نماد آخرین خبر

«قطب شمال»‌ و جاذبه‌هایی که مخاطب را همراه کرده است / مرثیه‌ای برای رفاقت

منبع
آخرين خبر
بروزرسانی

آخرین خبر/ در میدان رقابت سریال‌های در حال پخش در شبکه نمایش خانگی برای جذب مخاطب بیشتر، سریال «قطب شمال» به کارگردانی به کارگردانی امین محمودی یکتا و تهیه‌کنندگی اکبر تحویلیان ، یکی از تازه‌نفس‌‌ها محسوب می‌شود. سریالی که تا به امروز شش قسمت از آن از پلتفرم فیلیمو پخش شده و در همین مدت، توانسته است مخاطبان هدفش را با خود همراه کند.
 داستان این سریال که براساس تیتراژ ابتدایی برپایه اقتباس از رمان معروف «کنت مونت کریستو» نوشته ماندگار الکساندر دوما نوشته شده است، درباره جوانی به نام همایون است که نزدیک به 20 سال از عمر خود را در زندان سپری کرده و بر اثر اتفاقی که به‌ظاهر منجر به مرگ او شده است، فرصت پیدا می‌کند تا با ظاهر و هویتی متفاوت به زندگی‌اش ادامه دهد. همایون که نام آرشام را برای هویت تازه خود انتخاب کرده، انگیزه‌ای به‌شدت قدرت‌مند برای این تغییر هویت داشته است. 
ماجرا به سال‌ها قبل بازمی‌گردد؛ سال‌هایی که همایون قربانی خیانت نزدیک‌ترین اطرافیانش می‌شود و اتفاقا به دلیل همین خیانت، ناگزیر 20 سال از عمرش در پشت میله‌های زندان می‌گذرد. حالا او با هویتی تازه و بدون اطلاع عاملان اصلی این خیانت، از حبس رها شده و به‌دنبال یک انتقام بزرگ است. 
خط اصلی این داستان، یعنی تغییر هویت قهرمان اصلی برای بازگشت به گذشته و انتقام گرفتن از نزدیکانش، همان خط داستانی‌ای است که  امین محمودی یکتا در مقام نویسنده و کارگردان سریال «قطب شمال» از رمان معروف الکساندر دوما، اقتباس کرده است. فارغ از جذابیت و تعلیق ذاتی این خط داستانی اما به نظر می‌رسد آنچه باعث جذابیت روایت داستان سریال و همراه کردن مخاطبان با آن شده است را می‌توان با کلیدواژه‌های دیگری هم شرح داد.
 یکی از مهمترین این کلید‌واژه‌ها «رفاقت» است. همایون از نزدیک‌ترین رفیق خود نارو خورده و فراتر از انگیزه‌ای که برای انتقام دارد، می‌خواهد پاسخی برای سوالات ذهنی خود پیدا کند. شاید به همین دلیل است که انگیزه‌های درونی آرشام، به راحتی برای همراهان و چاکران امروزش قابل درک نیست. حتی کاراکتر «صحرا» با بازی متفاوت نازنین بیاتی، که به‌عنوان همسر تقلبی آرشام به استخدام او درآمده است هم تا به اینجا در رمزگشایی از انگیزه‌های او ناکام مانده و این مهمترین نکته در آنالیز شخصیت آرشام است. او زخم خورده از «رفیق» است و اتفاقا محمودی‌یکتا به‌خوبی در دیالوگ‌‌نویسی‌های خود تلاش کرده است که ارجاع به این مضمون فراموش‌شده را مورد تأکید قرار دهد. به تعبیری می‌توان گفت مخاطبان سریال «قطب شمال» با تصویری عریان از رفاقت فراموش‌شده، در روایت این سریال مواجه هستند و این همان رفاقتی است که بیراه نیست اگر آن را گم‌شده‌ جامعه امروز ایرانی هم بدانیم. 
سامان، همان رفیق قدیمی همایون است که در ملاقاتی که با آرشام دارد، بدون اطلاع از هویت واقعی او، زبان به اعتراف باز می‌کند. دیالوگ‌های سامان در سکانس مواجهه‌اش با آرشام بسیار کلیدی است. آن جایی که خطاب به او می‌گوید که با من دوستی نکن، با من فقط کار کن. هرچند هنوز انگیزه‌های اولیه سامان برای خیانت به نزدیک‌تری رفیق خود، به‌خوبی در سریال تبیین نشده است اما اشراف و آگاهی او نسبت به خیانت عمیقی که مرتکب شده است، بخشی از هویت امروز او را تشکیل داده است. 
آرشام یا همان همایون هم تلاش دارد تا پیش از فراهم آوردن مقدمات انتقام بزرگی که در سر دارد، در قالب گفت‌وگوهایی به‌ظاهر دوستانه، بخشی از چالش‌های ذهنی خود درباره رفیق سابقش را مرتفع کند. فرزاد فرزین در مهمترین تجربه‌ای در میدان بازیگری، ایفاگر نقش آرشام است و تا به اینجا هم به‌خوبی توانسته است این نقش پیچیده و چند لایه را ایفا کند. او همزمان با تلاش برای پنهان نگاه داشتن هویت واقعی خود، نمی‌تواند با نزدیک‌ترین اطرافیانش هم ارتباط برقرار کند و گویی مهمترین ثروتی که در طول 20 سال حصر در زندان از دست داده است، توان اعتماد کردن به دیگران بوده است. 
«قطب شمال» خط اصلی داستانش را از یک رمان مطرح خارجی وام گرفته اما نکته مهمتر در بررسی دلایل توفیق آن این است که در تزریق مضامین بومی همچون «رفاقت» به خط داستانی خود، که برای مخاطب ایرانی، مضمونی همراهی‌برانگیز محسوب می‌شود، موفق عمل کرده است. باید دید آیا این سریال خانگی، در ادامه مسیر خود می‌تواند همچنان مخاطبانش را با خود همراه نگه داشته و حتی به‌واسطه بسط موقعیت‌های داستانی و پررنگ‌تر کردن نقش شخصیت‌های فرعی در روایت، دایره مخاطبانش را هم گسترش دهد؟

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره