ایتالیاییها و سخنسرایان ایرانی، در آخرین هفته تابستان گردهم آمدند

ايرنا/ آخرين پايان هفته تابستان ۱۴۰۰، در حالي از راه رسيد که دنيا هنوز هم با کرونا دست و پنجه نرم ميکند و روزهاي آغازين حضور در مدارس و دانشگاه ها که هميشه شروع کار خود را در پايان تابستان جشن ميگرفتند، همچنان نامشخص است. شايد کتابهاي بهترين فرصت و بهترين بهانه باشند که روزگار عجيب را به سر ببريم و به زندگي ادامه بدهيم. ايتاليايي ها اين هفته حرف هاي تازه اي براي گفتن دارند.
ايتالوي ايتاليايي در ايران
ايتالو کالوينو، نويسنده مشهور ايتاليايي، زاده ۱۵ اکتبر ۱۹۲۳ (۲۲ مهر ۱۳۰۲) در سانتياگو دِلاس وگاس در کشور کوبا است چون پدر و مادر او که هر دو گياهشناس بودند براي پروژه اي تحقيقاتي در آمريکاي جنوبي به سر ميبردند، او تا ۵ سالگي در اين کشور ماند و پس از آن به ايتاليا بازگشت و تقريبا هميشه در اين کشور اقامت داشت.
کالوينو تا هجده سالگي در شهر سنرمو ماند و در سال ۱۹۴۱ به تورين رفت، در سال ۱۹۴۳ به نهضت مقاومت ايتاليا در جنگ جهاني دوم و پس از آن به حزب کمونيست ايتاليا پيوست.
او در سال ۱۹۴۷ با نوشتن پاياننامهاي دربارهٔ جوزف کنراد در رشتهٔ ادبيات از دانشگاه تورين فارغالتحصيل شد و به همکاري با روزنامه محلي حزب کمونيست لونيتا پرداخت. در همين سال، پس از انتشار کتاب راه لانه عنکبوت با مضمون نهضت مقاومت که براي او جايزه ملي ريچنه را به ارمغان آورد، با برخي مشاهير ادبي ايتاليا از قبيل ناتاليا گينزبورگ (Natalia Ginzburg، نويسنده و فعال سياسي، زاده ۱۹۱۶ پالرمو - درگذشته ۱۹۹۱ رم) و اليو ويتوريني(Elio Vittorini، نويسنده، زاده ۱۹۰۸ سيراکوز- درگذشته ۱۹۶۶ ميلان) آشنا شد.
او در اين سالها با مجلات کمونيستي مختلفي همکاري ميکرد. کالوينو در سال ۱۹۵۰ به اتحاد جماهير شوروي سفر کرد. يادداشتهاي اين سفر در روزنامه لونيتا چاپ شد و براي او شهرت فراواني به ارمغان آورد اما در سال ۱۹۵۷ به شکل غيرمنتظرهاي از حزب کمونيست کنارهگيري کرد و نامهٔ استعفايش در نشريه لونيتا چاپ شد. به رغم سختگيريهاي موجود در آن دوران براي ورود بيگانگان متمايل به ديدگاههاي کمونيست، توانست با دعوت بنياد فورد به آمريکا سفر کند و شش ماه آنجا بماند، کالوينو چهار ماه از اين شش ماه را در نيويورک گذراند و به گفتهٔ خودش کاملاً تحت تأثير دنياي جديد قرار گرفت. در اين مدت با ايستر جوديت سينگر (Esther Judith singer، مترجم و نويسنده آرژانتيني تبار، زاده ۱۹۲۵ بوينوس آيرس آرژانتين، درگذشته ۲۰۱۸ رم، ايتاليا) آشنا شد که چند سال بعد در سفري به کوبا، در هاوانا با او ازدواج کرد کالوينو در اين سفر به زادگاهش کوبا نيز رفت و با ارنستو چه گواراهم ديدار کرد.
ايتالو کالوينو در طول دههٔ ۶۰ به همراه اليو ويتوريني نشريه ادبي منابو را منتشر مي کردند. پس از آن بود که سفرهاي زيادي به پاريس داشت و با رولان بارت ملاقات کرد، و فعاليتهايي در زمينهٔ ادبيات کلاسيک در دانشگاه سوربن و ديگر دانشگاههاي فرانسه انجام داد.
