4
0
429
آخرين خبر/ غممخور جانا در اينعالم که عالم هيچ نيست
نيستهستيجز دميناچيز و آن دم هيچ نيست
گر بهواقع بنگري بيني که ملک لايزال
ابتدا و انتهاي هر دو عالم هيچ نيست
بر سر يک مشت خاک اندر فضاي بيکنار
کر و فر آدم و فرزند آدم هيچ نيست
در ميان اصلهاي عام جز اصل وجود
بنگري اصلي مسلم و آن مسلم هيچ نيست
دفتر هستي وجود واحد بيانتها است
حشو اين دفتر اگر بيش است اگر کم هيچ نيست
در سراپاي جهان گر بنگري بيني درست
کاين جهان غير از اساس نامنظم هيچ نيست
چيزي از ناچيز را عمر و زمان کردند نام
زندگي چيزي ز ناچيز است و آن هم هيچ نيست
عمر، در غم خوردن بيهوده ضايع شد «بهار»
شاد زي باري که اصلا شادي و غم هيچ نيست
ملک الشعراي بهار