
ماشین شناس/ تجربه رانندگی با شورولت کاپریس کلاسیک 1986
پرشين خودرو
بروزرسانی

پرشين خودرو/ شايد بتوان دهه 60 تا 80 ميلادي را روزهاي اوج خودروسازان آمريکايي دانست که البته در اين دوران نيز با فراز و نشيبهاي زيادي دست و پنجه نرم کردهاند، اما نسبت به امروز حالشان خيلي بهتر بود.
روزهايي که تب و تاب رقابت بين برندهاي تراز اول ايالات متحده داغ بوده و هرکدام از آنها مشغول تکميل موفقيتهاي کسب شده قبلي و جبران نقصهاي موجود بودند، تا در گردونه رقابت از ديگري پيشي بگيرند و توانايي هاي خود را به رخ رقبا بکشند. روزهايي که آمريکاييها شعار «هرچه بزرگتر، بهتر» را سرلوحه خود در ساخت تک تک اجزاء يک خودرو قرار داده بودند.
شايد بتوان خودرو هاي آن دوره را در سه واژه محکم، بزرگ و پرقدرت خلاصه کرد. يکي از خودروسازهاي بزرگ ايالات متحده آمريکا که در ايران بسيار شناخته شده بوده و هنوز همطرفداران پر و پا قرص خود را دارد، شرکت شورولت است.شورولت که مالکيت آن به جنرالموتورز آمريکاتعلق دارد، در سال 1911 تاسيس شده و در سال 1918 تحت مالکيت ابر برند جنرالموتورز قرار گرفت. اين شرکت از بدو تولد تاکنون توليد کننده خودروهاي گونانون در کلاسهاي مختلف از جمله خودروهاي سدان لوکس، کوپه، شاسي بلند و.... بوده است کهقطعا نام و سابقه درخشان حضور بسياري از اين مدلها در کشور ما هنوز هم جزئي از دفترچه خاطرات پدران پدربزرگهاي مااست!
اگر بخواهيم به يکي از محصولات پرآوازه اين شرکت در رده سدانهاي بزرگ سايز و لوکس اشاره کنيم بايد نام شورولت کاپريس را به زبان بياوريم.کاپريس به عنوان يک سدان سايز بزرگ لوکس در سال 1965 متولد شد و روند توليد و فروش آن در فاز اولتا سال 1996 ادامه داشت. در اين مدت شرکتشورولت 4 مرتبه کاپريس را از زير تيغ جراحي طراحان خود عبور داده و تغييراتي اساسي را در آن ايجاد کرد که خوشبختانه بسياري از مدلهاي کاپريس از مرزهاي ايران گذر کرده و وارد کشور شدند. هم اکنون نيزتعداد زيادي از اين کاپريسها با خوش سليقگي و ذوق وافر مالکانشان در شرايط بسيار مناسبي نگهداري ميشوند و از سلامت بالايي برخوردارند.
فرصتي دست داد تا ساعاتي را با يکي از اين ميراث ماندگار شرکت شورولت در فضاي بسيار زيبا و باستاني وزارت امور خارجه بگذرانيم وگزارش مفصلي از کم و کيف اين پيرمرد بازنشسته تهيه کنيم تا دريابيم آيا هنوز هم دود از کنده بلند ميشود يا خير؟!
طراحي و فضاي داخلي
خودرو مورد بررسي يک دستگاه شورولت کاپريس کلاسيک مدل 1986Brougham است. خودرويي که به دليل نگهداري مناسب مالک محترم و همچنين کيفيت مناسب ساخت در شرايط فني و ظاهري مطلوبي قرار دارد و به همين دليل از آن درساخت سريالهاي تاريخي نيز استفاده شده است.
آنچه درظاهر و نماي خارجي خودرو خودنمايي ميکند، ابعاد بزرگ خودرو است. اگر کاپريس را در کنار خودروهايي که امروزه در کشور توليد ميشود قرار دهيد ابعاد بسيار بزرگ آن به راحتي به چشم ميآيد.دماغهطويل و کشيده، اتاق جعبهاي شکل با زواياي نسبتا تيز، درهاي طويل وصندوق بار بسيار بزرگ و جادار همه از عواملي است که بر ابعاد و طول اين خودرو افزوده است. در نماي جلويي خودرو چراغهاي دوگانه مربع شکل و راهنماهاي نصب شده در سرگلگيرها از مواردي است که باعث القا حس جعبه مانند و البته کلاسيک خودرو ميشود.
در واقع آنچه در طراحي اين نسل شورولت کاپريس بيداد ميکند استفاده از خطوط محکم و تيز در جاي جاي خودرو است به همين دليل بيشتر زوايا و خم خوردگي هاي ورق بدنه خودرو از حالت منحني و يا سيال که امروزه بسيار رواج دارد دور بوده و تمامي انحناها از خم کاري مستقيم ورق بازواياي تيز ايجاد شده که اين مساله در دهه 80 ميلادي و با توجه به تفکرات آن سالهاي آمريکاييها در خودروسازي و در قياس با ساير هم قطاران و رقيبان کاپريس کاملا قابل توجيه است.
سپر بزرگ جلو و عقب خودرو از جنس استيل به همراه ضربهگيرهاي داخلي و همچنين ورودي هواي مشبک جلو نيز کاملا در راستاي همين طرز تفکر و بر اساس همان اصول خاص ساخت خودرو در سالهاي طلايي خودروسازان آمريکايي طراحي شده است.
علاوه بر طول بلند خودرو، آمريکاييها در عرض نيز چيزي کم نگذاشتند و تا آنجايي که ممکن بود کاپريس را پهن و عريض خلق کردهاند. اين طول و عرض زياد خودرو اگر چه در سالهاي دهه 70 يا 80 ميلادي که با پديده اي بنام ترافيک مواجه نبوديم و ميزان توليد خودرو رقمهاي نجومي را نشاننميداد و عملا خيابانها به پارکينگي براي خودروها تبديل نشده بودکاملا قابل توجيه و معقول است، اما رانندگي روزمره با چنين خودرويي آن هم در ترافيک روزانه مناطق مرکزي شهر و پيدا کردن جاي پارک کافي براي آن کاري بس سخت و دشوار است و فقط عشق به کلاسيک سواري است که ميتواند بر اين مشکل سرپوش گذاشته و مشکلات رانندگي روزمره در ترافيک با آن را به لذت محض تبديل کند. اين نسل ازکاپريس کلاسيک که سومين نسل آن از بدو تولد محسوب ميشود داراي ابعاد 5405،1915 و 1433م.م در طول و عرض و ارتفاع است.
يکي ديگر از نکات قابل توجه، پوشش چرمي سقف خودرو و رينگهاي پرهاي در ترکيب با لاستيکهايي با حاشيه سفيد رنگ(دور سفيد) است، که در کنار سپرهاي استيلبراق و رنگ مشکي بدنه جلوهاي خاص و جذاب را به خودرو بخشيده است.
داخل خودرو نيز تمامي المانها و عناصر بر همان اصل اوليه بنا شدهاند، صندليهاي خودرو در هر دو رديف بزرگ و راحت است و سرنشينان با هيچگونه کمبود فضا مواجه نخواهند بود، البته ستونهايي با زاويه نزديک به قائم و فرم جعبهاي شکل اتاق در اين امر تاثير مستقيم دارند.
روکش مخمل کرم رنگ صندليها و استفاده از ترکيب چرم ومخمل در رودريها جلوهاي خاص به داخل خودرو بخشيده است. علاوه بر اين بر روي هر درب خودرو مجموعهاي بزرگ و کلاسيک با ترکيب چرم، پلاستيک واستيل قرار گرفته که بر روي آن اهرم استيل باز کننده درب و دکمه قفل کننده مجزا براي هر در تعبيه شده و در قسمت پاييني اين مجموعه دکمه مربوط به شيشه بالابرهاي برقي قرار گرفته است که درنوع خود و با توجه به سال ساخت و تجهيزات و سطح آپشن هاي آن زمان هيچ گونه نقص و کمبودي در اين بخش حس نميشود.
