برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

تازه‌واردان چینی، شکست مجدد یا پیروزی چشم‌گیر؟

منبع
همراه مکانيک
بروزرسانی
تازه‌واردان چینی، شکست مجدد یا پیروزی چشم‌گیر؟

همراه مکانيک/ چيني‌ها همواره حضوري جنجالي در صنعت و بازار خودروي کشور داشته‌اند؛ چه در زمان ابتداي فعاليتشان که به‌صورت وارداتي به دست مشتريان مي‌رسيدند و چه با حضور گسترده در سبد محصولات خودروسازان داخلي. اين اواخر هم شاهد هستيم که شرکت‌هاي خصوصي سراغ برندها و مدل‌هاي جديد چيني رفته‌اند. بازگشت نسل جديد خودروهاي چيني به ميدان، از يک سو مي‌تواند رنگ و لعاب بازار را تغيير دهد، ولي از سوي ديگر، اين بيم وجود دارد که تجربه ناموفق قبل تکرار شود.

اولين تجربه جدي مشتريان ايراني در برخورد با يک خودروي چيني توسط شرکت مديران خودرو و با برند MVM شکل گرفت. خودرويي که آن اوايل، به دليل قيمت خودرو مقرون‌به‌صرفه، رقيبي براي محصولات داخلي و حتي پرايد به حساب مي‌آمد؛ اما به‌موازات اين برتري درخشان، کيفيت نازل مدل‌هاي اوليه نيز تبديل به معضل بزرگي شده بود. گام نخست چنان تاثيري بر ذهن مخاطب گذاشت که کليدواژه «خودروي چيني» مترادف با محصولاتي ناايمن و بي‌کيفيت بود.

اين ترسيم ذهني تا سال‌ها بعد نيز ادامه پيدا کرد؛ چراکه نحوه همکاري طرف ايراني با شرکاي چيني، مسيري ناپخته و سرشار از بي‌تجربگي بود. چيني‌ها علي‌رغم حجم گسترده نارضايتي، به تلاش خود براي حضور در بازار ايران ادامه دادند و درعين‌حال، مسير توسعه و بهبود را نيز در پيش گرفتند. ماحصل اين استراتژي، آن شد که بعد از مدتي نه‌چندان طولاني، خودروهاي مدرن، زيبا، پرآپشن و البته با قيمتي که حالا ديگر اقتصادي به حساب نمي‌آمد، راهي بازار شدند.

 
تجربه‌هاي موفق با خودروسازان چيني
در ميان تمام چيني‌هاي واردشده به کشور، برندها و مدل‌هايي بودند و هستند که با درخششي مثال‌زدني جاي خود را در بازار باز کرده‌اند.

ام‌جي (MG)


MG يکي از باکيفيت‌ترين برندهاي چين محسوب مي‌شود که حضوري پرفراز و نشيب را در بازار کشور تجربه کرده است. ام‌جي که اصالتي انگليسي داشت، چندين مرتبه توسط شرکت‌هاي مختلف راهي ميدان شد. بايد اعتراف کرد که فاز نخست عرضه محصولات اين برند به‌صورت وارداتي، عصر طلايي آن بوده است؛ چراکه اخيراً شاهد هستيم شرکت مونتاژکننده داخلي آن با مشکلات حقوقي و قضائي روبه‌رو شده است.

بايک (BAIC)


شايد اين نام براي مشتري ايراني، هنوز هم چندان شناخته‌شده نباشد ولي BAIC يکي از بزرگ‌ترين سازندگان خودرو در کل چين به شمار مي‌رود. سابرينا، تجربه دوست‌داشتني بايک در بازار ايران بود. اگرچه اين موفقيت با سنوا و اين اواخر X25 تکرار نشد.



برليانس (BRILLIANCE) 


ترديدي نيست که يکي از محبوب‌ترين چيني‌هاي بازار ايران، برليانس بوده و هست. شرکتي که انحصاراً با سايپا فعاليت مي‌کرد. کارنامه پربار خانواده H200 و H300 اين شرکت، گواهي بر اقبال خوب اين برند بود. اگرچه برليانس‌هاي V5 و C3 کراس نتوانستند به اندازه مدل‌هاي قبلي موفق از آب دربيايند.

