نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
کتاب

زندگینامه و آشنایی با آثار "مارسل پروست"

منبع
آخرين خبر
بروزرسانی
زندگینامه و آشنایی با آثار "مارسل پروست"

آخرين خبر/تاريخ نويسندگي، فراز و نشيب‌هاي فراواني را پشت سر گذاشته است. از پس هر فراز اين قله و در پشت هر فرود اين دره، نام‌هايي نهفته است که هر کدام برگي از هويت و شناسنامه‌ي نويسندگي در سر تا سر جهان را رقم زنده‌اند. مطالعه‌ي تاريخ زندگاني آنان و سيري در احوالات و آثار آنها، نمايي هر چند کوتاه و گذرا، اما عميق و قابل تأمل به ما هديه مي‌کند.

 در دل هر يک از کلمات آنان، گنجينه‌اي از رازها و معاني نهفته  است و در پياپي سطور پربار آنان، رازهايي براي نويسندگان. 
قصد ما همگام شدن و سفر به زمانه وزندگي آنان است تا با ذهن و زبان آنان بيش‌ازپيش آشنا شويم و از اين هم‌صحبتي ها خوشه‌اي چند پي توشه‌ي نويسندگي خود برداريم. 
در اين برهه از زمان، دفتر زندگاني ” مارسل پروست”، نويسنده‌ي فرانسوي و نگارنده‌ي اثر “در جستجوي زمان ازدست‌رفته” را ورق مي‌زنيم به اميد آنکه برگي چند به يادگار نصيب دوستداران خود کند.

مارسل پروست در ۱۰ ژوئيه سال ۱۸۷۱ در اوتوي (حومه‌ي پاريس) متولد شد. پدرش پزشکي معروف و محققي درباره‌ي بيماري وبا در آسيا و اروپا بود و مادرش نيز فرزند يک دلال ثروتمند از بورس بود که به هنروادبيات علاقه‌ي فراواني داشت.
مادر مارسل يهودي و پدرش کاتوليک بود و او نيز در ۵ اوت ۱۸۷۱ در کليسا غسل‌تعميد داده شد و با مذهب پدرش پرورش يافت.
مارسل يک برادر داشت که در ۲۴ مارس ۱۸۷۳ متولد شد.
مارسل در سال ۱۸۸۲ وارد مدرسه کندروسه شد و چهار سال بعد در شانزليزه با دختر لهستاني اشراف‌زاده آشنا شد که يکي از الگوهاي ژيلبرسوان در رمان در جستجوي زمان ازدست‌رفته بود.
وي در سال‌هاي ۱۸۸۸ و ۱۸۸۹ به کلاس‌هاي فلسفه‌ي ماري آلفونس دارلو رفت که بر تفکرات او اثر زيادي گذاشت.
او توسط نشريه ادبي دبيرستان وارد محافل اشرفي شد و در ۱۵ ژوئيه ۱۸۸۹ ديپلم ادبي خود را دريافت کرد.
در نوامبر ۱۸۸۹ دوره يک ساله‌ي سربازي داوطلبانه‌اش در هنگ ۷۶ پياده اورلئان آغاز گرديد.
وي در مارس همان سال مادربزرگ پدري‌اش و در ژوئيه ۱۸۹۰ مادربزرگ مادري‌اش را از دست مي‌دهد. 
مارسل در دانشکده حقوق پاريس ثبت‌نام کرده و به‌صورت پراکنده نيز در دانشکده علوم سياسي در کلاس‌ها شرکت کرد. در سال ۱۸۹۲ از طريق همکاري با نشريه‌ي لوبانکه فعاليت  جدي‌اش در عرصه‌ي ادبيات آغاز شد و ۱۵ مقاله‌اي که در اين نشريه از وي چاپ شد مدتي بعد در کتاب خوشي‌ها و روزها بازهم منتشر گرديد.
رفت‌وآمدهاي مارسل به محافل اشرافي باعث آشنايي‌اش با لوردوشنيه، کنت روبردومونتسکيو و کنتس گرفول شد.
وي در سال ۱۸۹۳ رمان بي‌اعتنا که نخستين طرح عشق سوان است را نوشت؛ و در اکتبر همان سال ليسانس حقوق خود را دريافت کرد.
رفت‌وآمدهاي بيشتر و بيشتر مارسل به محافل اشرافي فوبورسن ژرمن باعث شد تدارکات دريافت ليسانس ادبيات در سوربن با آموزش گرفتن نزد دارلو فراهم گردد؛ و در همان سال بود که وي با رنالدو موسيقي‌دان ونزوئلايي و اسکاروايلد آشنا شد.
مارسل در مارس سال ۱۸۹۵ ليسانس ادبيات را نيز گرفت و همچنين همکاري خود را با نشريات ادبي ادامه داد. او نيز در مسابقه‌اي براي دريافت سمت دستيارکتابدار در کتابخانه مازارن برنده شد.

 براي اولين بار با سونات در دومينور پيانو و ويلن اثر سن سان آشنا شد و نگارش رمان ژان سنتوي را آغاز کرد. درسال ۱۸۹۶ رمان بي‌اعتنا، ۴ شعر که رنالدو برايشان آهنگ ساخته بود، کتاب خوشي‌ها و روزهاي وي منتشر شد.

در سال ۱۸۹۷ با روزنامه‌نگاري بانام ژان لورن که او را به همجنس‌گرايي متهم کرد دوئل کرد.
و دو سال بعدازآن علاقه فراوان وي به آثار جان راسکين هنرشناس انگليسي شروع گرديد.
در همان سال ترجمه‌ي تورات آميين راسکين را آغاز کرد و در سال ۱۹۰۲ به اتمام رساند که دو سال بعد منتشر شد.
او در سال ۱۹۰۰ از کتابخانه مديران برکنار شد و مقالات وي از سالن‌هاي پاريسي براي روزنامه فيگارو در سال ۱۹۰۳ آغاز شد؛ و در نوامبر همان سال پدر خود و در سپتامبر سال ۱۹۰۵ مادرش را نيز از دست داد.
وي در دسامبر زيرنظردکتر سوليه در  بولوني سورسن بستري شد و در ۱۹۰۶ در آپارتماني ساکن شد و تمام ديوارهاي اتاق‌خواب خود را با چوب پنبه پوشاند تا صداها را از بيرون نشنود.

مارسل هرگونه رفت‌وآمد را کنار گذاشته و از ۱۹۰۸ نگارش در جستجوي زمان ازدست‌رفته را آغاز کرد؛ درسال ۱۹۱۲ بخش‌هايي از آن در روزنامه چاپ شد و يک سال بعد مجبور به چاپ آن در سه جلد با خرج  شحصي خود شد. 

در سال ۱۹۱۸ براي “گفته‌هاي نقاش” نوشته‌ي “اميل به لانش” مقدمه نوشت و در ژوئن نيز در سايه‌ي دوشيزگان را چاپ کرد و در نوامبر جايزه‌ي ادبي گنکور به کتاب در سايه‌ي دوشيزگان تعلق گرفت و مارسل به همين دليل به شهرت رسيد. مارسل گرايشات ويژه‌ي جنسي داشت و سعي بر پنهان نگه‌داشتن آن مي‌کرد.
او رابطه‌اي عاشقانه با مردي ديگر داشت که در ۱۸۹۵ پس از ۱۱ سال پايان يافت. باوجودآنکه رابطه‌ي بين آنها تنها يک سال بود اما آنها تا زمان مرگ دوستاني نزديک و صميمي بودند.
 رنالدو ازجمله افرادي بود که در زندگي مارسل بسيار تأثيرگذار بود و با توجه به نامه‌هاي باقي‌مانده مشخص است که مارسل او را عاشقانه دوست مي‌داشته است. سرانجام در ۱۸ نوامبر سال ۱۹۲۲ وي در اثر سينه‌پهلو و آبسه ريوي درگذشت.

آثار مارسل پروست
مارسل پروست در ادبيات بسيارکم کار بوده است اما همين بس که او کتابي به نام ” در جستجوي زمان ازدست‌رفته” نگارش کرده است که خود به‌تنهايي ادبيات جهان را متحول کرده است.
 تنها اثر او که در زمان زندگاني وي به چاپ رسيده است، همين اثر است که بعضي روايات تکيه‌بر آن دارند که سه جلد پاياني آن نيز در سال‌هاي بعد از مرگ او به چاپ رسيده است.
در جستجوي زمان از دست رفته (۷ جلد)
ضد سنت بوو ، خاطرات بامداد


مروري بر آثار و انديشه ها مارسل پروست
مارسل پروست نويسنده‌ي فرانسوي الاصل، يکي از جريان سازان ادبيات جهان است.

 او با نگارش تنها کتاب منتشرشده در زمان زندگاني خود به نام ” در جستجوي زمان ازدست‌رفته” مرزهاي نگارش ادبي را جابه‌جا کرد. 
بسيار نکته‌ي جالبي است که در تاريخ ادبيات جهان، کم‌تر اثري پيدا مي‌شود که در عين پرحجم بودن آن، هيچ‌گاه از قواعد نويسندگي فاصله نگيرد و در جاي‌جاي آن انسجام و گفتار نو موج بزند.


