نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
سینما و چهره ها

«زیبا صدایم کن»؛ مغازه رویافروشی و شهری که نمی‌شناسیم

منبع
ايرنا
بروزرسانی
«زیبا صدایم کن»؛ مغازه رویافروشی و شهری که نمی‌شناسیم

ایرنا/ «زیبا صدایم کن» دغدغه بی‌مکانی و یافتن سرپناه دارد، به وضعیت بد اقتصادی طعنه می‌زند و روی خط قرمز نقد گشت ارشاد نیز راه می‌رود؛ پس مخاطب را با اثری مواجه می‌کند که حرفی برای گفتن دارد اما از آن سو تصویرِ شهر به‌مثابه آرمان شهری برای عملی ساختن خیال‌های مخاطب، نوعی رویافروشی به اوست که با منطقِ قصه چفت نمی‌شود. 

به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، رسول صدرعاملی در ساختن فیلم‌های شهری تازه‌کار نیست و دستی بر آتش دارد. از «دختری با کفش‌های کتانی» که در زمانه خود بی‌رحمی تهران در مواجه با دختری نوجوان را نقد می‌کرد، می‌شد فهمید که صدرعاملی به تصویر کشیدن واقعی شهر را خوب بلد است.

«زیبا صدایم کن» اما برخلاف آثار گذشته صدرعاملی، شهری مهربان دارد. با آنکه سال‌ها از آن فیلم گذشته و به‌واسطه اتفاقات مختلف در جامعه، شهر نیز نامهربان‌تر شده اما آنچه در «زیبا صدایم کن» اتفاق می افتد، تصویر شهر به مثابه موجودی زنده و ‌بی‌خطر است.

طبیعتِ فیلم‌هایی که در آن کاراکترها در نقش فلانور (پرسه زن) ظاهر می‌شوند این است که همراه با تحول شخصیت‌ها و با بهره‌گرفتن از لوکشین‌های گوشه و کنار آنها، روایت برای مخاطب بیشتر جا بیفتد. در «زیبا صدایم کن» که قصه یک روزِ پدر و دختری در شهر تهران است اما این اتفاق بسیار کمرنگ است.

اساسا کسی مزاحم دختر نوجوان تنها نمی‌شود و مردی که از آسایشگاه روانی فرار کرده با خیال راحت هر دردسری را برای شهر می‌آفریند و کسی جلودار او نیست. هرچند با گنجاندن سکانس دزدیدن ونِ گشت ارشاد و ادامه خوشی که دارد، می‌توان حدس زد که فیلمساز از اساس شهر و خیابان‌هایش را برای کاراکترهایش از نو آفریده و منطقی برای واکنش‌های آنها در شهر قرار نداده اما از رسول صدرعاملی انتظار بیشتری داریم.

شهر آنقدر برای کاراکترها اذیت‌کننده نیست که نمی‌توان گفت علت انتخاب مدرسه با ستون‌های عظیم و شمایلی که از بیرون دارد، نشانه ای برای تصویر ناتوانی پدر و دختر است؛ چراکه اینگونه نیست و هر دو به راحتی از دست پلیس فرار می‌کنند.

از آنجا که فیلم دغدغه بی‌مکانی و یافتن سرپناه دارد، به وضعیت بد اقتصادی طعنه می‌زند و روی خط قرمز نقد گشت ارشاد نیز راه می‌رود،‌ مخاطب را با اثری مواجه می‌کند که حرفی برای گفتن دارد. از آن سو تصویر شهر به مانند آرمان شهری برای عملی ساختن خیال‌های مخاطب، نوعی رویافروشی به اوست که با منطق قصه چفت نمی‌شود.

تنها انتخاب اتوبوس به نظر منطقی‌تر می‌آید؛ وسیله نقلیه‌ای که مادر خانواده راننده آن است و توقف ایستگاه به ایستگاه‌اش، بر بی‌خانمانی هر سه کاراکتر مُهر تایید می‌زند. سکانس پایانی دیدار در اتوبوس نیز هوشمندانه‌ست؛ خصوصا بهره‌ای که از شست‌وشوی شیشه ها گرفته و بر ارتباطی تاکید می‌کند که زین‌پس از آلودگی‌های قبلی پاک خواهد شد.

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar