شاعرانه/ "زندگی کردم ولی از دور" از شفیعی کدکنی
آخرين خبر/ زندگاني ميکنم اينجا، ولي از دور
مثل مشتي کاغذِ چرکِ مچاله
توي يک سطل زباله
زندگي را دور ميريزم
.
در لجنزاري که هر رجّاله و تعويذخوان آنجا
خويش را فرمانرواي خون و خوان و خواهش انسان
ميشناسد،
آه!
زندگاني ميکنم،
آري،
ولي از دور
چون درختي زرد
در پايينِ پاييزان
روزهاي عمرِ خود را ميتکانم
در مسيرِ باد
روزها و روزهاي روز
سالها و سالهاي سال
زندگي کردم ولي از دور.
از مجموعهٔ طفلي به نام شادي
عکس: بهار ۹۷، نويد شاهعلي
برگرفته از shafiei_kadkani