کالوينو در سال ۱۹۸۱ نشان افتخار فرانسه را دريافت کرد و چهار سال بعد در ۱۹ سپتامبر ۱۹۸۵ (۲۸ شهريور ۱۳۶۴) بر اثرخونريزي مغزي در سيهنا چشم از جهان فروبست.
کلکسيون شن، تازه ترين کتابي است که از کالوينو در ايران منتشر شده، اين کتاب مجموعهاي از مقالات و نوشتههاي ايتالو کالوينو است که آنها را از پاريس براي روزنامههاي ايتاليايي ميفرستاد. روايت او از موزههاي پاريس، نظراتش درباره موضوعات مختلف و مشاهدات نويسنده در سفر به سه کشور مکزيک، ژاپن و ايران است.
جديد، همانند جهان جديد، مسافر در نقشه جغرافيا، موزه هيولاهاي مومي، ميراث اژدها، پيش از الفبا، شگفتيهاي اخبار جنايي، داستان درون يک نقاشي، حرفت را با گره بگو، نويسندگاني که نقاشي ميکنند، خاطره رولان بارت، حشرات زودمير در قلعه، خوک و باستانشناس، حکايت ستون تراژان، شهر مکتوب: کتيبهها و ديوارنوشتهها، ماجراهاي سه ساعتساز و سه آدمک، خانم مسن با کيمونوي بنفش و نودونهمين درخت از جمله داستانها و مقالات اين کتاب به شمار ميرود که در چهار بخش به نامهاي کلکسيون شن، پرتو نگاه، گزارشهايي از چيزهاي شگفتانگيز و شکل زمان گردآوري شده است.
کتاب کلکسيون شن نوشته ايتالو کالوينو، در ۲۹۸ صفحه، با ترجمه هاله ناظمي از سوي نشر هرمس منتشر شده است.
ايتاليايي در ميانه زندگي و جنگ
اوريانا فالاچي ۲۹ ژوئن ١٩٢٩ در فلورانس ايتاليا متولد شد. تجربه جنگ در دوران کودکي او تاثير عميقي بر زندگي اش گذاشت، پدرش از مبارزان ضدفاشيسم در زمان موسوليني باعث شد، او در نوجواني و بحبوحه جنگ جهاني دوم به جنبش مقاومت ضد فاشيست بپيوندد. نخستين آثارش هم خيلي زود در نشريات منتشر شد و او را به روزنامهنگاري شگفتانگيز در دورهاي طولاني بدل کرد. فالاچي بهخاطر پوشش خبري گسترده جنگها و انقلابها در سراسر جهان و مصاحبههاي طولاني پرحاشيه اش با تعدادي از رهبران جهان در دهههاي ۷٠، ۶٠ و ٨٠ ميلادي به شهرت جهاني دست پيدا کرد.
اوريانا فالاچي به سبب انتشار آثاري ارزنده، جوايز بيشمار بينالمللي کسب کرد و خيابانها و ميدانهايي در چند شهر جهان به ياد او نامگذاري شده است. او به جنگجوي آزادي مشهور است و برخي کتابهاي او از جمله: جنس ضعيف، پنه لوپه به جنگ ميرود، زندگي جنگ و ديگر هيچ، نامه به کودکي که هرگز زاده نشد، يک مرد، اگر خورشيد بميرد، مصاحبه با تاريخ و ... به فارسي ترجمه شدهاند.
او در ١٥ سپتامبر ۲۰۰۶ بر اثر سرطان درگذشت.
کتاب زندگي، جنگ و ديگر هيچ مجموعهاي از گزارشهاي اوريانا فالاچي است که در آن تجربيات و مشاهداتش در جنگ ويتنام و آشوبهاي مکزيک نوشته و از بسياري از خشونتها و فجايع بشري پرده برميدارد، فالاچي در سال ۱۹۷۰ براي نوشتن اين کتاب برنده جايزه ادبي بانکارلا شد.
