بررسی زبانها و گویشهای ایرانی در زمان معاصر
باشگاه خبرنگاران/ به انواع هر گویش، لهجه میگویند، برای مثال گویش فارسی دارای لهجههای تهرانی، اصفهانی، شیرازی، کرمانی و … است و گویش گیلکی دارای لهجههای رشتی، لاهیجانی، رودسری، آستانهای. گویشها از نظر آوایی، واژگانی و دستوری با هم تفاوتهای بسیاری دارند و فهم آنها نیاز به آموزش دارد، ولی لهجههای هر گویش معمولا تنها تفاوتهای آوایی و واژگانی دارند و فهم آنها نیاز به آموزش چندانی ندارد. مثلا یک اصفهانی با یک تهرانی یا شیرازی به راحتی میتواند همصحبت شود، ولی همین فرد اصفهانی وقتی با گویشور گیلکی یا مازندرانی یا بلوچی روبهرو میشود، اگر نخواهد از فارسی که برای آنان زبان میانجی به شمار میآید استفاده کند، دچار مشکل میشود.
در ایران از سده چهارم هجری تاکنون گویشهای متعددی علاوه بر زبان «فارسی دری» وجود دارد که برخی از آنها آثار نوشته شده و ادبی نیز دارند و بسیاری دیگر تنها زبان محاوره قومهای بزرگ یا کوچکی هستند که در گوشه و کنار فلات ایران زندگی میکنند. در ادامه به مهمترین گویشهایی که در زمان معاصر از آنها استفاده میشود، اشاره شده است.
تاجیکی: این زبان همان فارسی دری است، ولی با کمی تفاوت در واژگان و چگونگی ادای برخی از واکها. تاجیکی زبان ملی جمهوری تاجیکستان است و در بسیاری از نواحی جمهوری ازبکستان و در شهرهای بزرگ بخارا و سمرقند و در بین گروهی از ساکنان جمهوریهای قرقیزستان و قزاقستان نیز متداول است. تاجیکان اصیل، بازمانده ایرانیانی هستند که از قدیمترین روزگار در آنجا میزیستهاند و به تدریج اقوام دیگر مشرق آسیا در سرزمینشان نفوذ کردند و جای گرفتند و اکنون قسمتهایی از این ناحیه به صورت جزیرههایی باقی مانده که مردم آن زبان و آداب ایرانی خود را حفظ کردهاند. از نویسندگان بزرگ تاجیکستان در دوران اخیر «صدرالدین عینی» است که پدر ادبیات جدید تاجیکستان شمرده میشود و رمان و داستان و شعر و مقالههای پژوهشی فراوانی دارد.
بختیاری و لری: در کوهستان بختیاری و بخشی از مغرب استان فارس ایلهای بختیاری و ممسنی و بویراحمدی به گویشهایی سخن میگویند که با کردی خویشاوندی دارد، اما با هیچیک از شعبههای آن درست یکسان نیست و میان خود آنها نیز ویژگیها و دگرگونیهایی وجود دارد که هنوز با دقت حدود و فاصلههای آنها مشخص نشده است. ولی معمولا همه گویشهای بختیاری و لری را جزو یک گروه میشمارند.
کردی: کردی به زبان مردمی گفته میشود که در سرزمین کوهستانی واقع در مغرب فلات ایران زندگی میکنند. بخشی از این ناحیه اکنون جزو ایران است و بخشی در کشور ترکیه و بخش دیگر از جمله کشور عراق شمرده میشود. در بیرون از این منطقه نیز اقلیتهای کرد وجود دارند که از آن جمله گروهی در شمال خراسان و گروههایی در جمهوریهای ارمنستان، گرجستان و آذربایجان و عده اندکی نیز در ترکمنستان به این گویشها سخن میگویند. در سوریه نیز یک اقلیت کرد زبان از چند سده پیش به وجود آمده است. از سدههای پنجم و ششم هجری آثار ادبیات شفاهی و کتبی کردی در مآخذ تاریخی دیده میشود. از جمله قصیدهای ملمع از انوشیروان بغدادی معروف به شیطان العراق که در معجم البلدان آمده است.
دری افغانستان: دری نام یکی از دو زبان رسمی کشور افغانستان است. زبانی که به طور مطلق دری خوانده میشود در حقیقت ادامه همان فارسی دری است که «رابعه بنت کعب»، «دقیقی»، «عنصری بلخی»، «سنایی»، «سید حسن غزنوی»، «عبدالحی گردیزی»، «خواجه عبدالله انصاری هروی»، «ناصرخسرو قبادیانی» و دهها تن مانند آنها با همکاری بزرگان دیگر آن را به کمال رساندهاند. زبان دری افغانستان با فارسی تفاوتهایی جزیی دارد. برخی از خصوصیات صرف و نحوی محلی در آن وارد شده و از این جهت از فارسی ادبی متداول در ایران متمایز شده است.
