روایت نیمهتاریک روابط خانوادگی در «ناتمام»

ايرنا/ جادهاي که به مزرعه برافمن ميرسد، در اواخر اوت، با هزاران جاده ديگر کانزاس که تا مزارع گندم امتداد دارند هيچ فرقي ندارد. ذرات ريز خاک رس زردي که جاده تفيده سخت را پوشانده، با کمترين وزش باد، به طرزي نامحسوس جابهجا ميشوند. رندي لارسن، که تلفني به او اطلاع داده شده بود کسي در مزرعه فوت کرده، راهي آنجا بود. (ص. ۵)
توماس آگدن، نويسنده و روانکاو مطرح آمريکايي، با اين پاراگراف توصيفي خواننده را به دنياي سراسر تعليق رمان ناتمام دعوت ميکند. اين رمان که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، داستان خانواده چهارنفره برامفمن را روايت ميکند که در يک مزرعه کنار هم زندگي به ظاهر آرامي دارند. پدر اين خانواده، ارل، در دوران جواني روياي مهندس شدن را در سر داشته و مادر خانواده، مارتا، روياي ترميم کتابهاي ناياب را. اما با باز شدن پاي يک بچه به اين رابطه، قطار آرزوهاي اين زوج از ريل خارج شده و اسباب بروز يک تراژدي تلخ فراهم ميشود.
نويسنده در دو فصل اول داستان يک تراژدي خانوادگي را روايت ميکند که از عادت فرزند کوچک خانواده به مکيدن انگشت شستش نشات ميگيرد:
مارتا بعد از شکست خوردن تمام اقدام هاي قبلي اش براي ترک عادت شست مکيدن وارن، ديگر ميدانست که با پسري بينهايت لجباز طرف است، او از اين که پسر مارتا باشد دست کشيده بود و مارتا هم از اين که مادر وارن باشد. او حيواني بود که مارتا بايد شکستش ميداد و مارتا زني که تا وقتي به هدفش نميرسيد آرام و قرار نميگرفت. (ص. ۲۱)
وي در فصلهاي بعد به شيوهاي غيرخطي، تخصصي و در عين حال قابل فهم ريشههاي اين تراژدي را تا گذشته و دوران کودکي مادر خانواده ردگيري ميکند. آگدن در اين رمان با شخصيتپردازي مسحورکننده، داستان عشق و اهميت کانون گرم خانواده در سلامت روان افراد را در بزرگسالي روايت ميکند. نويسنده با مهارت تحسين برانگيز خود در نگارش و قصه پردازي و به کارگيري پيچشهاي غيرمنتظره داستاني، به مخاطب يادآوري ميکند که همه ما محصول تجربياتمان در زندگي هستيم.
اين کتاب شبيه آنچه در تراژديهاي کلاسيک يوناني ميخوانيم، پيش ميرود و کاراکترهاي آن مثل شخصيتهاي اين نوع تراژديها با نيروهاي ناخودآگاه که قدرتي مثل قدرت خدايان يوناني دارند، به سمت سرنوشت تراژيک خود کشيده ميشوند.
آنتونيو فرو رئيس انجمن روانکاوي ايتاليا در باب اين رمان ناب و روانشناختي مينويسد: توماس آگدن که مشهورترين روانکاو نويسنده در دنياي امروز است، مهارت نويسندگي خود را در اولين رمانش که ناتمام نام دارد، به نمايش ميگذارد. چشمان تيزبين او به روي پيچيدگي روابط انساني و ضعفهاي انسان کاراکترهاي اين رمان را آنچنان واقعي و متقاعدکننده کرده که انگار از لابهلاي صفحات کتاب به دنياي بيرون قدم ميگذارند. داستان اين کتاب در همان پاراگرافهاي اول خواننده را مجذوب خود کرده و تا پايان غمانگيز داستان او را رها نميکند. (آنقدر جذب داستان شده بودم که) نميتوانستم کتاب را زمين بگذارم.
آگدن با زباني تاثيرگذار و باورپذير همزمان درباره زندگي روزمره و تراژدي مينويسد. ديالوگهايي که ميان کاراکترها رد و بدل ميشوند در عين اضطراب آور و نگران کننده بودن، از لحاظ روانشناختي دقيق و صحيح هستند. خواهر مارتا در جايي از رمان، ديالوگي به زبان ميآورد که شايد براي بسياري از خوانندگان آشنا و قابل درک باشد:
وقتي بزرگ ميشدم، [...] ياد گرفتم براي اين که بفهمم آدمها چه انتظاري از من دارند، اشارهها و نکتههاي کافي را جمعآوري کنم. براي همين اغلب اوقات ميتوانستم همانطوري رفتار کنم که از من انتظار ميرفت. چيزي که بيش از همه من را ترساند اين بود که بفهمند و من از يک بيمارستان رواني سردرآورم و مدتي آنجا گير بيفتم. (ص. ۱۹-۲۱۸)
او در جاي ديگري درباره قصه آشناي سردرگمي انسان چنين ميگويد:
هيچکس به درستي نميداند دليل کاري که انجام ميدهد چيست؛ اين راه شناخت خودمان نيست. ما نميتوانيم خود را توصيف کنيم، حتي براي خودمان. (ص. ۲۱۸)
تئودور جاکوبز در نشريه انجمن روانکاوي آمريکا درباره رمان ناتمام مينويسد: توماس آگدن نه تنها خلاقترين نويسنده حوزه روانکاوي امروز است بلکه در اين رمان نشان ميدهد که چه قصه گوي فوقالعادهاي هم هست. رمان ناتمام به عنوان يک اثر داستاني توانست يکي از دشوارترين موفقيتها را به دست آورد: اين که همزمان هم مخاطب را جذب کند و هم کاوشي عميق درباره رفتارهاي انساني باشد که به يک تراژدي توصيف ناپذير منتهي ميشوند. کمتر کسي به اندازه تام آگدن ذهن انسان را ميشناسد. وي در رمان ناتمام درک فوق العاده خود از ذهن و قلب انسان را به منصه ظهور ميگذارد.
توماس آگدن که اصيلترين و تاثيرگذارترين روانکاو آمريکاست، در سال ۲۰۱۴ با انتشار کتاب ناتمام پا به عرصه رماننويسي گذاشت. وي تاکنون ۱۲ کتاب از مقالات خود در باب نظريه و عمل در حوزه روانکاوي و نوشتههاي رابرت فراست شاعر آمريکايي، خورخه لويي بورخس نويسنده آرژانتيني و فرانتس کافکا نويسنده اهل جمهوري چک منتشر کرده است. آثار اين روانکاو خلاق و اهل ادب که در سانفرانسيسکو به تدريس روانکاوي و نويسندگي خلاق مشغول است، به ۲۰ زبان مختلف از جمله فارسي ترجمه شدهاند.
رمان ناتمام با ترجمه منصوره وحدتي احمدزاده در شمارگان ۷۷۰ نسخه توسط انتشارات ققنوس چاپ و به بازار عرضه شده است.