فریاد منوچهر هادی و گریههای یکتا ناصر در هشت صبح
![فریاد منوچهر هادی و گریههای یکتا ناصر در هشت صبح](https://app.akharinkhabar.ir/images/2024/07/15/65735356-d867-4f60-9308-d266f7497623.jpeg)
آخرین خبر/بالاخره جدیدترین فیلم منوچهر هادی یعنی «حدود 8 صبح» وارد شبکه نمایش خانگی شد. فیلمی که بعد از چند کمدی و سریال، اثری اجتماعی و رئال در کارنامه هادی است که هم در آن بازی کرده، هم کارگردانی و فیلمنامه را به عهده داشته، هم آخرین همکاری او با همسرسابقش یکتا ناصر است که ماجراهای عجیب آنها در روزهای سال تحویل 1403 حسابی پرحاشیه شد. در این مطلب مروری بر این فیلم داریم.
داستانش از چه قراره؟
فیلم داستان مردی عصبی است که تصادفاً متوجه میشود همسرش پیامکهای عاشقانه از یک شماره ناشناس دریافت کرده است. از طرفی مردی دیگر در حال خیانت به همسرش است و تصادفاً سر راه این زوج قرار میگیرد. با پیگیریهای مردی که به همسرش شک کرده و کنترلش را هم از دست داده، این ماجرا وارد فاز جنایی شده و باعث یک قتل، کودکربایی و... میشود. منوچهر هادی، یکتا ناصر، کامبیز دیرباز، حمید فرنژاد و... بازیگران اصلی این فیلم هستند که نقدهای منفی زیادی دریافت کرد و همزمان فروش پائینی در گیشه و اکران و اکران آنلاین داشت؛ یعنی نه به دل منتقدان چسبید نه تماشاگران.
منوچهر هادی، دور از تنظیمات کارخانه
منوچهر هادی قبل از آنکه در دام حواشی اخیر و قبلتر از آن کمدیهای گیشهای بیفتد بهعنوان کارگردانی اهل سینمای اجتماعی شناخته میشد که فیلمهایی چون «یکی میخواد باهات حرف بزنه» و «زندگی جای دیگری است» را ساخته بود. تغییر دنیای فیلمسازی هادی با ساخت کمدیهایی مثل «آینه بغل» در سینما و سریالهایی به سبک آثار ترکی چون «عاشقانه» در نمایش خانگی شروع و تا فجایعی چون «گیسو» و «نیسان آبی» ادامه پیدا کرد. آغاز کارنامه او با سینمایی دغدغهمند بود و در ادامه اگر آثارش محتوا نداشت لااقل در جذب مخاطب تاحدی موفق بود. اما در ادامه او محتوا و مخاطب را با هم از دست داد و این حسرت پیش آمد که ای کاش لااقل به دورانی که فیلمهایش دغدغهمند بود برگردد. با اکران «حدود هشت صبح» انتظار میرفت او به خاستگاهش یعنی سینمای اجتماعی برگردد؛ اما حالا که فیلم به شبکه نمایش خانگی آمده معلوم شد هادی به تنظیمات کارخانه برنگشته و انگار فیلمسازی اجتماعی را فراموش کرده است چون یک اثر اجتماعی را با سادهانگاری تولید یک کمدی سطحی در نمایش خانگی اشتباه گرفته است.
چرا با اثر موفقی مواجه نبودیم؟
فیلم از بازی و گریم، تا طراحی صحنه و فیلمنامه در اندازه سریالهای نمایش خانگی یا نهایتاً فیلمهای تلویزیونی است با این تفاوت که فقط نام عوامل سینمایی را یدک میکشد. داستان گرهای ایجاد میکند که نمیتواند به آن پاسخ بدهد و بهروش خودش هم نمیآورد که مخاطب انتظار پاسخ به آن را دارد. همهچیز در فیلمنامه در راحتترین شکل ممکن سرهم شده. بازیهای بد این فیلمنامه ضعیف را تکمیل میکنند. در بخشهایی از داستان که قرار است پرالتهاب باشد نمیفهمیم با یک کمدی طرفیم یا یک فیلم رئالیسیتی و اجتماعی. اصلاً نمیفهمیم کمدی فیلم تعمدی است یا واقعاً همهچیز اینقدر مضحک است. بهطور مثال به سکانسی که فرخنژاد با لحنی عجیب حین تماس آدمربایان با لیلا در حال چک و چانه زدن برای رضایت گرفتن از اوست و توجهی به حال یک مادر که فرزندش ربوده شده نمیکند یا سکانس اول فیلم که منوچهر هادی فقط داد میزند و یکتا ناصر متحیر الکی گریه میکند؛ توجه کنید تا متوجه شوید منوچهر هادی چه بر سر خودش آورده است.