0
0
65
آخرين خبر/ جز پريشاني مرا داغي به پيشاني نبود
من که پيشاني نوشتم جز پريشاني نبود
همدمي مابين آدم ها اگر مييافتم
آه من در سينه ام يک عمر زنداني نبود
دوستان رو به رو يا دشمنان پشت سر
هرچه بود آيين اين مردم مسلماني نبود
خار چشم اين و آن گرديدن از گردن کشي ست
دست رنج کاجها غير از پشيماني نبود
چشم کافرکيش را با وحدت ابرو چه کار؟
کاش اين محراب را آيات شيطاني نبود
من که در بندم کجا؟ ميدان آزادي کجا؟
کاش راه خانه ات اين قدر طولاني نبود
عليرضا بديع
برگرفته از alirezabadi