 همه‌ي اين‌ها باعث شده است که منتقدان بسياري در دنيا ادبيات را به دو قسم تقسيم کنند، ادبياتي بعد از مارسل پروست و ادبياتي پيش از او. 
مارسل پروست يکي از عاطفي‌ترين و درعين‌حال مغموم‌ترين نويسندگان تاريخ ادبيات است.
تفکرهاي او را مي‌توان با خواندن چندين صفحه از آثار او نيز دريافت اما او در دل همه‌ي سطرهاي کتاب معروف خود يک مفهوم واحد را دنبال مي‌کند و آن “شناساندن هستي به زباني ديگر” است.


 پروست هميشه اعتقاد داشته است که زواياي پنهان هستي هنوز براي بشر آشکارنشده است، ازاين‌رو او براي هر مفهوم و معنايي در جهان نظير عشق، دوستي، سياست و …، روي ديگري تعريف مي‌کند و آن را ديگرباره به شرح و به‌نقد و بررسي وا مي‌دارد.
فارغ از ديدگاه فلسفي و جهان‌بيني پروست، بايد او را ازلحاظ ادبي نيز تحت بررسي موشکافانه‌اي قرارداد.


 او بارها و بارها مرزهاي نگارش در ادبيات را متحول کرده است. پروست را سلطان استفاده از بدايع زباني در زبان فرانسه مي‌دانند. 
نويسندگي او را مانند مخملي نرم بر روي پوست شير خطاب کرده‌اند. او بسيار هوشيارانه و زيرکانه از زبان فرانسه بهره برده و از آن در قالب‌هاي گوناگون استفاده‌هاي متنوعي کرده است.
مارسل پروست هر آنچه که بايد به بشريت و جهان هستي دوباره گويي مي‌کرد، در جستجوي زمان ازدست‌رفته گفته است.


 او تمام عمر ادبي خود را در صفحات يک کتاب خلاصه کرده است و هفت مرحله از جهان هستي را درگذر يک روايت داستاني که سر به جاهاي مختلف مي‌کشد، بيان کرده است.
 ارزش نگارش اين اثر را والاتر از هر اثر ادبي، يک اثر جهان‌شمول مي‌دانند. مارسل پروست را لايق بالاترين مقام ادبي در تاريخ نگارش يک اثر اجتماعي، ادبي، روان‌شناسانه و … خطاب مي‌کنند.
 آنچه در جان کلام مارسل پروست مي‌توان يافت، حجم عظيمي از دگرشناسي جهان مدرن در آينه‌ي ادبيات است.

در ذيل بخش هايي از کتاب “در جست و جوي زمان از دست رفته” از “مارسل پروست” را با هم مي خوانيم:

” …. خاطرات عشق از قانون‌هاي عام حافظه، که خود پيرو قانون‌هاي عام‌تر عادت‌اند، مستثنا نيستند.

ازآنجاکه عادت همه‌چيز را سست مي‌کند، آنچه ما را بهتر به ياد کسي مي‌اندازد درست هماني است که از ياد برده بوديم (چون بي‌اهميت بوده است و درنتيجه گذاشته‌ايم که همه نيرويش را حفظ کند).

از همين روست که بهترين بخش ياد ما در بيرون از ماست، در نسيمي باراني، در بوي ناي اتاقي يا بوي آتشي تازه افروخته، در هر آنچه آن بخشي از خويشتن را در آن بازمي‌يابيم که هوش، چون به کاريش نمي‌آمد، ناديده گرفته بود، واپسين گنجينه‌ي گذشته، بهترين، هماني که وقتي چشمه‌ي همه اشک‌هايت خشکيده مي‌نمايد، باز مي‌تواند تو را بگرياند.

بيرون از ما؟ و به بيان بهتر درون ما، اما از چشممان پنهان، در پرده فراموشي‌اي بيش و کم دير پاييده. تنها به ياري همين فراموشي است که گهگاه مي‌توانيم آني را که زماني بوديم بازيابيم، در برابر چيزها هماني بشويم که درگذشته بوديم، و دوباره رنج بکشيم، چون ديگر نه خودمان که آن آدم گذشته‌هاييم، و او کسي را دوست مي‌داشت که ما اکنون به او بي‌اعتناييم….”

“…. اغلب مي‌گوييم که زمان مرگ نامعلوم است، اما هنگام گفتنش اين زمان را چندان در نظر نمي‌آوريم که در فضايي گنگ و دوردست جا داشته باشد، تصور نمي‌کنيم که ربطي با روزي داشته باشد که آغاز شده‌ست و معني‌اش اين باشد که مرگ ـ يا نخستين چنگ‌اندازي‌اش بر ما، که پس از آن ديگر رهايمان نمي‌کند ـ شايد در همين بعدازظهر فرا رسد، بعدازظهري نه چندان نامعلوم، که برنامه همه ساعت‌هايش از پيش تعيين شده است….”.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره