نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
کتاب

داستانک/ داستان عشق جوان کارگر به گوهرشاد خاتون

منبع
آخرين خبر
بروزرسانی
داستانک/ داستان عشق جوان کارگر به گوهرشاد خاتون

آخرين خبر/ گوهر شاد يکي از زنان باحجاب بوده هميشه نقاب به صورت داشته و خيلي هم مذهبي بود. او مي خواست در کنار حرم امام رضا (ع) مسجدى بنا کند .
به همه کارگران و معماران اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش اين است که فقط با وضو کار کنيد 
و در حال کار با يکديگر مجادله و بد زبانى نکنيد و با احترام رفتار کنيد.

 او به کسانى که به وسيله حيوانات مصالح و بار به محل مسجد مي‌آورند علاوه بر دستور قبلى گفت سر راه حيوانات آب و علوفه قرار دهيد 
و اين زبان بسته ها را نزنيد و بگذاريد هرجا که تشنه و گرسنه بودند آب و علف بخورند . 

بر آنها بار سنگين نزنيد و آنها را اذيت نکنيد . اما من مزد شما را دو برابر مى دهم ..

گوهرشاد هر روز به سرکشي کارگران به مسجد ميرفت؛
 روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود
 در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و يک کارگر جوانى چهره او را ديد . 
جوان بيچاره دل از کف داد و عشق گوهرشاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بيمار شد و بيمارى او را به مرگ نزديک کرد. 
چند روزي بود که به سر کار نمي رفت و گوهر شاد حال او را جويا شد . به او خبر دادند جوان بيمار شده لذا به عيادت او رفت..

چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بدتر ميشد.
 مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى ديد تصميم گرفت جريان را به گوش ملکه گوهرشاد برساند .
وگفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نيست.
 او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر عکس العمل گوهرشاد بود.
 ملکه بعد از شنيدن اين حرف با خوشرويى گفت: 
اين که مهم نيست چرا زودتر به من نگفتيد تا از ناراحتى يک بنده خدا جلوگيرى کنيم؟ 
و به مادرش گفت برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم 
ولى قبل از آن بايد دو کار صورت بگيرد . 
يکى اينکه مهر من چهل روز اعتکاف توست در اين مسجد تازه ساز .
 اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور. 
و شرط ديگر اين است که بعد از آماده شدن تو . من بايد از شوهرم طلاق بگيرم . حال اگر تو شرط را مى پذيرى کار خود را شروع کن.
جوان عاشق وقتى پيغام گوهر شاد را شنيد از اين مژده درمان شد و گفت چهل روز که چيزى نيست اگر چهل سال هم بگويى حاضرم . 
جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به اميد اينکه پاداش نماز هايش ازدواج و وصال همسري زيبا بنام گوهرشاد باشد . 
روز چهلم گوهر شاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگيرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد . 
قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد . 
جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز کام او را شيرين کرده بود جواب داد : به گوهر شاد خانم بگويد اولا از شما ممنونم و دوم اينکه من ديگر نيازى به ازدواج با شما ندارم. 
قاصد گفت منظورت چيست؟ مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى ؟؟ 
جوان گفت آنوقت که عشق گوهرشاد من را بيمار و بى تاب کرد هنوز با معشوق حقيقى آشنا نشده بودم ، ولى اکنون دلم به عشق خدا مى تپد و جز او معشوقى نمى خواهم .
 من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام ميگيرم. اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او باعت شد تا معشوق حقيقى را پيدا کنم .  و آن جوان شد اولين پيش نماز مسجد گوهر شاد و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد يک فقيه کامل و او کسي نيست جز آيت اله شيخ محمد صادق همداني.

گوهرشاد خانم(همسر شاهرخ ميرزا و عروس امير تيمور گورکاني) سازنده ي مسجد معروف گوهرشاد مشهد است .

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره