شاعرانه/ قصیدهی غدیریه از افشین علا
صدا و سيما/ آقاي افشين علا شاعر معاصر قصيدهاي زيبا در وصف عيد غدير خم، ولايت حضرت مولا علي بن ابيطالب عليه السلام سروده است.
متن قصيدهي غديريه آقاي علا به اين شرح است:
خورشيد بر مسير سفر بست راه را
در دست خود گرفت سپس دست ماه را
بين سياه چالهي تاريک و نور محض
ميخواست تا نشان بدهد راه و چاه را
تا شعلههاي فتنه نخيزد پس از غدير
بنشاند نزد برکه، هزاران گواه را
فرمود: "هر که سرور و مولاي او منم
اينک علي است" داد نشان، پادشاه را
فرمود: "در شمايل اين مرد بنگريد
آئينهي تمام نماي الاه را"
تاريخ گشت محو تماشاي هيبتش
برداشت گنبد فلک از سر کلاه را
ترسيم کرد صحنهي پيوند آن دو دست
در پيش چشم خلق، مسير نگاه را
"اتممت نعمتي" پي "اکملت دينکم"
شد نازل و شناخت بشر، تکيه گاه را
تا تکيه بر سرير ولايت زند علي
اعزام کرد خيل ملائک، سپاه را
صد کهکشان به وصلهي پيراهنش، نهان
گيتي نديده بود چنين فر و جاه را
ميزان حق، علي شد و نهج البلاغه اش
آباد کرد خرمن خشک و تباه را
سامان گرفت بي سر و ساماني بشر
پيدا نمود پشت عدالت، پناه را
يابي، چون او ميانهي اصحاب مصطفي
با هم اگر شبيه کني کوه و کاه را
افسوس! خاک تيره ندانست قدر او
شرمنده کرد سرخي خونش پگاه را
گيرم ز کينه، فرق علي را توان شکافت
تاوان چه سان دهند چنين اشتباه را؟
گيرم به داغ فاطمه اش ميتوان نشاند
بينند با چه رو نبي دادخواه را؟
گيرم ز کين، توان جگر مجتبي گداخت
تا حشر ميکشند به دوش، اين گناه را
گيرم که راه آب توان بست بر حسين
سد ميکنند با چه، ره اشک و آه را؟
ذرات عالم است روايت گر غدير
بيني اگر ضمير جماد و گياه را
خورشيد روزم احمد و ماه شبم علي است
يارب مگير، از سرم اين مهر و ماه را
يا مرتضي! بگير به حق ولايتت
هنگام مرگ، دست من روسياه را
افشين علا