نماد آخرین خبر

واکنش مرادی کرمانی به نام‌گذاری کوچه به نامش

منبع
ايسنا
بروزرسانی
واکنش مرادی کرمانی به نام‌گذاری کوچه به نامش

ايسنا/ هوشنگ مرادي کرماني با قدرداني از اقدام براي نام‌گذاري چند کوچه و خيابان در تهران به نام او و چند چهره فرهنگي ديگر مي‌گويد: کار بسيار خوبي کرده‌اند ولو اين‌که عده‌اي مخالف باشند. او در عين حال تاکيد دارد در کتاب‌هايش زنده است و اين‌ها مثل دورچين غذاست.
 در ادامه نام‌گذاري خيابان‌ها و کوچه‌ها به نام مشاهير و چهره‌هاي فرهنگي و هنري از جمله نويسندگان، شوراي شهر تهران در اقدام اخيرش نام‌گذاري برخي از کوچه‌ها و خيابان‌هاي شهر تهران به نام چهره‌هايي از جمله صمد بهرنگي، مهدي آذريزدي، نجف دريابندري، فهميه راستکار، مديا کاشيگر، رضا سيدحسيني، هوشنگ مرادي کرماني و محمد زهرايي را تصويب کرده است.

هوشنگ مرادي کرماني، نويسنده پيشکسوت معاصر که مخاطبان  کودک و نوجوان بسياري هم دارد در گفت‌وگو با ايسنا درباره اين اقدام و نام‌گذاري خيابان‌ها و کوچه‌هاي شهر به نام نويسندگان و مشاهير با شوخي مي‌گويد: در ميان اين اسامي که در مقابل من هستند، شايد تنها نويسنده زنده هستم؛ جبار باغچه‌بان، نجف دريابندري، محمد زهرايي و صمد بهرنگي از دنيا رفته‌اند و فقط مرادي کرماني زنده است و با اجازه دوستانم به نمايندگي از آن‌ها هم حرف مي‌زنم.

او با بيان اين‌که برخي تنها وجه تکريم و تجليل نويسنده را از اين اقدام مي‌بينند، مي‌گويد: من اين کوچه را نديده‌ام و نمي‌دانم کجاست، مهم نيست زيرا نمي‌خواهم بخرم. در کرمان هم يک بلوار بزرگ و يک‌ ميدان به نام من گذاشته‌اند و در روستاي‌مان‌ هم يک خيابان به نام من است. ذات اين‌که سراغ آدم‌هايي با اين موقعيت فرهنگي ‌رفته‌اند، خوب است. باغچه‌بان آدم کمي نبود؛ خيلي کار کرد و خيلي سختي کشيد. همه اين افراد حاصل سختي‌، رنج، تلاش و کوشش هستند. آن‌ها بار فرهنگي جامعه را پيش برده‌اند. اگر نگوييم بيشتر از سربازي که جانش را در راه وطن گذاشته که مردم راحت باشند، به همان‌ انداره قابل احترام و دوست‌داشتني هستند. اين افراد شهيد فرهنگي هستند. جبار باغچه‌بان سال‌ها زندان بود، از بنايي شروع کرد و گفته بود بچه‌هاي کر و لال را هم باسواد مي‌کند. يا محمد زهرايي چندين نشر زد، نشرهاي قابل اعتنا، زيرا کار ضعيف و دم دستي منتشر نمي‌کرد گرچه برخي به خاطر اين‌که کارهاي‌شان طول مي‌کشيد، اذيت شده بودند. زهرايي مي‌گفت حرمت کتاب و نشر  را بايد نگه داشت. يا صمد بهرنگي طفلکي به دنبال اين بود که کودکان را کتاب‌خوان کند و از اين روستا به آن روستا کتاب مي‌برد. بهرنگي جزء اولين کساني بود که راجع‌به بچه‌هاي روستايي و بچه‌هاي فرودست و آسيب‌پذير جامعه داستان‌ نوشت و ديگران از او ياد گرفتند و به دنبال او رفتند. يا ترجمه‌هاي دريابندري خود مبناي درجه يک زبان فارسي هستند، قلم دريابندري قلم شيرين و درستي بود، او گرفتار نثر ترجمه نشد؛ زماني که ترجمه‌هاي او را مي‌خوانيم، آدم فکر مي‌کند به زبان فارسي مي‌خواند. او و مترجماني مانند محمد قاضي براي زبان فارسي کار کردند. احترام به اين‌ها خوب است.

 مرادي کرماني در ادامه خاطرنشان مي‌کند: با اين اقدام ما به جامعه به ويژه جامعه کودک و نوجوان ايران ياد مي‌دهيم افراد زيادي بوده‌اند که با وجود نبود امکانات و تلخي‌هايي که در زندگي داشته‌اند تنهايي براي شما کار کرده‌اند؛ اکثرشان بچه فقير بودند و از يک فاجعه اقتصادي و بي‌کسي و تنهايي عبور کرده و به درجه‌اي در جامعه رسيده‌اند. بايد به بچه‌هاي نسل تازه بگوييم اين‌ها هم حضور دارند. اگر به‌حق از سربازان وطن تجليل مي‌شود، اين افراد هم شهداي فرهنگي هستند و کارهاي بسياري کرده‌اند تا چشم و گوش مردم را به موقعيت‌هاي فرهنگي کشور باز کنند. آن‌ها فرهنگ ايران را روي دوش خود گذاشته و به بسياري از جاهاي دنيا برده‌اند. نکته بعدي اين است که مردم مي‌فهمند دولتمردان در جايي که هستند،  مي‌توانند تصميم بگيرند و تصميم‌شان را عملي کنند. درباره خيلي از اين‌ افراد در گذشته نمي‌شد حرف زد؛ مثلا جبار باغچه‌بان يا صمد بهرنگي. اين‌ها کساني هستند که بار فرهنگي چهار پنج نسل از جامعه را به دوش داشته‌اند، در تنهايي و بي‌کسي و در مصائب زندگي و عقايد سياسي که داشتند، فرهنگ را بار  آورده‌اند و لازم است مردم آن‌ها را بشناسند و حرمت بگذارند. شايد تعدادي تصميم گرفتند مانند جبار باغچه‌بان و صمد بهرنگي شوند.

 او مي‌افزايد: با توجه به اين‌که نام من هم در بين اين اسامي هست، شايد صلاح نباشد تعريف کنم اما کار بسيار خوبي کرده‌اند ولو اين‌که عده‌اي مخالف باشند. البته هميشه همين‌طور بوده است، عده‌اي خوش‌شان نمي‌آيد. هرکسي ۲۰۰ اسم در ذهنش هست و مي‌گويد چرا فلاني نيست و فلاني هست. اين نمي‌شود. قرار نيست همه را بگويند. دولت‌مرداني هستند که هم قدرت تصميم‌گيري دارند و هم شجاعت بروز افکار خود را دارند و حمايت مي‌کنند و مي‌گويند اين‌ها را هم ببينيد. اين چيز کمي نيست. اين اقدام باقي صالحات شوراي شهر است؛ يعني در زماني که بودند و مي‌توانستند کاري بکنند، انجام دادند.

 نويسنده «قصه‌هاي مجيد» و «شما که غريبه نيستيد» تأکيد مي‌کند: اگر دفاع مي‌کنم براي شخص خودم نيست، من در کتابم زنده هستم، در عين اين‌که جايزه را دوست دارم و تشويق را دوست دارم بايد بگويم اين‌ها دورچين غذاي اصلي هستند؛ يک آشپز خوش‌سليقه در کنار کباب و ماهي، خيارشور  و چند پر سبزي مي‌گذارد تا  قشنگش کند، کسي به خاطر دورچين غذا، رستوان نمي‌رود. اقدامات اين‌چنيني دورچين هستند که کار را برجسته مي‌کنند. يا مانند قاب عکس  مي‌مانند، عکسي را در قالب خوشگل کنده‌کاري‌شده مي‌گذارند اما عکس مهم است. کارهاي صمد بهرنگي و حافظ و  سعدي است که ماندگار است بي‌آن‌که بخواهم آن‌ها را با هم مقايسه کنم. آن‌ها در دوره‌اي‌ که زندگي مي‌کردند، کارهاي مهمي انجام دادند. غزل حافظ را که مي‌خوانيد، لذت مي‌بريد، يا شاهنامه را که مي‌خوانيد احساس غرور مي‌کنيد، تجليل از اين افراد تجليل از علم و هنر و دانش و فرهنگ و خرد است. مسئولان گذشته از مزد معنوي، با اين کار خودشان را ماندگار مي‌کنند. انگار شما بخواهيد در کنار يک آدم مهم بايستيد و عکس يادگاري بگيريد. 

مرادي کرماني درباره وضعيت «قصه‌خانه» نيز مي‌گويد: من نرفتم ببينم چه کار مي‌کنند اما شنيده‌ام دکتر سعادتي شهردار منطقه ۱۲ از همسايه‌ها قيمت خانه‌شان را پرسيده‌اند، گويا مي‌خواهند ملک کوچکي تهيه کنند تا موقعيتي ديدني ايجاد شود. 

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar