0
0
53
خراسان/ هیچ یک سخنی نگفتند
نه مهمان و نه میزبان
و نه داوودیهای سپید
ری اوتا
***
در سرازیری کوه
ماه
همراهی ام کرد
و آن گاه که دروازه را گشودم
ماه هم داخل شد
چی یو
***
ای شکارچی سنجاقک
امروز او
چقدر پرواز کرده بود؟
چینو- نی
***
بِرکه کهن، آه!
جهیدنِ غوکی
صدای آب
باشو
***
دزد
به جا نهاد
ماه را میانِ دریچه
ریوْکان
***
بهار هنوز عمقی ندارد
فقط باد است
که سفر میکند
از درختی به درختی
آرو
***
گرد یک دریاچه
سپیده دم
را انتظار میکشند
هم شکارچی و هم مرغابی
تسودا کی یو کو
***
پروانه است
یا قلب سنگ؟
ببین آن جا را میگویم
شاعر ناشناس
***
همچنان ایستاده
جلوی سرزنش آفتاب
گل آفتابگردان
اینوما توئورو