بلوچی: بلوچی از گویشهای ایرانی شمال غربی است، اما نشانه سخنگویان به این گویش را در مشرق ایران میبینیم. در شاهنامه جای این قوم در حدود شمال خراسان امروزی آمده است. در کتابهای جغرافیایی از این قوم در حدود کرمان یاد میشود. پس از آن بر اثر عوامل تاریخی این قوم به کنارههای دریای عمان رفته و در همان جا ساکن شدند. اکنون بخشی از بلوچان در دورترین بخش جنوب شرقی ایران و بخشی دیگر در غرب کشور پاکستان امروزی جای دارند. مجموع این ناحیه بلوچستان خوانده میشود که بر حسب مرزهای سیاسی به بلوچستان ایران و بلوچستان پاکستان تقسیم میشود. گروهی از بلوچان نیز در بخش جنوبی افغانستان و جنوب غربی پنجاب و طایفهای از آنان نیز در کرمان و لارستان و سیستان و خراسان سکونت دارند.
تاتی: در سرزمین آذربایجان یکی از زبانها یا گویشهای ایرانی رایج تاتی است. سخنگویان به این زبان در جمهوری آذربایجان (شمال شرقی شبه جزیره آبشوران) و برخی از نقاط داغستان سکونت دارند. در برخی از روستاهای آذربایجان ایران نیز زبان تاتی هنوز رایج است.
تالشی: در جلگه لنکران و سرزمین آذربایجان شوروی سابق، یک زبان ایرانی دیگر متداول است که تالشی خوانده میشود و در قسمت جنوب غربی دریای مازندران و در مرز ایران و شوروی سابق نیز گروهی به این زبان سخن میگویند. زبان تالشی از جمله زبانهای ایرانی شمال غربی است که در زمانهای پیش (تا حدود سدهی دهم هجری) در سرزمین آذربایجان رایج بوده و از آن پس جای خود را به یکی از گویشهای ترکی داده است. آثاری از این زبان به صورت دوبیتیهایی منسوب به ناحیه اردبیل و متعلق به سده هشتم هجری در دست است.
گیلکی: از گویشهای ایرانی است که در بخش گیلان و دیلمستان متداول بوده و هنوز مردم استان گیلان آن را در گفتار به عنوان زبان مادری خود به کار میبرند. از زبان گیلکی دو بیتیهایی معروف به «شرفشاهی» در دست است که به شاعری موسوم یا ملقب به «شرفشاه» نسبت داده میشود. در سده اخیر برخی از شاعران محلی مانند «کسمایی» به این گویش شعرهای سیاسی و وطنی سرودهاند.
طبری یا مازندرانی: یکی دیگر از گویشهای ایرانی کرانه دریای مازندران است که در استان مازندران کنونی و طبرستان قدیم متداول است. این گویش در شهرها و نواحی کوهستانی چه در تلفظ و چه در واژگان اختلافی دارد. در بخش شهرنشین تأثیر شدید زبان فارسی دری دیده میشود که رفته رفته جای گویش محلی را میگیرد. زبان طبری در زمانهای گذشته دارای آثار ادبی قابل توجهی بوده است. کتاب «مرزبان نامه» نخست به این زبان تألیف شده و سپس آن را در سده هفتم هجری به فارسی دری برگرداندهاند. در «قابوسنامه» و «تاریخ طبرستان» ابن اسفندیار و مآخذ دیگر نیز شعرهایی به این زبان هست. در زمان معاصر مردم مازندران شعرهایی به زبان محلی خود در یاد دارند و میخوانند که عنوان عام «امیری» به آنها داده میشود.
پشتو: زبان پشتو که افغانی هم خوانده میشود در نواحی جنوبی و مرکزی کشور افغانستان و بخش شمال غربی پاکستان متداول است. گروهی از پشتو زبانان در بلوچستان و اندکی در چترال و کشمیر و کناره مرزهای ایران و افغانستان سکونت دارند. قدیمیترین آثار زبان پشتو از سدههای نهم و دهم هجری است. در طی سدههای متمادی پشتو تنها در گفتار به کار میرفته و آثار ادبی به این زبان بسیار اندک بوده است. تنها از سی – چهل سال پیش بود که دولت افغانستان پشتو را زبان رسمی کشور قرار داد و از آن پس روزنامه، کتاب و آثار ادبی به این زبان پدید آمد و تدریس آن در آموزشگاهها معمول شد.
آسی: در بخشهایی از سرزمین قفقاز بقایای یکی از زبانهای ایرانی هنوز متداول است. این زبان «آسی» خوانده میشود. گویندگان این زبان بخشی در جمهوری آستی شمال و بخشی در جمهوری گرجستان که ناحیه خودمختار «آستی جنوبی» خوانده میشود، سکونت دارند. زبان آسی به دو گویش اصلی تقسیم میشود که یکی را «ایرونی» و آن یک را «دیگوری» میخوانند. گویشی که بیشتر جنبه ادبی دارد «ایرونی» است. زبان آسی را دنباله زبان سکایی باستان میشمارند و در هر حال یکی از شعبههای زبانهای ایرانی است.
درباره رابطه گویشهای ایرانی امروز با یکدیگر و طبقهبندی آنها با وجود تحقیقات و مطالعاتی که انجام گرفته است هنوز نظر صریح و قطعی نمیتوان داشت. فارسی نو یا فارسی دری که دنباله زبان فرهنگی و اداری و بازرگانی دوره ساسانیان است و خود حاصل تحول و تکامل یکی از گویشهای جنوب غربی است؛ بر همه گویشهای محلی غلبه یافته، هر چند، چنان که در تکوین هر زبان ادبی و رسمی طبیعی و جاری است، کلمههای بسیاری را از گویشهای شمال غربی و شمال شرقی گرفته و اقتباس کرده است.