دنياي خودرو/ نام خودرو بايد ماهيتي پويا و لوگوي خودرو صلابت آن را در ذهن تداعي کند اما نام و لوگوي خودروهاي ايراني و غيرايراني تا چه اندازه اين دو خصيصه را دارند يا بهتر است بپرسيم اين دو نکته تا چه اندازه براي خودروسازان و واردکنندگان خودرو اهميت دارد؟
بايدها و نبايدهاي لوگوي خودروسازان
لوگوي شرکتهاي خودروسازي و البته همه شرکتها هويت آن شرکت محسوب ميشود. بنابراين صاحبان شرکتها هرچقدر براي طراحي لوگو زمان و هزينه بيشتري صرف کنند، اعتبار شرکت خود را افزايش دادهاند. عليرضا محمدزاده، طراح صنعتي در گفتوگو با روزنامه «دنياي خودرو» درباره ويژگيهاي لوگوي خودروها گفت: «در ايران آرم و لوگوي اکثر شرکتهاي دولتي آن چيزي نيست که بايد باشد و شرکتهاي خودروساز نيز در اين دسته قرار ميگيرند. حتي لوگوي ۹۰درصد شرکتهاي واردکننده خودرو نيز قابلتوجيه و قابلدفاع نيست، چون استانداردهاي لوگو را ندارد. آرم بايد به گونهاي طراحي شود که اگر در هر اندازهاي چاپ شد، ارزشهاي بصري خود را حفظ کند و در واقع با کوچک يا بزرگ شدن، ديد بيننده تغيير نکند. از چاپ روي خودکار گرفته تا پيکسل براي نصب روي کتوشلوار و حتي کنار کانتينر حملونقل، لوگو بايد هويت خود را حفظ کند.»
محمدزاده در ادامه عنوان کرد: «لوگو از لحاظ وزني بايد سکون و صلابت داشته باشد، به طوري که وقتي لوگو روي خودرو نصب شد، اين حس را القا نکند که خودرو در حال چپ شدن يا متمايل شدن به يک سمت است. در حالي که در طراحي آرم بيشتر خودروها اين نکته رعايت نشده است.»
لوگوي خودروي سمند سر اسب و همين لوگو بهعنوان آرم اصلي شرکت ايرانخودرو انتخاب شده است. محمدزاده با تاکيد بر اين که اين لوگو به لحاظ بصري و گرافيکي نقصهاي زيادي دارد، اظهار کرد: «حدود دو سال است که باند دور لوگوي ايرانخودرو برداشته شده است. برداشتن اين باند از دور لوگو موجب شده است سر اسب بهخوبي نشست نداشته باشد و اين گونه به نظر برسد که هر لحظه در حال افتادن است. در حالي که باند اطراف، لوگو را محصور ميکرد و به لحاظ وزن و ريتم بصري بسيار مناسب بود. از نظر گرافيکي اين تغيير بسيار اشتباه بود.»
وي در ادامه افزود: «البته در طراحي آرم خودروها از طراحي استادان بنام هم استفاده شده است، مثلا آرم شرکت سايپا توسط استاد مميز طراحي شده ولي متاسفانه هميشه نظرات مديران شرکتها به نحوي اعمال شده که نتيجه مناسب حاصل نشده است.»
نامگذاري خودروهاي ايراني و غير ايراني
توليدکنندگان خودروهاي داخلي رويه و استاندارد مشخصي براي تعيين نام ندارند. آنها بر اساس زمان و شرايط تصميم ميگيرند که نام محصول باستاني، اساطيري، قهرمان، واژه، مدرن يا اسامي روزمره باشد. محمدزاده با تاکيد بر اينکه در ايران روند مشخصي براي نامگذاري خودروها وجود ندارد، اظهار کرد: « خودروسازان ساير کشورها بر اساس کلاس خودرو نام و عنوان انتخاب ميکنند. جالب است بدانيد خودروسازان آمريکايي براي نامگذاري خودروهاي خود حتي از اسامي خيابانهاي معروف نيز استفاده ميکنند. براي مثال ميتوان به بيوک پارک اونيو اشاره کرد که نام خيابان است که در آن اتفاقي افتاده و نام آن را براي اين خودرو انتخاب کردهاند.»
به گفته محمدزاده مسير ديگري که در ايران براي نامگذاري خودرو انتخاب ميشود، استفاده از آرا و نظرات مردمي است که ميتوان دليل آن را دخيل بودن ديد و نظرات مردم در برندهاي موجود در بازار دانست اما بازهم بايد گفت که تصميمگيرنده اصلي انتخاب نام از ميان اسامي پيشنهادشده مردم، مديران و افراد تاثيرگذار هستند. معمولا در نامگذاري خودروهاي ايراني با توجه به تصوري که مردم از خودروهاي ايراني دارند، تلاش ميشود از اسامي اصيل ايراني استفاده شود.
محمدزاده در انتها عنوان کرد: «براي نامگذاري خودروها از رويه خاصي پيروي نميشود اما قوانين کلي نامگذاري که براي تعيين نام تمام برندها و محصولات استفاده ميشود، مثل اين که اسم روان، کوتاه و به يادماندني باشد نيز در نامگذاري خودرو هم کاربرد دارد اما از آنجا که خودرو ماهيتي پويا دارد، بايد اسم آن نيز چنين باشد که البته اين طور نيست. خودرو، يخچال نيست که بتوان اسم آن را اورست گذاشت، نام خودرو بايد به گونهاي باشد که پويايي در آن نمايان شود.»
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
بازار