7
0
601
آخرین خبر/ما در دیار عشق و جنون سر سپرده ایم
زنگ خرد ز آیینه ی جان سترده ایم
ما هم خراب میکده ی عشق و حیرتیم
ته جرعه های حافظ و خیام خورده ایم
ما گر عنان عشق رها کرده ایم باز
شادیم چون رکاب جنون را فشرده ایم
در بحر عشق اگر همه جویای ساحلند
ما کشتی وجود به طوفان سپرده ایم
ای دل چه شد که یار فراموش کرده است؟
ما عهد های خویش ز خاطر نبرده ایم
عمری گذشت و قصه ی ما نا تمام ماند
ای داد از تو داد بگو تا چه کرده ایم؟
دیگر بهار عمر نخوانم شباب را
نشکفته لب به خنده ی شادی فسرده ایم
اخوان ثالث