زنانه غریب در سریال «غربت»
خبرآنلاین/ سریال «غربت» به کارگردانی امیر پورکیان و تهیهکنندگی صادق یاری، تازهترین تلاش سینمای ایران در بازنمایی زندگی زنان حاشیهنشین و طبقات پایینشهر است.
این سریال که بهصورت هفتگی پخش میشود، با فضایی تیره و تمی جنایی-اجتماعی، داستان زنانی را روایت میکند که در چنگال یک کارتل مواد مخدر گرفتار شده و به دنبال راهی برای رهایی از زندگی محدود و ناامیدانه خود هستند. با توجه به استقبال مخاطبان از این گونه آثار، بررسی این سریال و ارزیابی دستاوردها و نقدهای آن میتواند روشنکننده نقاط قوت و ضعفهای این سبک جدید در سینمای ایران باشد.
«غربت» یکی از معدود سریالهایی است که بهصراحت و با تمرکز بر زنان، به بررسی زندگی طبقات پایینشهر میپردازد. حضور زنانی که نقشهای فعال و پیچیدهای دارند و با چالشهای متعددی از جمله سوءاستفاده و خشونت دستوپنجه نرم میکنند، به نوعی بازتابدهنده وضعیت واقعی بخشی از جامعه است. این سریال تلاش دارد تا از زاویهای خاص و متفاوت به معضلات اجتماعی و اقتصادی نگاه کند و عمق تاریکیهایی که برخی زنان با آنها مواجهاند را با شجاعت به نمایش بگذارد.
فضای تیره و دلگیر سریال نیز به تقویت اتمسفر داستان کمک کرده و حس و حال محیط زندگی کاراکترها را به خوبی نشان می دهد.. این تم سیاه، بهویژه برای مخاطبانی که به دنبال روایتی جدیتر از مشکلات اجتماعی هستند، جذاب است و این امکان را فراهم میکند تا با دغدغههای این افراد همدردی کنند. به علاوه، روایت تصویری سریال که از نزدیک شدن به شخصیتها پرهیز دارد، نمادی از فاصله میان این افراد و جامعه است و حس عدم تعلق آنها به زندگی عادی را تداعی میکند.
از طرف دیگر، «غربت» با نقدهای زیادی هم روبهرو بوده است. برخی منتقدان معتقدند که این سریال تصویری اغراقآمیز و تا حدی کلیشهای از زندگی طبقات پایینشهر ارائه میدهد. این نوع بازنمایی میتواند به برداشتهای نادرستی از این جوامع منجر شود و گاه آنها را بهشکلی غیرواقعی و بیرحمانه نشان دهد. به نظر میرسد در برخی سکانسها، حس دراماتیک سریال بهگونهای است که بیشتر به تقویت استریوتایپها دامن میزند تا بازنمایی واقعیتهای روزمره.
از سوی دیگر، نحوه پرداختن به مشکلات اجتماعی و اقتصادی زنان در این سریال از سوی برخی، بیش از حد منفی و بیروح به نظر میرسد. این نگرش ممکن است برای مخاطبانی که به دنبال بازتابی از امید یا تغییر هستند، مایوسکننده باشد و به نوعی تنها تصویری سیاه از زندگی آنها ارائه دهد. در برخی موارد نیز، شخصیتپردازیها و انگیزههای کاراکترها بهدرستی شفافسازی نشدهاند، که میتواند ارتباط عاطفی مخاطب با داستان را تضعیف کند.
با توجه به رشد این سبک در سالهای اخیر، میتوان گفت که فیلمسازان ایرانی در حال تجربهگرایی در بازنمایی بخشهای کمتر دیدهشده جامعه هستند، اما موفقیت کامل این آثار بستگی به توانایی آنها در انتقال واقعیتهای این جوامع بهشکلی باورپذیر و غیرکلیشهای دارد. سریال «غربت» تلاش میکند تا از طریق شخصیتپردازی خاص زنان، به یک روایت واقعی نزدیک شود، اما در برخی موارد در دام اغراق و کلیشههای رایج میافتد که ممکن است باعث فاصله گرفتن مخاطب از روایت داستان شود.
در سریال «غربت» با استفاده از سبک و تکنیک «دوربین شاهد»، تماشاگر را به رویکردی مستندگونه از روایت داستان نزدیک کرده است. این شیوه کار که در آن دوربین نقش یک ناظر بیطرف را ایفا میکند، باعث میشود مخاطب حس حضور در میان شخصیتها را تجربه کند، بدون آنکه داستان جنبه دراماتیک خود را از دست بدهد.
از ویژگیهای بارز این سریال، استفاده از لنز تله است که باعث میشود دوربین از فاصلهای دور شخصیتها را دنبال کند، درحالیکه حس نزدیکی به آنها را نیز منتقل میکند. این تکنیک که فضایی دوگانه از «چنین دور و چنین نزدیک» را ایجاد میکند، به نوعی بیانگر فاصله احساسی شخصیتها از زندگی عادی و یا جدایی آنها از سایرین است. این تکنیک تله، هم مخاطب را به زندگی شخصیتها نزدیک کرده و هم فاصلهای را بین آنها و دنیای بیرونی نشان میدهد، و بهویژه در صحنههای حساس و لحظات بحرانی، به تاثیرگذاری بیشتری منجر میشود.
جالب است که این تکنیک در آثار محمدحسین مهدویان نیز به چشم میخورد، اما پورکیان پیش از اودر فیلم " آینده " وسریال " ممنوعه " از این رویکرد استفاده کرده بود.
با وجود تلاش سریال «غربت» برای نشان دادن درد و رنج زنان درگیر در ماجرای کارتل مواد مخدر، فضایی که در آن برخی از زشتیها و خشونتها با اغراق به نمایش درمیآیند، کمی از تاثیرگذاری اثر کاسته است. در حالی که سریال بهخوبی توانسته است از درد و تلخی زندگی این شخصیتها بگوید، اما فضایی که گاه به سمت «لمپنیسم» و صحنههای اغراقآمیز از خشونت میرود، تا حدی تجربه بیننده را مخدوش میکند.
این عناصر گاهی حس فیلمهای سطحی و قمهکشی را به بیننده القا میکنند که با محتوای جدی و اجتماعی سریال همخوانی کاملی ندارد. به نظر میرسد که این اغراق در زشتیها و نمایش بیش از حد لحظات خشونتآمیز، بر پیام اجتماعی سریال سایه میاندازد و باعث میشود که سریال در بخشهایی بیش از حد تیره و غیرواقعی بهنظر برسد. چنین رویکردی میتواند باعث شود که برخی از مخاطبان نتوانند به راحتی با عمق مشکلات اجتماعی که سریال قصد بیان آنها را دارد، ارتباط برقرار کنند.
در نتیجه، در کنار نقاط قوت فنی و سبک مستندگونه سریال، شاید توازن بیشتری میان درام و نمایش واقعگرایانه زشتیها، میتوانست تجربهای تاثیرگذارتر و صمیمیتر برای بیننده خلق کند.
با توجه به جذابیت نسبی داستان و پرداخت قوی کاراکترها، «غربت» تاکنون موفق شده است بخشی از مخاطبان، بهویژه قشر جوان را به خود جذب کند. یکی از چالشهای اساسی سریالهای طولانیمدت، حفظ توجه و علاقه بیننده در طول قسمتهای متمادی است. مهارت کارگردان در ایجاد تنوع داستانی و عمق بخشیدن به شخصیتها میتواند نقش مهمی در نگهداشتن مخاطب داشته باشد، بهویژه برای سریالی که در فضای تاریک و با تمهای سنگین اجتماعی و جنایی ساخته شده است.
سریال «غربت» با همه نقاط قوت و ضعف خود، بازتابدهنده علاقه سینمای ایران به بازنمایی زندگی طبقات پایینشهر و مشکلات زنان است. این سبک اگرچه گامهای موثری در نقد اجتماعی و نشان دادن زوایای پنهان جامعه برداشته، اما نیاز به دقت و توازن بیشتری در بازنمایی واقعیت دارد تا بتواند بهدرستی با مخاطب ارتباط برقرار کرده و تاثیرگذار باشد.
با این حال، ادامه موفقیت «غربت» در گروی توانایی کارگردان در افزودن پیچیدگیهای بیشتر به داستان و همچنین ارائه عمق و جزئیات جدید در شخصیتهاست که بتواند حس کنجکاوی مخاطب را زنده نگه دارد. تا اینجا، سریال با ایجاد تعلیق و ابهام در داستان، توانسته مخاطبان را پای تلویزیون بنشاند، اما حفظ این سطح از توجه تا پایان سریال نیازمند هنری است که فقط در تجربه و خلاقیت کارگردان و نویسنده نهفته است