پشت فرمان کاپريس
در بخش فني نيز نام همان پيشرانه پرآوازه 305 جنرال موتورز به گوش ميرسد که داراي حجم تقريبي 5 ليتر است. اين پيشرانه 8 سيلندر داراي 16 سوپاپ و سيستم سوخت رساني کاربراتوري است که بر اساس آنچه در کاتالوگ آن درج شده است توانايي توليد 167 اسب بخار قدرت و 332 نيوتن متر گشتاور را داراست. اين پيشرانه در ترکيب با يک جعبه دنده 4 سرعته اتوماتيک با کد 700 ميتواند جثه حدودا 1600 کيلوگرمي کاپريس 86 را در مدت زمان 11.5 ثانيه به مرز 100 کيلومتر در ساعت برساند که با توجه به جثه خودرو و همچنينتوجه به سگمنت (کلاس) خودرو رقم معقول و قابل قبولي است.
مصرف سوخت خودرو طبق اعلام مالک در عمل رقمي در حدود 16 ليتر به ازاي هر 100 کيلومتر در سيکل ترکيبي است که اين رقم در رانندگي روزمره در شهر فراتر نيز ميرود کهاين مصرف ميتواند با توجه به قيمت بنزين در کشور به يک کابوس تبديل شود.
استارت خوردن پيشرانه با صدايي بم و آشنا همراه است و دردورهاي بالا علاوه بر صداي خشن پيشرانه صداي مکشهواي پروانه خنک کننده نيز به گوش ميرسد که به اعتقاد نگارنده اين صداي بم و گيرابه همراه صداي خاص سوپاپها که به يک مشخصه در خودروهاي کلاسيک آمريکايي تبديل شده است بر ابهت و جذابيت بيشتر خودرو ميافزايد.با درگير کردناهرم تعويض دندهتعبيه شده در کنار فرمان و با برداشتن پا از روي پدال ترمز حرکت خودرو به نرمي آغاز ميشود.
يکي از نکات قابل توجه هماهنگي خوب جعبه دنده و پيشرانه و تعويضهاي بسيار نرم و بدون ضربه و تکان جعبه دنده 700 است که با توجه به اين مساله که سوار بر يک سدان لوکس آمريکايي هستيم اين آرامش و تعويضهاي نرم کاملا قابل پيش بيني بود. شتابگيري خودرو در حالت تخت گاز قابل توجه و رضايت بخش است،امابعضا در سرعتهاي بالا با توجه به وزن سنگين خودرو ترمزها کمي ضعيف عمل کرده و آن انتظار ميخکوب شدن خودرو بر روي آسفالت را برآورده نميکنند. عبور از دست اندازها بدون وارد آمدن ضربات اضافي به اتاق همراه است و سواري و نرمي خودرو نيز نمره قبولي را از آن خود ميکنند.
شورولت براي اين مدل تجهيزات اضافي و امکاناتينظير صندوق پران برقي، چراغهاي مطالعه داخل اتاق، شيشه بالابرهاي برقي، سيستم تهويه مطبوع، تنظيم برقي صندلي جلو، کروز کنترل و... را در نظر گرفته است که در زمان خود کافي و برآورده کننده انتظارات و نيازهاي مصرف کننده بوده است.
بله، بايد گفت هنوز هم دود از کنده بلند ميشود! به عقيده نگارنده تجربه سواري کاپريس 86 در يک بعد از ظهر تابستاني پايتخت در نوع خود تجربه اي ناب و لذت بخش بود که همين لذت طبق گفته مالک خودرو يکي از اصلي ترين دلايل استفاده روزمره از اين خودرو است. ناگفته نماند خوش سليقگي و ذوق بالاي مالک فعلي وسابق خودرو در نگهداري خودرو در شرايط مطلوب و مناسب قابل تحسين است. در پايان جا دارد از آقاي يحيي دادگر مالک محترم خودرو به جهت صرف وقت و همچنين اداره کل تشريفات وزارت امور خارجه که با همکاري صميمانه خود شرايط مناسبي را براي استفادهبيسابقه از محيط وزارتخانه براي عکاسي فراهمکردند کمال تشکر و قدرداني را داشته باشيم.