ریشه ضرب المثل "مغز خر خوردن"
خراسان
بروزرسانی
خراسان/ زنی به قصد آن که شوهرش را احمق کند و بر او مسلط شود به یاری پیرزنی کلهخری به دست آورد و در حیاط خانه مشغول بیرون آوردن مغز خر بود تا به خورد شوهرش بدهد، در همان زمان شوهر از در وارد شد و از زن درباره کله خر پرسید. زن گفت: «چیزی نیست این کله خر در منقار کلاغی بود که از بالای حیاط می گذشت اما کلاغ نتوانست وزن آن را تحمل کند و رهایش کرد و کله خر افتاد در این لگن». مرد سری به علامت قبول تکان داد و به اتاق رفت. همسر مرد به پیرزن گفت: «فعلاً این سر خر را جایی پنهان کن تا بعد به آن بپردازیم». پیرزن گفت: «دیگر به کله خر نیازی نیست، کسی که چنین سخنان بیهودهای را باور کند به خوردن مغز خر نیازی ندارد». (داستان های امثال، حسن ذوالفقاری) از آن زمان، بههر کسی که متوجه موضوعی نباشد یا موضوع واضحی را نفهمد میگویند مغز خر خورده است.