نقاش نوآور ادب فارسی
خراسان/ در زادروز سهراب سپهری، با دکتر امیر الهامی، استاد دانشگاه و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی درباره خلاقیت های بدیع این شاعر منحصر به فرد گفت و گو کرده ایم
«صدای پای آب» و چند شعر دیگر سهراب سپهری را که در کتابهای درسی آمده، می توان شناسنامه شعری او در ذهن عموم مردم دانست. طبیعت گرایی، عاطفه مندی زلال، روانی جملات، سهل و ممتنع بودن برخی از شعرها و همه فهم بودن از ویژگی های اصلی شعر سهراب سپهری است. همین خصوصیات کافی است تا شعرهای او نسبت به دیگر شاعران سبک شعرنو از جمله نیما یوشیج که پدیدآورنده شعر نیمایی بود، بیشتر به خاطر سپرده شود. سهراب سپهری، شاعر و نقاش برجسته ایرانی است که در 15 مهر 1307 زاده شد و تا اول اردیبهشت 1359 زندگی کرد اما باوجود عمر کوتاهش، به دلیل خلق آثاری بدیع در ادبیات و هنر کشورمان ماندگار شده است. به مناسبت سالروز تولد این شاعر نامدار ایرانی و به منظور آشنایی بیشتر با شعر و شخصیت او با دکتر امیر الهامی، استاد دانشگاه و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی گفتوگو کردهایم.
غزلیات و مثنوی های سهراب
دکتر الهامی در ابتدای این مصاحبه ضمن اشاره به خصوصیات کلی شعر سهراب سپهری می گوید: سهراب، جزو نخستین کسانی است که به پیروی از راه نیما یوشیج (پدر شعر نیمایی) پرداخت. او هم مانند نیما یوشیج و بسیاری از شاعران زمان خود با ادبیات کلاسیک آشنا بوده و مجموعه «در کنار چمن یا آرامگاه عشق» که مجموعه غزلیات و مثنویهای اوست، نشان از توان این شاعر در پردازش قالبهای سنتی دارد که به نظر بنده این سطح از تسلط بر ادبیات کلاسیک در تعیین جایگاه یک شاعر، بسیار مهم است. این استاد دانشگاه میافزاید: پس از شناخت نیما تغییر و تحول زیادی در زمانی بسیار کوتاه در آثار سهراب رخ میدهد. در مجموعه «مرگ رنگ» اشعاری قابل توجه در قالب نیمایی میسراید اما نکته مهم این جاست که این شعرها از نظر محتوا ادامه کار نیما نیست، نه شور عاشقانه سایه، نه خشونت شعر نصرت رحمانی و نه ترسیم فضای سیاسی اخوان را دارد بلکه این شعرها سبک خاص خود سهراب است. اگرچه او سالها بعد و به دقت، با انتشار کتاب آوار آفتاب به گرایشهای رمزی و عرفانی خود اشاره میکند اما سمتوسوی مباحث رمزآلود عرفانی را از همان آغاز در شعرش مطرح کرده است.
عاطفه در شعر سهراب
این پژوهشگر ادبی می گوید: برخی معتقدند شعر سهراب، شعری فردی و زبان او زبان شعر زنانه است. عاطفه شعری سهراب نه اجتماعی است نه تغزلی بلکه عاطفه عرفانی مبهمی است که هر چه در شعر او عمیقتر باشیم این عاطفه روشنتر میشود. در شعر سهراب، عاطفهای جاری است که خواننده را به اقلیم ناشناختهای میبرد که از توصیف آن اقلیم ناتوان است. مخاطب هنگام خواندن شعر سهراب، نمیتواند بگوید چه حس و حالی دارد و شاید به همین دلیل است که برخی پژوهشگران پیوند شعر سهراب به باورهای فلسفی و عرفانی را زاییده این درماندگی میدانند. این شعر به دلیل آبشخورهای فکری خاص شاعر، نه غرق در حالت رمانتیکهاست و نه به رویکردهای سیاسی و اجتماعی زمانش اشتغال دارد. سهراب، مفاهیم عرفانی را با نظام صور خیال و ایماژهای خاص بیان می کند و با این شیوه بر ذهنی کردن و مجرد کردن تصاویر، تلاش دارد.
ابهام آگاهانه در معنا پردازی
این استاد دانشگاه میگوید: آشنایی سهراب با آیین برهمایی، اندیشههای کریشنا مورتی، عارف معاصر هندی، اندیشههای عرفانی، ایرانی، اسلامی و همچنین سفرهای پرشمار او باعث شده ابهامهایی را در معناپردازی بااراده شخصی و آگاهانه ایجاد کند و از شعرش ساختاری چندلایه بسازد. مثلاً در شعر «صدای پای آب» در یک ساحت، شعر از آشناییزداییهای شاعرانه بهره برده و در ساحتی دیگر جهان را در نماد کاشان تفسیر میکند.
شباهت شعر سهراب با هایکو و تکبیتهای سبک هندی
وی خاطرنشان می کند: شعرهای سپهری از نظر احساس و تصویر به هایکوهای ژاپنی و تکبیتهای سبک هندی شباهت دارد، مانند جایی که می گوید «روی علفها چکیدهام» یا «من شبنم خوابآلود یک ستارهام.» البته در مقام نقد منصفانه باید بگوییم در مقایسه شعر سهراب با دیگر شاعران معاصر، برخی تصاویر شعر او یا خیلی غیرواقعی یا سرشار از استعارههای مجرد است؛ «برگی روی فراموشی دستم افتاد» یا «درختی در چشمانش روییده بود».
نثر شاعرانه سهراب در اتاق آبی
این استاد دانشگاه می گوید: سهراب سپهری در نقاشی هم مانند شعر، موفق ظاهرشده است. نقاشیهای او میتوانند زیباتر از هر شعری با مخاطب سخن بگویند. کتاب «اتاق آبی» سهراب سپهری از دیگر آثار برجسته اوست. کتابی که به نثر نگاشته شده است و شامل مطالبی درباره خاطرات و برداشتهای فیلسوفانه اش از دوران کودکی اوست. در این کتاب از کلاس نقاشیاش میگوید که دلخواه روانش بود. معلمی که صورتک نداشت و در طرح و کشیدن همه حیوانات ورزیده بود. شاید توصیفات این کلاس، دلنشینتر از همه تصاویر شعری سپهری باشد.