
هیچانهها از کجا میآیند؟

ايسنا/ سعيد شفيعيون درباره ريشههاي «هيچانهها» ميگويد.
اين استاد دانشگاه و پژوهشگردرباره هيچانهها اظهار کرد: ميتوانم از وجه ادبي درباره اين موضوع صحبت کنم؛ ما در ادبيات با هنري با عنوان ايهام طرف هستيم که اين ايهام حاصل يک نوع پيچيدگي معنايي است. در واقع اين پيچيدگي معنايي گاه معني را از کلام سلب ميکند که در قديم به اين نوع اشعار، «تزريق» ميگفتند. در نثر هم نمونههايش را داريم که به آن مسلوبالمعاني و يا چهار اندر چهار ميگويند که در اين نوع سخن گفتن با وجود اينکه تمام عناصر کلامي و ادبي وجود دارد، معني غايب است. اين نوع هنجارستيزي هم کار راحتي نبوده است؛ تمام عناصر را استفاده کنيد اما آنقدر هوشمندي داشته باشيد که کلام شما هيچ معناي محصلي نداشته باشد.
او سپس گفت: يکي از وجههاي مهم اين نوع اشعار طنز بوده يعني طنازي و سرگرمي و به قول امروزيها سر کار گذاشتن خواننده نقش مهمي در اين اشعار يا متون داشته است و اصل اين موضوع بيشتر از باب سرگرمي و طنازي مطرح بوده است. بعدها از اين تزريق براي نقد ادبي هم استفاده ميکردند و به اشعاري که ناخواسته از معنا خالي ميشدند هم ميگفتند. يکي از ويژگيهاي هنر ناب همين ايهام بود بخصوص در دورههايي که شعر خيلي از لحاظ بياني پيچيده ميشد. در اواخر دوره تيموري شاهد اين اتفاق هستيم و اوجش هم دوره صفوي بوده است. عمده تلاش شاعران براي خيالانگيزي و نازک کردن معني بود. بر اين اساس شعر از معنا دور ميافتاد، ما شاعراني را سراغ داريم که شعرشان از لحاظ خيال، شعر پيچيده است اما معنا در آن باريک و ناپيدا است. ناقدين ادبي به اين اشعار همان برچسبي را ميزدند که زماني براي طنز و سرگرمي درست ميشد، به اين اشعار هم ميگفتند تزريق.
شفيعيون ادامه داد: در واقع ما دو دسته شاعر در تاريخ ادبيات داريم؛ کساني که واقعا ميخواستند شعر بيمعنا براي طنز و سرگرمي بگويند. عدهاي هم به واسطه اينکه شعرشان از لحاظ معني تا حدي پيچيده ميشد از سوي منتقدين متهم به تزريقگويي ميشدند. از اين شاعران بسيار داريم. مثلا زلالي خوانساري که شاعر قدري است و منظومهسراست، در اشعارش خيال و استعاره پيچيده وجود دارد و به واسطه اينکه در اين کار خيلي تلاش ميکند، برخي از اشعارش مفهوم ندارد و تزريق دارد. خواجه هدايتالله رازي آنطور که در تذکرهها آمده است، پيش شاه طهماسب ميآيد و متعهد ميشود تمام آثار نظامي را جواب دهد به شرط آنکه يک بيت از آن هم معنا نداشته باشد، و آنطور که نوشتهاند در ميان ابياتي که نوشته، پنج بيت معنا پيدا ميکند و ميگويند به همين تعداد، پنج تا از دندانهايش را شاه ميکَند. اين شاعر بنا دارد که شعر را خالي از معنا کند و براي طنز و سرگرمي به وجود بياورد؛ از اين رو اين دو را ميتوان نمادهاي تزريقسرا و متهم به تزريقگويي دانست.
مصحح «زلالي خوانساري و سبک هندي» و «تذکره نفايس المآثر» بيان کرد: ترزيق يک نوع نقيضه به حساب ميآيد يعني اشعاري که در تضاد با اشعار جدي قرار دارد و خالي از معناست و من باب طنز و سرگرمي هم سروده است و مخاطب برخي از اين آثار هم فرزندانشان بودند. عملا کلمات بيتناسب و معناگريز و گاه معناستيز که براي خنداندن و سرگرمي کاربرد داشته است. اين چيزي است که در ادبيات قديم، از دوره تيموري تحت عنوان تزريق شناخته ميشد و در دوره قاجار «احمدا» هم ميگفتند. البته بيمعناگويي به شکل معمول و رايجش در ادبيات فارسي سابقه بيشتري دارد تا ادبيات انگليسي.
او همچنين گفت: يکي از معاني تزريق هم شعر بيمعنا از بابت معني ضعيف و هزلآميز است؛ سخناني که خالي از معني و حاوي کلمات رکيک و طنزگونه بوده است. يا طرزي افشار، شاعري بوده که کارهاي جديد و خاص در زبان کرد اما خودش را تزريقگو به حساب ميآورد زيرا درهم ريختگي سطحي در زبانش باعث شده بعضا معنا در شعرش ناپيدا باشد و حالتي طنزآميز پيدا کند. تزريق شيوهاي از سخنگويي در ادبيات قديم بوده که براي خنداندن و سرگرم کردن مخاطب است که معمولا مخاطبان عادي هم نبودند، بخشي هم کودک بودند از زبان سرگرمي ميخواستند، و دنبال عمق معنا نبودند و ظاهر لفظ را دنبال ميکردند. در دوره معاصر هم برخي هم اين نوع اشعار را دنبال کردند اما نه با اين اصطلاح.
اين عضو هيئت علمي دانشگاه اصفهان در ادامه گفت: بخشي ديگر از بيمعناگويي ما در متون عرفاني، شطحيات و سخنان گنگ و عالم عرفاني است که مورد توجه نويسندگان بوده و به هرحال همه اينها آبشخور فکري تزريقسراها و چهاراندرچهارگوها بوده است. اينکه چقدر اتل متلها و سخنان بيمعنا وجودشان مهم است، زواياي ديگري دارد. خود کودک زماني که شروع به حرف زدن ميکند و نوع به حرف افتادنش و پشت سر هم چيدن واجها و حرفزدنش که قاعده و قواعدي ندارد و اين شعرها تقليد از زبان کودک است و مضاف بر اينکه موسيقي جذبکننده و آمادهکننده ذهن کودک است. بر همين اساس اتلها کمک ميکرد تا کودکان الگوبرداريهاي زباني را راحتتر و با رغيبت بيشتري فرابگيرند.