اين کتاب شرح يک سال از زندگي اوريانا فالاچي در ويتنام و پس از مدتي در مکزيک است. اين نويسنده و روزنامهنگار سياسي براي يافتن پاسخ خواهر کوچکش که پرسيده بود: زندگي يعني چه؟ اين کتاب را مينويسد. فالاچي تمام گزارشات وقايع وحشتناک و خونريز جنگ ويتنام را در اين کتاب با جزييات بيان ميکند.
چاپ هجدهم کتاب زندگي، جنگ و ديگر هيچ، در ۵۱۲ صفحه، از سوي انتشارات اميرکبير به چاپ رسيده است.
روايت شاعر کوچه از سخنسرايان بزرگ ادب پارسي
فريدون مشيري، زاده ۳۰ شهريور سال ۱۳۰۵ در تهران است، او در خانوادهاي فرهيخته و دوستدار شعر و ادب پرورش يافت. او در سالهاي ابتدايي مدرسه در دبستان ادب، با شاعراني چون سياوش کسرايي همکلاسي بود اما به خاطر ماموريتهاي اداري پدرش عازم مشهد شدند و پس از مدتي دوباره به تهران بازگشتند
مشيري از کار اداري و زندگي کارمندي گريزان بود اما پس از گرفتن ديپلم، در اداره پست و تلگراف مشغول به کار شد و همزمان تحصيلات خود را در رشته ادبيات در دانشگاه تهران ادامه داد. در همين دوره به خبرنگاري و نويسندگي در مجلات و مطبوعات روي آورد و از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۱ مسئوليت صفحه شعر و ادب مجله روشنفکر را بر عهده گرفت. اين مجله شاعران متعددي را به عرصه شعر و ادبيات معرفي کرده است. فريدون مشيري در سال ۱۳۵۰ به ادارهي مخابرات منتقل شد پس از گذشت ۷ بازنشسته شد.
فريدون مشيري سرودن را از سال ۱۳۲۰ آغاز کرد. پس از مدتي اشعار او در کنار شعراي بزرگي در نشريات و مجلات به چاپ رسيد و نام او را به عنوان شاعري با استعداد و توانا برسر زبانها انداخت. اولين مجموعه اشعار فريدون تحت عنوان تشنه طوفان در سال ۱۳۳۴ منتشر شد. نگارش مقدمه اين کتاب را محمدحسين بهجت تبريزي، مشهور به شهريار بر عهده داشته است. نيمي از اين کتاب اشعار نو و نيمي ديگر اشعار کلاسيک بود. يکي از محبوبترين و معروفترين سرودههاي او، شعر کوچه است. اين قطعه زيباي ادبي شهرت بسيار زيادي را براي فريدون مشيري به ارمغان آورد.
مشيري علاوه بر شعر و ادبيات، دلبسته موسيقي بود و به قطعات موسيقي ايراني تسلط کامل داشت. او بين سالهاي۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ در شوراي موسيقي و شعر راديو فعاليت ميکرد. مشيري در کنار افرادي مثل اميرهوشنگ ابتهاج (ه. ا.سايه) و سيمين بهبهاني نقش قابل توجهي در پيوند شعر و موسيقي داشته است. خوانندههاي متعددي به اشعار فريدون مشيري علاقه نشان دادند و خوانندههاي برجستهاي چون محمدرضا شجريان، همايون شجريان، سهيل نفيسي و عليرضا قرباني سرودههاي فريدون مشيري را به آواز خواندهاند.
فريدون مشيري سوم آبان ۱۳۷۹ در تهران در گذشت. او در قطعهي ۸۰۸ بهشت زهراي تهران، در قطعهي هنرمندان به خاک سپرده شد.
کتاب ايران و پنج سخن سرا، برگزيدهاي است از اشعار فريدون مشيري، درباره ايران که آنها را اشعار ايراندوستانه او مينامند. افزون بر اين، کتابي ديگر از مشيري با نام با پنج سخنسرا که در سال ۱۳۷۲ منتشر شد نيز ضميمه کتاب است. در اين کتاب قطعاتي گردآوري شده که فريدون مشيري براي شعراي بزرگ ايرانزمين؛ فردوسي، نظامي، خيام، سعدي و حافظ سروده است. از شعرهاي دفتر اول ميتوان سيمرغ
اين کتاب در ۲۰۶ صفحه با جلد گالينگور توسط انتشارات مهر و ابر منتشر شده است.