نماد آخرین خبر

حضور همایون ارشادی در سریال «زخم»

منبع
جام جم
بروزرسانی
حضور همایون ارشادی در سریال «زخم»
جام جم/ سريال پليسي ـ اجتماعي «زخم» کاري از گروه فيلم و سريال شبکه سه سيماست. اين مجموعه تلويزيوني سوم خرداد همزمان با سالروز آزادسازي خرمشهر، با حضور مهدي منتظرقائم، معاون اجتماعي ناجا و مجيد زين‌العابدين مدير شبکه سه سيما در يکي از لوکيشن‌هاي اصلي خود (کلانتري) در غرب تهران کليد خورد. زخم در 13 قسمت 45 دقيقه‌اي آماده مي‌شود و براي اولين بار بر نقش مشاوران زن نيروي انتظامي در حل پرونده‌هاي قضايي تاکيد دارد. در اين سريال داستاني سروان الهام پويا با بازي ليلا اوتادي، فردي دانش​آموخته دانشکده افسري است که به عنوان مشاور و مددکار در کلانتري 132 مشغول به کار مي‌شود. او به‌دليل انتخاب چنين شغلي با پدرش دچار مشکل است و حالا در مواجهه با چالش‌هاي اجتماعي درگير معضلات بزرگ‌تري نيز مي‌شود. سريال زخم کاري اپيزوديک است و هر کدام از شش اپيزود آن در دو يا سه قسمت روايت مي‌شود. از طرفي اين خط داستاني اصلي را هم دربر مي‌گيرد که همايون ارشادي، محمد صادقي، برزو ارجمند، امير نوري و ليلا اوتادي به‌عنوان پنج بازيگر اصلي آن را پيش مي‌برند. همچنين در هر اپيزود به‌طور ميانگين دو يا سه بازيگر مهمان به سريال اضافه مي‌شوند و ماجراهايي فرعي و گره‌هايي جانبي در بطن قصه اصلي رقم مي‌خورد. جمشيد جهانزاده، مهرداد ضيايي و فقيه سلطاني، حسن جوهرچي، شهرزاد کمال زاده، سيد رخساره شجاع الدين، سيد حسام شجاعي، فريبا متخصص، فرخ نعمتي، سعيد دولتي، نازنين فلاحي، هانيه غلامي و... در اين سريال به عنوان بازيگر مهمان نقش آفريني مي‌کنند. «زخم» تازه‌ترين ساخته مسعود آب‌پرور، کارگردان دوگانه «هوش‌سياه» است که در زمان پخش خود با استقبال خوب مخاطبان روبه‌رو شد. گرچه اين سه ساخته آب‌پرور همگي در ژانر پليسي قابل دسته‌بندي است، اما هوش سياه 1و 2 داراي فضايي کاملا اکشن با زد و خوردهاي فيزيکي بود. در حالي که به نظر مي‌رسد بيننده در سريال «زخم» با درامي که لحظه‌هاي حساس عاطفي و حسي دارد، روبه‌روست. ضمن اين که فرآيند توليد و زماني که صرف آن شده است، اين پيش‌بيني را به ذهن متبادر مي‌کند که کاري باکيفيت را در قاب تلويزيون به تماشا خواهيم نشست. خود آب‌پرور درباره سريال تازه‌اش مي‌گويد: تمامي گره‌هاي داستان در پايان قصه‌ها باز مي‌شوند اما قصه طوري پيش نمي‌رود که همه آدم‌ها الزاماً عاقبت به خير شوند. بلکه گاهي قصه‌ها با يک سوال به پايان مي‌رسند. در قصه‌ها و اپيزودهاي زخم مشاوره نقشي پيش برنده دارد. ضمن اين که يکي از شخصيت‌هاي اصلي هر اپيزود با مشکلاتي روبه‌روست و به‌واسطه مشاوره مسير داستان با تغييرات زيادي مواجه مي‌شود. «زخم» و لحظه‌هاي عاطفي محسن علي اکبري، تهيه کننده سريال «زخم» درباره اين سريال مي‌گويد: الان که با شما صحبت مي‌کنم ضبط اپيزود پنجم سريال با نام “هنگامه” تمام شده است. اين اپيزود قسمت‌هاي 10 و 11 سريال را شامل مي‌شود. به‌دليل اين که اساس داستان ما بر نقش مشاوران زن در نيروي انتظامي است، در هر اپيزود هم يک زن به‌عنوان فردي که نياز به مشاوره دارد به سروان الهام پويا مراجعه مي‌کند و نامگذاري هم براساس اسامي اين شخصيت‌ها صورت گرفته است. او درباره ويژگي‌هاي سريال هم مي‌گويد: به نظر من زخم قصه‌هاي جذابي دارد و من تاکنون از نتيجه کار رضايت کامل دارم. بويژه آقاي آب‌پرور به‌عنوان کارگردان با وسواس و دقت نظر زيادي به همه نکات و جزئيات توجه دارند و پيش‌بيني مي‌کنم سريال پرمخاطبي را شاهد باشيم. البته تعداد 13 قسمت سريال ممکن است اين اتفاق را کمي تحت‌الشعاع قرار بدهد. زيرا مخاطب تا با سريال ارتباط برقرار کند، کمي زمان مي‌برد. اين تهيه‌کننده درباره طولاني شدن فرآيند توليد سريال از ابتداي خردادماه تاکنون، خاطرنشان مي‌کند: اگر بخواهيم در سريال‌سازي نگاه کيفي داشته باشيم نياز هست تا همين قدر فرصت صرف ساخت يک کار شود. ما با يک تله تئاتر روبه‌رو نيستيم يا قرار نيست طنز مناسبتي بسازيم. متاسفانه اين روزها تصويربرداري 10 تا 12 دقيقه در سريال به يک عرف تبديل شده است. در حالي که اين زمان کيفيت کار را پايين مي‌آورد. بويژه در شرايطي که مي‌خواهيم با برنامه‌ها وسريال‌هاي شبکه‌هاي ماهواره‌اي رقابت کنيم و سريال‌هاي بعضاً چند صد قسمتي خارجي حتي در فروشگاه‌ها هم توزيع مي‌شود و بسياري از مردم اين کارها را دنبال مي‌کنند. مشاوران مردم را تنها نمي‌گذارند وي درباره تعلق خاطر بخشي از مخاطبان به آثار خارجي هم مي‌گويد: اين اتفاق به خاطر ريتم تند سريال‌هاي خارجي است. در حالي که شايد کيفيت آن چندان بالا نباشد. داستان سريال زخم داراي درامي جدي با لحظه‌هاس عاطفي و حسي فراوان است. ما با يک سريال اکشن روبه‌رو نبوديم که بتوانيم در جايي از ضعف متن هم چشم‌پوشي کنيم. بلکه سريالي است که بايد اين لحظات را بدرستي به مخاطب منتقل کند. بنابراين به زمان بيشتري در مرحله توليد نياز داشتيم. درحالي که در سريال اکشن مي‌توان با ريتم تند و جذابيت‌هاي تعقيب و گريزها اگر مشکلي در فيلمنامه هم هست، آن را جبران کرد. علي اکبري ادامه مي‌دهد: به نظرم ساخت سريال‌هايي مانند زخم يک نياز اجتماعي است و بخشي از رسالت ما به‌عنوان برنامه ساز و هنرمندان اين است تا علاوه بر طرح مشکلات و معضلات جامعه راهکارهاي مقابله با آن را هم ارائه کنيم و چه قالب و ظرفي بهتر از سريال براي اين نگاه؟! بسياري از سريال‌ها تاکنون به طرح و بيان مشکلات پرداخته‌اند اما راهکاري براي حل آن يا جلوگيري از وقوعش ارائه نکرده​اند. به نظرم زخم را مي‌توانيم سريالي فرهنگ‌سازانه بدانيم. سريالي که قصد دارد بگويد در شهر جايي براي مشاوره دادن به مردم و کمک به آنها براي برطرف کردن دغدغه‌هايشان هست. اين سريال همچنين ضمن آگاهي بخشي به مردم، آنها را با نحوه فعاليت اين گروه هم آشنا مي‌کند. شخصيت‌هاي مرتبط با هم همايون ارشادي، بازيگر نقش سروان پويا در باره نقشش در اين سريال مي‌گويد: من نقش پدر الهام پويا با بازي ليلا اوتادي را بازي مي‌کنم. او در دانشکده افسري درس خوانده و شغلش هم مرتبط با همين موضوع است. چند وقت است در هر کلانتري يک نفر به‌عنوان مددکار حضور دارد و خيلي از مسائل را قبل از اين که کار به شکايت برسد، حل و فصل مي‌کند. من هم در اينجا نقش افسر پليس را دارم. در کنار همه اينها يک داستان خانوادگي و داستان‌هاي متعدد ديگري هم وجود دارد که در اپيزودها آن را دنبال خواهيم کرد اما اساس داستان حرفه الهام پويا و رابطه‌اي است که با پدرش دارد. در هر قصه‌اي درباره هر موضوعي بويژه وقتي با قصه‌هاي خانوادگي سر و کار داريم، ماجراها و جرياناتي جانبي هم در دل داستان اتفاق مي‌افتد. هر آنچه که در اين سريال مي‌بينيم به داستان اصلي مربوط است و هر شخصيتي بر پيشبرد داستان تاثير مي‌گذارد. وقتي يک سريال اپيزوديک باشد و چند بازيگر مهمان در کنار چند بازيگري اصلي به ايفاي نقش بپردازند، بايد براي هر کدام جايگاه مشخصي در قصه تعريف کرد. در غير اين صورت حضورشان در داستان زير سوال مي‌رود. در اينجا هم همين‌طور است. هر آنچه که در کار مي‌بينيم به داستان اصلي مربوط است و هر شخصيتي بر پيشبرد داستان تاثير مي‌گذارد. ضمن اين که رابطه دختر و پسر و ديگر شخصيت‌هاي اصلي قصه در همه قسمت‌ها پيش مي‌رود. در رابطه با نقش من نيز ضرورتي براي تحقيق و پژوهش حس نمي‌شد اما ممکن است خانم اوتادي که در واقع شغلش در داستان بيشترين ارتباط را با نيروي انتظامي دارد، اين کار را انجام داده و اطلاعاتي در اختيارشان قرار گرفته باشد. شايد در جاهاي ديگري مانند نوع رابطه يک دختر با پدرش بايد اطلاعاتي کسب مي‌کردم و دقيق مي‌شدم اما در اين مورد خاص نيازي حس نمي‌شد. ضمن اين که ماجراهاي مخالفت پدر با دخترش در قسمت‌هاي بعدي داستان پيش مي‌آيد و باز هم آنجا يک رابطه خانوادگي بين اين دو صورت مي‌گيرد که به تحقيق و مطالعه نيازي ندارد. سرهنگ تنها نماينده نيست محمد صادقي بازيگر نقش سرهنگ است او که پيش‌تر هم در نقش‌هاي پليسي ظاهر شده در باره نقشش در اين سريال مي‌گويد: من با مطالعه سه قسمت بازنويسي شده، بازي در اين نقش را پذيرفتم اما همين قسمت‌ها نشان مي‌داد ابعاد انساني، اخلاقي و اجتماعي اين سريال برجسته است. تاکيد سريال زخم چندان بر بعد عملياتي و اجرايي و زد و خوردهاي فيزيکي نيست و با يک اثر اکشن رو به‌رونيستيم. زماني که من براي بار اول فيلمنامه را خواندم هم نقش سرهنگ را دوست داشتم و هم يکي دو نقش کوتاه ديگر توجهم را جلب کرد و احساس کردم که جاي کار زيادي دارد اما تاکيد بر اين بود که نقش سرهنگ را بازي کنم. به هر حال در جامعه ما حساسيت‌هايي بر يک سري شغل‌ها وجود دارد. پليس در ايران و ديگر کشورهاي دنيا نقش کليدي دارد و مي‌تواند در ماجراهاي حساس و موقعيت‌هاي بحراني اقدامات موثري داشته باشد. سرهنگ تلاش مي‌کند تا در جريان داستان اتفاقات را مديريت کند. وقتي مسائل و تصميمات به نقطه عطف خود مي‌رسند، تصميمات او نقش کليدي پيدا مي‌کند. من بر اين مساله تاکيد داشتم تا زواياي بيشتري از زندگي سرهنگ را ببينم و اين شخصيت فقط به عنوان نماينده‌اي از نيروي انتظامي در قصه حضور نداشته باشد و فکر مي‌کنم اين اتفاق افتاده است. اميدوارم که شاهد کار خوبي باشيم و در زمان پخش خود پرمخاطب باشد. چند قصه در طول سريال مطرح مي‌شود بنابراين تعداد بازيگران زياد است. قصه‌ها پرگره است و همچنين چند بازيگر هم به‌طور ثابت در مجموعه حضور دارند. حکمتي در بازي نقش قدرت بود امير نوري بازيگر نقش قدرت‌الله است او درباره قبول بازي در زخم مي‌گويد: قدرت‌الله يک سرباز نيروي انتظامي است که هميشه نگران است و گاهي ترس‌هايي هم دارد. به‌طور کلي نقش آرام و کم حاشيه‌اي است. شايد جالب باشد بدانيد که من تا به حال سه بار پيشنهاد بازي در اين پروژه را از سه کارگردان داشتم که آخري‌اش را قبول کردم. حدود شش ماه پيش بود که يکي از کارگردان‌ها پيشنهاد بازي نقش قدرت‌الله را به من داد. 11 قسمت فيلمنامه آن زمان آماده بود و خواندم اما چندان دوست نداشتم. بار دوم هم نپذيرفتم اما مرتبه سوم که آقاي آب‌پرور با من تماس گرفتند، احساس کردم که حتما حکمت يا قسمتي در کار است که سه کارگردان خوب کشورمان اين نقش را به من پيشنهاد مي‌دهند و حتما نقش به ويژگي‌هاي بازي من مي‌آيد که اين اتفاق افتاده است. محوريت داستان اين سريال درباره مشاوران نيروي انتظامي است. بخشي جديد که در کلانتري‌ها فعال شده است و اصرار بر اين است که تا آنجا که ممکن است پرونده‌ها از طريق مشاوره و مددکاري حل و فصل شوند. فکر مي‌کنم آقاي آب‌پرور هم در مسير ساخت اين سريال نگاهشان چندان پليسي و اکشن نبوده است. بلکه بيشتر با کاري اجتماعي رو‌به‌رو هستيم. به نظرم مردم با بخش مشاوره در کلانتري‌ها چندان آشنا نيستند. نقش الهام پويا مشاور داستان را هم خانم اوتادي بازي مي‌کند که در طول قصه پيگيري برخي از پرونده‌ها را برعهده مي‌گيرد و به ماجراها وارد مي‌شود. من دوست دارم که طنازي‌هاي نسبي نقش نمود پيدا کرده و مردم با کاراکتري شيرين رو به رو باشند. البته فضاي کلي داستان سمت و سوي کمدي ندارد. اگرچه ممکن است موقعيتي خنده دار هم در آن ايجاد شود اما کارگردان و مديران معاونت اجتماعي نيروي انتظامي روي اين ويژگي تاکيدي ندارند. نقش و اهميت مشاوره مهرداد ضيايي بازيگر نقش جمال که به‌صورت بازيگر مهمان در اين سريال حضور دارد. درباره ويژگي‌هاي سريال زخم مي‌گويد: زخم در وهله اول اهميت مشاوره انتظامي را به مردم يادآوري مي‌کند و در ادامه نويد مي‌دهد که روند تصحيح جامعه و آدم‌ها بهتر است چگونه پيش برود. من نقشي منفي را در اين سريال بازي مي‌کنم. جمال يکي از شخصيت‌هايي است که در طول قصه دچار تحول مي‌شود و از بعد منفي خود فاصله مي‌گيرد. در واقع نقش مشاوره و مددکار در زندگي او پررنگ است و باعث تغيير جهت زندگي‌اش مي‌شود. اين تغيير در زندگي فرزند او هم رخ مي‌دهد. زيرا وي از طرف پدرش وادار به فال فروشي شده است. تغيير زندگي جمال و دخترش هم به‌واسطه دفاتر مشاوره در کلانتري‌هاست و در طول قصه مي‌بينيم که چگونه آنها به اين مساله ورود مي‌کنند و درگيري​شان با اين ماجرا را مي‌بينيم. وقتي تماشاگر با نقش جمال برخورد مي‌کند، ابتدا ممکن است آن را پس بزند اما هرچه ماجرا پيش مي‌رود و شرايط زندگي اين شخصيت را بيشتر مي‌بيند، کم​کم با آن همراه مي‌شود و حتي ممکن است در پايان داستان به او حق بدهد. اين تحول براي بازيگران هميشه دلچسب است زيرا نقش يک رنگ نيست و به‌واسطه روند قصه افت و خيزهاي زيادي را تجربه مي‌کند. فکر مي‌کنم در زخم، نگاه تازه‌اي به کار پليسي شده است و به جايگاه نيروي انتظامي و کلانتري به‌عنوان مرکزي که هم مي‌تواند نقش اجتماعي پررنگي ايفا کند و هم اين که از وقوع يک آسيب پيشگيري کند. به نظر من اين سريال در وهله اول نقش و اهميت مشاوره و مددکاري را به مردم معرفي مي‌کند و در ادامه نويد مي‌دهد که روند تصحيح جامعه و آدم‌ها بهتر است چطور پيش برود. در سريال زخم کاملا از اين تعبير فاصله گرفته مي‌شود که هميشه با دغدغه‌ها و مسائل اجتماعي بايد برخورد قهرآميز صورت گيرد. خوشبختانه پرداخت خوبي در قصه اين سريال براي شخصيت‌ها صورت گرفته و در نگاه اجرايي آقاي آب‌پرور هم با توجه به سابقه کاري​شان اين اتفاق افتاده است. در اين داستان يک‌سري شخصيت‌هاي محوري و اصلي داريم که در طول تمامي قسمت‌ها حضور دارند و بتدريج به بيننده معرفي مي‌شوند اما در کنار اينها تعدادي نقش و شخصيت وارد مي‌شوند که در دو يا سه قسمت حضور دارند و در همين اپيزودها محوريت بر آنهاست. داستان‌هاي فرعي هيجان‌انگيز جمشيد جهانزاده هم از ديگر بازيگران مهمان در اين سريال است. او درباره ويژگي‌هاي نقشش مي‌گويد: من نقش کمال را بازي مي‌کنم که صاحب يک گاراژ است و ازدواج دومي با زني که يک بچه داشته هم دارد. او مرتکب خلافي مي‌شود و ما بازتاب آن را در زندگي‌اش شاهد هستيم. اين بخش سه قسمت دارد و پس از آن پرونده ديگري در داستان باز مي‌شود که کمال ديگر در آن حضور ندارد.خوشبختانه هم در متن و هم در نوع نگاه کارگردان ديد خوبي نسبت به نقش‌ها وجود دارد. گرچه اين آدم‌ها جزو شخصيت‌هاي اصلي نيستند، اما در همين چند قسمت محوريت مي‌يابند و به آنها پرداخته مي‌شود اما بقيه نقش‌ها همواره حضور دارند و رفته رفته معرفي مي‌شوند. در سريال زخم، شغل جديدي در نيروي انتظامي تعريف شده است و قصه براساس زندگي آنها روايت مي‌شود. آنها نه با شيوه‌هاي رايج پليسي بلکه با رويکرد‌هاي اجتماعي و بر پايه گفت‌وگو مي‌خواهند مشکلات را حل و فصل کنند و همين باعث مي‌شود داستان از فضاي اکشن و پليسي و زد و خورد فاصله بگيرد. حتي اگر ماجراي اکشني هم باشد، طبيعتا بسيار ملايم‌تر و آرام‌تر از ديگر داستان‌هاي پليسي است. ضمن اين که داستان‌هاي فرعي هيجان‌انگيز است و افت و خيز زيادي دارد.