خودرو بانک/ اواخر هفته گذشته فرصتي دست داد تا خدمت آقاي تيمور ريشار برسيم. شخصي پرسابقه در زمينه بازسازي خودروهاي کلاسيک در ايران که اخيراً حتي کارهاي ايشان در پيجهاي معروف انگليسي زبان نيز منتشر شده است.
تيمور ريشار از تاريخچه و سليقه خود در زمينه بازسازي خودرو ميگويد و در ادامه شما را با ايشان بيشتر آشنا ميکنيم. تيمور ريشار در آلمان به دبيرستان و دانشگاه رفته و رشته مکانيک خوانده است. از جانب علاقه به خودرو و همچنين در زمينه ورزشي يعني مسابقات ريس به اين رشته وارد شد و در اروپا و ايران در مسابقات اتومبيلراني زيادي شرکت کرد و به مقامهاي مختلفي نيز دست پيدا کرده است.
در دهه 50 و 60 ميلادي، و همزمان با دوران جواني تيمور ريشار، انقلابي در صنعت خودرو نيز صورت گرفت و شاهد دگرگوني عجيبي در اين دو دهه در صنعت خودروي دنيا بودهايم که باعث شد تيمور ريشار نيز بسياري از خودروهاي کلاسيک امروزي را در آن زمان، به عنوان خودروهاي شخصي خريداري و استفاده ميکرده است. ريشار ميگويد که با وجود اينکه در آن دههها، ثروت و پولهاي کنوني دست مردم نبود، اما از نظر خودرو، بهترين خودروهاي جهان و با تسهيلات خوب در ايران وجود داشت.
تيمور ريشار ابتدا در جنوب فرانسه کارگاهي داشت و به همين فعاليت بازسازي خودروهاي کلاسيک مشغول بود و سپس در همين فعاليت به ايران آمد که مجموعاً بيش از 50 سال است که در صنعت خودرو مشغول بازسازي خودروهاي کلاسيک است. تيمور ريشار ميگويد که کارگاه فعلي او محلي خصوصي است و بيشتر خودروهاي نزديکان ايشان در آن بازسازي ميشوند.
تيمور ريشار در مورد علاقه خود به خودروهاي کشورهاي مختلف گفت و ميگويد که بيشتر علاقه او به خودروهاي اروپايي است و تنها بعضي از خودروهاي آمريکايي دهه 50 و 60 را ميپسندد. او ميگويد که اروپاييها در طراحي و تاريخچه، خودروهاي متفاوتي دارند و در مقابل خودروهاي آمريکايي به دليل تسخير بازار، به توليد انبوه روي آوردهاند و آن طراحي و مهندسي خودروهاي اروپايي در آنها ديده نميشود. اروپاييها همچنين در مسابقات، طراحي، امضاي اتاق و تعداد ساخت آنها نيز تاريخچهاي پربارتر نسبت به آمريکاييها دارند و دليل علاقه خود به اروپاييها را همين موارد ميداند.
تيمور ريشار از تفاوت دو کلمه ماشين و اتومبيل ميگويد. از نظر او ماشين به آن خودروهايي ميگويند که به عنوان يک خودروي روزمره تا زمان تاريخ انقضاء آن در خدمت راننده است و بسياري از خودروهاي ژاپني و آمريکايي همين خصوصيت را دارند. اما اتومبيل واژهاي متفاوت است و بايد به آن رسيدگي شود و داستاني متفاوت دارد. در اروپاييها کار و هنر دست زياد است اما در مقابل آمريکاييها به جز چند مورد کوچک همچون شلبي، ديگر موارد دستساز وجود ندارد و تنها به توليد انبوه و اقتصادي فکر شده است.
تيمور ريشار خاطرهاي در مورد يک مازراتي کلاسيک خود ميگويد که خودروهاي اين چنين همچون يک اسب هستند و بايد بدانيد که چطور با آنها رفتار کنيد وگرنه نميتوانيد از آن استفاده کنيد و حتي ممکن است شما را اذيت هم بکند! ريشار ميگويد که اين مازراتي را 5 بار فروخته بود اما هر 5 بار صاحب جديد آن نتوانسته بود از آن به درستي استفاده کند و عيناً هر بار اين مازراتي را بازخريد کرده بود. آن مازراتي اتومبيل بود اما مازراتيهاي امروز همچون ماشين هستند و تنها با يک استارت کار ميکند و فقط بايد در زمان مقرر به آن رسيدگي کرد.
تيمور ريشار ميگويد که در اين 50 سال سابقه، 8 مرسدس بنز گالوينگ (يک دستگاه در ايران و مابقي در خارج از کشور) را خريداري و بازسازي کرده است. ريشار همچنين به برندهايي مثل آلفارومئو، فراري، مازراتي و لانچيا علاقه دارد اما به مرسدس بنز SL بيش از ديگر خودروها علاقمند است.
از نظر ريشار، خودروهاي کلاسيک به عنوان سرمايههاي ملي هستند و جداي از مالک هر خودرو، بازسازي و نگهداري درست آنها ميتواند اين سرمايههاي ملي را براي کشور نگه دارد.
تيمور ريشار در مورد بعضي از قيمتهاي نجومي خودروهاي کلاسيک در کشور ميگويد که براي او ابتدا شخص خريدار مهم است که به چه شخصي قصد دارد خودروي بازسازي شده را بفروشد و سپس به بحث قيمت ميرسد. ريشار ادامه ميدهد که به اين کار، به عنوان کسب و کار نگاه نميکند و تنها به دليل علايق خود به اين کار مشغول است لذا سعي کرده که بيشتر با کسي معامله کند که مطمئن باشد که دانش کافي در مورد خودرو دارد و اصلاً مسائل مالي براي او در اولويت نيست.
بازار