رمانی معمایی با پایانی غافلگیر کننده

آخرين خبر/ کتابي که شما را تا صفحهٔ آخر وادار به حدس زدن ميکند.
برندهٔ جايزهٔ کتاب سال بريتانيا در بخش داستان جنايي و تريلر.
در صبحي دلانگيز در حومهٔ لندن، خانوادهاي مشغول اسبابکشي به خانهاي هستند که بهتازگي در خيابان ترينيتي خريدهاند.
چيز عجيبي نيست؛ جز اينکه آنجا خانۀٔ شماست، و آن را نفروختهايد.
در خوبيها و بديها، وقتي في لاوسون به خانه ميرسد و با غريبههايي مواجه ميشود که مشغول اسبابکشي به خانهاش هستند، وحشت و پريشاني بر او چيره ميشود. او و همسرش بِرام سالها مالک خانهشان در خيابان ترينيتي بودهاند و هيچ قصدي براي فروشش نداشتهاند. چطور ممکن است خانوادۀٔ ديگري فکر کنند که خانه مال آنهاست؟ و چرا وقتي بيش از هميشه به او احتياج دارد، بِرام غيبش زده است؟
در ثروت و فقر، بِرام مرتکب اشتباه فاجعهباري شده است و حالا دارد تاوان آن را ميدهد. درحاليکه نميتواند همسرش، فرزندانش يا خانهاش را ببيند، کاري جز تسويه حساب برايش باقي نمانده است. در شرايطي که اين کابوس شدت ميگيرد، بِرام و في هر دو سعي ميکنند بفهمند که چه وقايعي منجر به رخ دادنِ اين جرمِ ويرانگر شده است. بِرام چه چيزي را از همسرش پنهان کرده - و او چه چيزي را از بِرام مخفي نگه داشته بود؟ و آيا آنها ميتوانند با اين حقيقت تلخ کنار بيايند که چيزهاي به مراتب بدتري براي از دست دادن وجود دارد؟
تا مرگ ما را از هم جدا کند.
برگرفته از اينستاگرام ketabekoolehposhti