تویوتا کرولا دهه 80 میلادی چگونه به شورولت نوا تبدیل شد؟

پدال/ بیایید با یکدیگر سری به دهه ۸۰ میلادی بزنیم. خودروسازان آمریکایی به دلیل محدودیتهای شدید آلایندگی در دهه قبل دچار مشکلات زیادی شدهاند و بازار در دست خودروهای کامپکت ژاپنی است. در نهایت این مشکل به حدی حاد میشود که خودروسازان آمریکایی با خطر ورشکستگی مواجه میشوند و نهایتاً دولت ریگان تصمیم میگیرد سهمیه واردات مشخصی برای خودروهای ژاپنی در نظر بگیرد تا اوضاع آمریکاییها بدتر نشود.
البته ژاپنیها در تولید خودروهای کوچک تبحر خاصی داشتند و این کانسپت را از دهه ۴۰ میلادی به پیش میبردند اما در مقابل باید گفت خودروسازان آمریکایی عموماً عجله میکردند و سدان های فول سایز را با پیشرانههای بزرگ و کمتوان توسعه میدادند و خودروهای کوچک تولیدی آنها نیز به دلیل ایمنی ضعیف مشهور شده بود. با این تفاسیر، بهترین راهحل برای رفع این بحران در صنعت خودروی آمریکا چه بود؟ مهندسی نشان! جنرال موتورز تصمیم گرفت بجای اختراع دوباره چرخ در سال ۱۹۸۴ با غول خودروسازی جهان یعنی تویوتا همکاری کند. شرکت مشترک نیو یونایتد موتور NUMMI که ماحصل همکاری این دو خودروساز بود کارخانه خود را در فرمونت کالیفرنیا تأسیس کرد تا هم تویوتا راهی هموار برای حضور در بازار آمریکا داشته باشند و هم جنرال موتورز خودروهای خود را عرضه کند. اولین محصول این شرکت که شورولت نوا بود در دسامبر ۱۹۸۴ خط تولید را ترک کرد. البته این شورولت نوا همان تویوتا کرولا اسپرینتر بود که باید با نشان نوا در فرمونت مونتاژ میشد.
شورولت نوا ۱۹۸۵ بر اساس پلتفرم دیفرانسیل جلوی AE82 توسعه یافته بود و از قوای محرکه و اجزای بدنه مشترک با کرولا استفاده میکرد تا هم سرعت تولید بالا رفته و هم خللی در کیفیت محصول تولیدی به وجود نیاید. جنرال موتورز و تویوتا بیشک نوا را محصولی مطلوب برای توده مردم میدانستند و قیمت پایه کمتر از ۷۵۰۰ دلار را برای آن تعیین کرده بودند اما در نهایت این خودرو به معنی میخ آخر بر تابوت نوا بود و تولیدش تنها پس از ۴ سال متوقف شد. باید گفت نوا نسل پنجم برخلاف نسلهای پیشین خود خودرویی شاخص نبود. ظاهر این خودرو نشانی از اشرافیت و جذابیت را به همراه نداشت و پیشرانه ۴ سیلندر نیز چنگی به دل نمیزد. در واقع نوا ۱۹۸۵ را میتوان جزو ضعیفترین محصولات تاریخ جنرال موتورز دانست که باعث شد عبارت کرونوا خلق شود.
با اینکه نوا توجه چندانی را به خود جلب نکرد اما قطعاً وظیفه خود در رساندن افراد از مبدأ به مقصد را به خوبی انجام میداد و از نظر قابلیت اطمینان و راندمان گزینه مناسبی بود. این سدان مصرف سوخت مطلوبی برای آن دوران داشت و برخلاف خودروهای وارداتی با آپشن های زیادی عرضه میشد؛ اما نقطه قوت نوا را میتوان درسهایی دانست که جنرال موتورز آموخت. اول اینکه تویوتا نوا به یک خودروی خوشساخت بدل شد و کارشناسان خودرویی آن دوران، شرکت NUMMI را به خاطر کنترل کیفیت خود تحسین میکردند. جنرال موتورز حتی تستهای زیادی را با حضور خبرنگاران برگزار کرد تا این موضوع را ثابت کند. نوا را میتوان یکی از بارزترین مثالهای مهندسی نشان دانست که در کمتر از ۲ سال توسعه یافت و تقریباً از تمامی قطعات تویوتا به جز مواردی همچون دلکو و پارچه صندلیها استفاده میکرد.