جک (JAC)


در ايران ما اولين تجربه يک خودروي چيني با پيشرانه توربوشارژ را با جک يا همان جي اي سي مشاهده کرديم؛ شرکتي که با مدل‌هاي اوليه خود، چالش‌هاي فراواني را پشت سر گذاشت؛ ولي کرمان موتور به‌عنوان طرف ايراني، به‌مرور توانست روي موج S5 و J5 سوار شود.



جيلي (Geely)


هلدينگ بزرگ جيلي که اکنون مالکيت ولوو را نيز در اختيار دارد، در دوره‌اي سبک متفاوتي از خودروهاي چيني را براي مشتري ايراني عرضه مي‌کرد. خانواده امگرند به لحاظ کيفيت ساخت، يک سروگردن از همتايان خود بالاتر نشان مي‌دادند. با اين حال، هنوز نمي‌توان GC6 را در حد و اندازه مدل‌هاي اوليه قلمداد کرد.



چانگان (Changan)

اولين حضور چانگان در ايران، با سداني به اسم ايدو (EADO) شکل گرفت که سايپا در اين مدل، يک شکست تمام‌عيار را تجربه کرد؛ اما در ادامه با يک دورخيز بلند، سراغ کراس‌اوور CS35 رفت که مزاياي متعدد آن باعث شد تا با فروشي قابل‌توجهي مواجه شود.



چري (Chery)

اين برند را اغلب به دليل رويکرد تجملي، يک چيني لوکس به حساب مي‌آورند. مديران خودرو چه در خانواده سدان‌هاي آريزو و چه در خانواده شاسي‌بلندهاي تيگو، تجربه موفقي را با اين برند کسب کرده است و در حال حاضر، محصولات متنوعي از اين خودروساز چيني در بازار کشورمان حضور دارند.



دانگ‌فنگ (DFM)


هوشمندي دانگ‌فنگ را مي‌توان از روي تنوع همکاري‌اش با شرکاي ايراني متوجه شد. اين خودروساز، ابتدا با ايران خودرو به توافق رسيد؛ ولي بعد از توقف توليد H30 Cross در قالب ريبجينگ و تبديل برند، سراغ شرکت‌هايي ديگر رفت. تا اين لحظه، خودروي فوق پرفروش‌ترين محصول مشترک ايران خودرو و اين برند بوده است. چراکه پروژه S30 عملاً وارد فاز اجرايي نشد.



فاو بسترن (FAW)


بعد از تغيير و تحول مديريتي گروه بهمن و با بروز مشکلات توليد خودروهاي ژاپني مزدا، شرکت فاو چين براي اولين‌بار با B50 در بازار ايران عرض‌اندام کرد؛ يک سدان جسور و جوان‌پسند. موفقيت اين خودرو، با نسخه جديد B30 نيز تکرار شد. خودرويي که به لحاظ طراحي کاملاً آينده‌نگر نشان مي‌دهد و از امکانات قابل‌قبولي نيز برخوردار است.



ليفان (Lifan) 

ديگر محصول چيني کرمان موتور، ليفان است. ليفان که در ابتدا موجي از انتقادات را بابت مدل‌هاي 520 و 530 پذيرا بود، توانست از اين اوضاع با دو مدل جديدتر 620 و 820 فرار کند. البته موفقيت عمده شرکت را بايد مديون کراس‌اوور جمع‌وجور X60 بدانيم. با اين حال نبايد از محبوبيت نسخه ريزاندام X50 نيز صرف‌نظر کنيم.



هايما (Haima)


عدم موفقيت مدل‌هاي اوليه هايما S7، اين تصور را به وجود آورده بود که ايران خودرو به‌زودي پرونده همکاري با اين برند را مي‌بندد؛ اما در ادامه، با توليد نسخه توربو و البته عرضه کراس‌اوور کوچک‌تر اين برند يعني هايما S5، ورق هايما به‌کلي برگشت.

تجربه‌هاي ناموفق با خودروسازان چيني
با نگاهي کوتاه به گذشته نه‌چندان دور بازار کشورمان، مي‌توان به‌راحتي دريافت که حضور شرکت‌هاي چيني الزاماً هميشه موفقيت‌آميز نبوده است. نه فقط در ابتداي فعاليت، بلکه همين اواخر نيز شاهد ظهور و سقوط مدل‌هايي بوديم که هرگز فرصتي براي معرفي خود به مشتريان پيدا نکردند.

در ادامه با ما همراه باشيد تا برخي از چيني‌هايي نسبتا ناموفق بازار داخلي را معرفي کنيم:

آميکو (Amico)

برندي که سابقه خوبي در زمينه ساخت خودروهاي سنگين و نيمه سنگين داشت، ناگهان رويکرد توليد محصولات پيکاپ را اتخاذ کرد. وانت دوکابين آسنا علي‌رغم توانايي بالاي فني، به دليل قيمت کاملاً غيررقابتي، نتوانست آن‌طور که بايد، در بازار حضور پيدا کند و موجي از انتقادات را با خود همراه ساخت.

بورگوارد (BORGWARD)

شرکتي که از همان بدو ورود، اصرار بيش از حدي به اصالت آلماني خود داشت، هنوز هم موفق به اجراي برنامه‌هاي برندينگ دو مدل BX5 و BX7 نشده است. دو کراس‌اووري که انصافاً از نظر طراحي و مشخصات فني حرف‌هايي براي گفتن دارند، ولي قيمت‌گذاري نامناسب، تأخير در تحويل و شرايط محدود فروش، سرنوشت مناسبي براي آن‌ها رقم نزد.



بي.واي.دي (BYD)

اين برند در چين، يادآور فروش خيره‌کننده خودروهاي برقي است؛ اما بي‌واي‌دي در ايران چندان خوش‌شانس نبود. شاسي‌بلند S6 آن‌، در ميان سيل کراس‌اوورهاي هم‌وطن فراموش شد؛ حتي تبليغان گسترده براي مدل S7 نيز راه به جايي نبرد. البته در اين ميان، قرباني اصلي سدان F3 بود که مي‌توان گفت نيامده، رفت!



بيسو (BISU)

شکست تلخ سيف خودرو با عرضه محصولات سوبارو بار ديگر با ديگر شريک چيني‌اش يعني بيسو نيز تکرار شد. خودرويي که با شعار محصول اقتصادي لوکس وارد ميدان شده بود، در هيچ‌يک از مدل‌هاي T3 و T5 خود نتوانست موفق عمل کند.



داماي (Domy)

خودروي پرزرق و برند X7 از شرکت غريبه Domy نيز، نيامده بار سفر بست؛ شرکتي که ظاهرا از زير مجموعه‌هاي برند زوتي به حساب مي‌آمد. استراتژي ضعيف فروش، اين مدل را به فراموشي سپرد و حتي مدل X5 آن نيز هرگز به بازار وارد نشد.



راين V5 (RAYEN V5)

تجربه توليد داخلي شرکت راين هم راهي جز شکست نداشت. سدان V5 درست در زماني وارد بازار شد که رقباي مدرن و پيشرفته هم‌وطنش حضور داشتند و نماي ظاهري اين خودرو حداقل براي يک دهه قبل‌تر از زمان خودش به نظر مي‌رسيد.



زوتي (Zotye)

پروژه بزرگي که مي‌توانست انقلابي در بين خودروهاي اقتصاد بازار ايران به راه بيندازد، درنهايت به شکلي محدود توسط ناوگان تاکسي‌راني مورداستفاده قرار گرفت. نه آريو و نه Z300 هيچ‌کدام نتوانستند در بازار شانسي براي عرض‌اندام پيدا کنند.



فوتون (FOTON)

تصور مي‌شد که موفقيت برند فوتون در دنياي کاميونت، بار ديگر در حوزه خودروهاي سواري نيز تکرار شود. ايران خودرو سراغ پيکاپ تونلند رفت و شرکت عظيم خودرو نيز دست روي شاسي‌بلند ساوانا گذاشت که هر دو محکوم به شکست بودند.



کوپا (Coupa)

شرکت خودروسازي ريگان که متولي عرضه شاسي‌بلند کوپا T210 در ايران بود، با شکست اين محصول لوکس چيني مواجه شد. خودرويي که المان‌هايي از طراحي فولکس‌واگن و پورشه را در خود داشت، ولي با اين حال، نتوانست نظر مشتري ايراني را جلب کند.



گريت وال (Great Wall)

عدم رعايت اصول مديريت، محصول موفقي مانند وليکس C30 را از گردونه خارج کرد. اين خودرو علي‌رغم کيفيت قابل‌قبول، با مشکلات متعدد خدمات پس‌ازفروش و قطعات يدکي روبرو شد و به همين دليل، خيلي زود از سوي خريداران پس زده شد.



گک (GAC)

شرکت GAC به طرزي نامشخص و گمنام وارد بازار کشور شد و به همان شکل نيز از بازار بيرون رفت. دو مدل ترامپچي GA3S و GS5 اساساً حتي در حد شناسايي نيز باقي نماندند.



لندمارک (Landmark)

اين برند نشان داد که عقب‌ماندن از جريان بازار، چه عواقبي را به همراه دارد. شاسي‌بلند V7 با توانايي‌هاي چشم‌گير خود در آفرود و فضاي جادار کابين، شايد اگر 5 سال قبل از حضور در بازار ايران به دست مشتريان مي‌رسيد، شانس بهتري نصيب آن مي‌شد.



هاوال (HAVAL)

يکي از مهم‌ترين برندهاي چيني که در مدت‌زماني کوتاه به دليل مشکلات مديريتي زمين خورد، هاوال بود. شاسي‌بلندهاي زيباي H2 و H9 حتي با درنظرگرفتن قابليت‌هاي جذاب فني‌شان، باز هم نتوانستند در کوران رقابت باقي بمانند.



هن تنگ (Hanteng)

عظيم خودرو بعد از تجربه ناموفق فوتون بار ديگر سراغ يک برند چيني رفت که به نظر مي‌رسد اين شرکت نيز شانسي براي حضور در بازار ايران پيدا نخواهد کرد.

موج نوي خودروهاي چيني در راه بازار
بازگشت خودروهاي چيني اين‌بار با مدل‌هايي بسيار مدرن و صدالبته گران‌قيمت همراه بوده است. محصولاتي که به لحاظ طراحي کاملاً پيشرفته هستند و ليست بلندبالايي از آپشن‌هاي مدرن را در خود جاي داده‌اند.

ديگنيتي و فيدليتي از گروه بهمن، ليفان X70 از کرمان موتور، شاسي‌بلند SX60 از شرکت فردا، جي‌ام‌سي S350 از شرکت ريگان، جک T8 و X7 از کرمان موتور، اس.دبليو.ام G01 از شرکت سيف خودرو و چندين مدل ديگر پشت دروازه‌هاي بازار صف کشيده‌اند. هنوز نمي‌توان درباره موفقيت يا عدم موفقيت اين خودروها صحبت کرد؛ چراکه اساساً اين خودروها هنوز تجربه ميداني طولاني‌مدتي را پس‌انداز نکرده‌اند. با اين حال، با توجه به تمام تجربيات موفق و ناموفق گفته‌شده، مي‌توان گفت که مشتري ايراني برخلاف تصور برخي از شرکت‌هاي خصوصي، در وهله نخست چندان توجهي به شکل و قيافه محصولات چيني نمي‌کند.

آن‌چه براي مشتريان اهميت دارد، شرايط فروش متنوع، خدمات پس‌ازفروش گسترده، قطعات يدکي در دسترس و البته قيمت رقابتي است؛ بنابراين، از ميان تمامي اين خودروهاي تازه‌وارد، خودرويي که ضمن توانايي‌هاي فني چشم‌گير و امکانات رفاهي متنوع بتواند چنين شرايطي را براي خريدار ايراني فراهم کند، احتمال مي‌رود که بتواند تجربه موفقي در بازار کشور داشته باشد؛ در غير اين صورت، به سرنوشت محصولات شرکت‌هايي هم‌چون هن‌تنگ، لندمارک، زوتي، دامي و… دچار خواهد شد.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره