، زبان باز کردن، زبان نچرخيدن به چيزي، زبان بند آمدن، زبان مو درآوردن، زبان به دهان گرفتن، زبان دراز کردن، زبان را گاز گرفتن، زبان را نگه داشتن، زبان ريختن، زبان زدن به چيزي، زبان کسي از کار افتادن، زبان کسي تند بودن، زبان کسي دراز بودن، زبان کسي مو درآوردن، زباني که کسي هرز بودن، زبان گرفتن، اختيار زبان خود را نداشتن، از زبان افتادن، از زبان دررفتن، از زير زبان کسي حرف کشيدن، به زبان آوردن، با زبان بي‌زباني گفتن، بر سر زبان‌ها افتادن، زبان تر کردن، جلو زبان خود را گرفتن، سر کسي زبان داشتن، زبان کسي گرفتن، زبان به چيزي گشودن، نوک زبان بودن، زبان در کام کشيدن.

چندين ترکيب فعلي در زبان فارسي که با گردن ساخته مي‌شود: گردن افراشتن، به گردنِ کسي حق داشتن ديگري، گردن پيچيدن، گردن خم کردن، گردن را بالا گرفتن، گردن زدن، گردن کج کردن، گردن کسي را تبر نزدن، گردن کسي از مو باريک‌تر بودن، به گردن کسي انداختن، گردن کسي را خرد کردن، کاري را گردن گرفتن، گردن کسي کلفت شدن، گردن کشيدن، گردن گرفتن، از گردن خود برداشتن، به گردن داشتن، به گردن کسي افتادن.

ترکيب‌هاي فعلي که با کمر ساخته مي‌شود: کمر به کاري بستن، کمر چيزي را شکستن، کمر چيزي را درز گرفتن، کمر خم کردن، کمر راست کردن، کمر را غول را شکستن، کمرِ کسي شکستن، کمر قتل کسي را بستن، کمر کسي را خم کردن، دامن به کمر زدن، کمر کسي را خرد کردن، کمر همت بسته، از کمر افتادن، به کمر کسي زدن.

چندين ترکيب فعلي در زبان فارسي که با دست ساخته مي‌شوند: دست از سر کچل کسي برداشتن، دست از کار کشيدن، دست از کسي شستن، دست انداختن، دست بالا را گرفتن، دست بزن داشتن، دست به جيب بردن، دست به دامان کسي شدن، دست به دست گشتن، دست به دست يکديگر دادن، دست روي دل کسي گذاشتن، دست روي کسي بلند کردن، دستي به سر و روي چيزي کشيدن، دست به کار شدن، دست به سياه و سفيد نزدن، دست به کمر زدن، دست پيش را گرفتن، دست راست کسي روي سر ديگري بودن، دست داشتن، دست راست و چپ را از هم تشخيص ندادن، دست شيطان را از پشت بستن، دست راست کسي بودن، دست کسي از قبر بيرون بودن، دست کسي باز بودن، دست کسي بند بودن، دست کسي از همه جا کوتاه بودن، دست کسي به کاري نرفتن، دست کسي به دهانش رسيدن، دست کسي پيش کسي دراز بودن، دست کسي توي کار بودن، دست کسي چسب داشتن، دست کسي را توي پوست گردو گذاشتن، دست کسي را خواندن، دست کسي رو شدن، دست کسي را توي دست ديگر کسي گذاشتن، دست کسي طلا بودن، دست کسي کج بودن، دست کسي نمک نداشتن، دست نگه داشتن، دست و بال کسي تنگ بودن، دست و پنجه نرم کردن، دستي از دور بر آتش داشتن، دست يافتن، از اين دست گرفتن و از آن دست دادن، از دست رفتن، از دست کسي در رفتن، روي دست بردن، روي دست کسي باد کردن، به دست آوردن، به دست گرفتن.

ترکيب‌هاي فعلي که با سينه ساخت مي‌شوند: سينه به سينه شدن، سينه با کسي پاک کردن، سينه فرا کار نهادن،  سينه کشيدن، سينه پرداختن، سينه پيش دادن، سينه زدن، سينه کردن، سينه سپر کردن براي چيزي، سينه زدن پاي چيزي، سينه را صاف کردن، سنگ کسي را به سينه زدن.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره