نبرد واقعی تانکها زیر آتش!
خراسان/ سریال «تانکخورها» اثر پرویز شیخطادی موفق شد روایت باورپذیر و تاثیرگذاری از رزمندگان زرهی دفاع مقدس داشته باشد
سریال دفاع مقدسی «تانکخورها» به کارگردانی پرویز شیخطادی، دوشنبهشب با پخش قسمت ۳۲ به پایان راه رسید. قصه این مجموعه برگرفته از خاطرات شفاهی رزمندگان زرهی دوران دفاع مقدس بود و فداکاری رزمندگان برای دفاع از میهن، با وجود کمبود امکانات و شرایط سخت را به تصویر کشید. «تانکخورها» موفق شد تصویری قابل باور و واقعی را از نبرد رزمندگان با دشمن به نمایش بگذارد و جزو معدود تولیدات موفق اخیر تلویزیون است.
دفاع مقدس از زاویهای متفاوت
قصه «تانکخورها» با محوریت یک مکانیک ماهر به نام «هاشم» (آرش مجیدی) روایت شد که برای بازگرداندن برادر خود «حامد» از جبهه، به اهواز سفر کرد. شرایط جنگی و حضور «حامد» در خط مقدم باعث شد که «هاشم» و شاگردش «محسن» در جبهه ماندگار شوند و در تعمیر تانک و نفربر برای مقابله با دشمن، به رزمندگان کمک کنند. کمبود امکانات و نیرو، کار رزمندگان را بسیار سخت میکرد، اما آنها با ایستادگی در برابر دشمن و غنیمت گرفتن تانکهای آنان از مرزهای ایران محافظت میکردند. «تانکخورها» از زاویه جدیدی به ایثار رزمندگان دوران جنگ تحمیلی پرداخت و قصه آن برای مخاطب تازگی داشت. «هاشم» در ابتدای راه به صورت اتفاقی وارد فضای جبهه و جنگ شد، سپس بنابر تصمیم خود با وجود تصور شهادت برادرش، انتخاب کرد که به جبهه بازگردد و تا پای جان نیز با دشمن مبارزه کند. مسیری که «هاشم» از گاراژ خود در مشهد تا جبهه جنگ طی کرد، همراهیبرانگیز بود در نتیجه شاهد شخصیتی ملموس و غیرنمایشی بودیم.
تعدیل تلخی سریال با رگههای کمدی
ابتدای سریال تا نیمه بیشتر به زندگی خانوادگی شخصیتها پرداخته شد و پس از آن با روایت داستان در فضای جبهه، موضوعاتی مانند جاسوسی وطنفروشان برای رژیم بعث، عملیات سری «حامد» و همرزمانش که تصور میشد به شهادت رسیدهاند و ماجراهای عاشقانه کاراکترها نیز به قصه اضافه شد که مخاطب را به ادامه تماشای سریال ترغیب میکرد. وجود رگههایی از کمدی در سریال و شخصیتهای بامزهای مانند «محسن» (سروش جمشیدی) و «حاجیپور» (علیرضا استادی) در قصه، باعث شده بود که تلخی فضای جبهه و جنگ کمی تعدیل شود و «تانکخورها» به سریالی خستهکننده تبدیل نشود.
باورپذیر و پرهیجان
یکی از برگهای برنده «تانکخورها» فضاسازی سریال است. صحنههای انفجار و مبارزه در میدان جنگ، واقعی و باورپذیر از آب درآمده بود و حس هیجان را به مخاطب منتقل میکرد. در قسمتهای پایانی سریال، شاهد چند صحنه خوب و مهیج از نبرد تانکهای ایرانی و عراقی بودیم. آرش مجیدی با انتشار ویدئویی در اینستاگرامش نوشته که در قسمت پایانی از پیشرفتهترین تانک عراق که یک تانک روسی مدل T-۷۲ بود، استفاده شده است.
ریتم کُند پایانبندی
اشاره کردیم که «تانکخورها» نمایش پرهیجان و جذابی از صحنههای سخت نبرد تانکها داشت، اما این سکانسها در قسمت ۳۱ میتوانست با ریتم مناسبتری روایت شود. تقریبا کل زمان قسمت ۳۱ یعنی حدود ۴۰ دقیقه، به نبرد تانکها اختصاص داشت. بخش پایانی عملیات که باعث شد چندین نفر از رزمندگان و کاراکترهای قصه به شهادت برسند و «هاشم» نیز مجروح شود، به نیمه اول قسمت پایانی موکول شد. بهتر بود دو قسمت پایانی با هم ادغام می شد و شاهد قسمت پایانی با ضرباهنگ بالا و زمان مفید بیشتری میبودیم.
یک ترکیب موفق
ترکیب بازیگران «تانکخورها» نیز به خوبی چیده شده بودند و آرش مجیدی و سروش جمشیدی در نقشهای اصلی، یک زوج هنری دوستداشتنی را شکل داده بودند. هرکدام از این شخصیتها روحیات متفاوتی داشتند و شکل رابطه آنها نیز جذاب بود. «هاشم» حکم برادر بزرگتر «محسن» را داشت و با حمایت از او باعث شده بود «محسن» کار خلاف را کنار بگذارد. «محسن» نیز با وجود این که برخلاف «هاشم» شجاع و فداکار نبود، اما در همه شرایط کنار او میماند. تضاد روحیات و شخصیت این دو کاراکتر، لحظات بامزه زیادی را در سریال رقم زد. آرش مجیدی در نقش شخصیت لوطی و جوانمرد قصه حضور موفقی داشت و جمشیدی نیز به عنوان شخصیت محبوب و شیرین قصه جای خود را میان مخاطبان باز کرد. میلاد میرزایی، علیرضا استادی، مهدی صباغی، ثریا قاسمی و احمد کاوری نیز بازیهای خوبی داشتند. چهرههای جدید «تانکخورها» مانند فاطمه حاجوی (مریم) و پونه عاشورپور (اسما) نیز انتخابهای مناسبی برای نقش خود بودند. به طور کلی عملکرد بازیگران را میتوان نقطه قوت «تانکخورها» دانست.
نویسنده: مائده کاشیان