«تاسیان»؛ عاشقانهای از قلب دهه پنجاه
![«تاسیان»؛ عاشقانهای از قلب دهه پنجاه](https://app.akharinkhabar.ir/images/2025/02/09/9e032d95-eddc-45bc-9b30-043c3c2f3ad7.jpeg)
خبرآنلاین/ تاسیان به مانند خاتون سریال پربازیگری است که نسلهای مختلفی را در کنار یکدیگر قرار داده است. از بابک حمیدیان و هوتن شکیبا تا مهران مدیری و پانتهآ پناهی که همگی در قسمت نخست حضور دارند.
قصههای عاشقانه برای روایت در قالب یک سریال، جذابیتهای بسیار داشته و به راحتی قابلیت گسترش در عرض را دارند. به همین خاطر هم پلتفرمهای نمایش آنلاین داخلی بخش مهمی از سریالهای خود را در این قالب روایت کرده و اغلب هم مورد توجه مخاطبان خود قرار می گیرند. عشق نیز به عنوان تم اصلی آن با دیگر تمهای مشهور فیلمنامه نویسی تلفیق شده و در سریال تاسیان به کارگردانی تینا پاکروان تازه ترین سریال پلتفرم فیلیمو مورد استفاده قرار گرفته است.
در قسمت نخست کار با عنوان ده شب، ابتدا شخصیتهای اصلی و مکمل که تعداد زیادی هم دارند به تماشاگر معرفی شده و قصه براساس دختری به نام شیرین شکل میگیرد. دانشجوی ادبیات دانشگاه تهران با پدری کارخانهدار و اصالت تهرانی در نیمه نخست دهه پنجاه که دانشجوها اغلب پسزمینه سیاسی داشتند. سکانس افتتاحیه سریال جایی که خدمه خانه منوچهر نیمه شب مشغول کندن چاله ای هستند، تعلیق مناسبی داشته و ذهن تماشاگر را به سمت و سوی آثار جنایی-معمایی میبرد. جایی که در نهایت به شادی پدر و دختر بابت تولد دومی پیوند میخورد. اشتباه در رنگ جلد کتاب شیرین در چاپخانه هم ایده خوبی برای باز کردن پای امیر (کارگر چاپخانه) به قصه است که علاقهای یکطرفه در آن جریان دارد و باب داستانکی را باز میکند. معرفی امیر هم به خوبی انجام شده و با آمدن برادرش به چاپخانه برای چاپ اعلامیهای ممنوعه، فضا برای خلق نقطه عطف قسمت اول فراهم میشود.
بخش مهمی از جذابیتهای قسمت نخست به ارجاعهای پی در پی پاکروان به فضای سیاسی و فرهنگی میانه دهه پنجاه برمیگردد. آن هم به شکلی باورپذیر که هم میتوان دانشجویان دانشگاه تهران را باور کرده و هم آدمهایی از جنس منوچهر و خانوادهاش را که کارخانه داری سفرهدار است. در عین حال، پاکروان ادای دین تمام عیاری به بهرام بیضایی کرده و بخش مهمی از سکانس پایانی قسمت نخست را به صحبتهای او در انستیتو گوته اختصاص داده است. با انتخاب بازیگری که شباهت ظاهری خوبی با این فیلمساز شاخص سینمای ایران داشته و جنس دیالوگها نیز نزدیک به چیزی است که انتظار آن را داشتهایم. در عین حال اشارهای گذرا هم به حضور عباس کیارستمی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کرده است که برای تماشاگر کنجکاوی برانگیز جلوه میکند.
شیرین به عنوان دختری از طبقه مرفه دهه پنجاه که ریشههای فرهنگی نیز دارد، خوب نوشته شده و به عنوان قهرمان سریال متقاعدکننده به نظر میرسد. در طرف مقابل، امیر هم شخصیت پیچیده و در عین حال کنشمندی دارد که میتواند به شیرین پیوند خورده و عشق را به عنوان تم اصلی کار تقویت کند. منوچهر هم دیگر شخصیت کلیدی تاسیان است که معرفیاش به خوبی انجام شده و داستانک عاشقانهای هم با خود دارد. از بین شخصیتهای مکمل هم میتوان به بابک و دوستان همکلاسی شیرین اشاره کرد که نزدیک به مستندات تاریخی آن سالها هستند البته با مقداری دخل و تصرف و تخیل نویسنده که طبیعی و اجتنابناپذیر هم به نظر میرسد. پاکروان که علاقه و در عین حال تسلطاش بر روایتهای تاریخ معاصر را در سریال خاتون نشان داده، در اینجا هم تصویری باورپذیر از کمرکش دهه پنجاه ارائه کرده است. از فضای دانشگاه تهران تا مهمانی تولد شیرین که برخلاف بسیاری از سریالهای مرتبط با این بازه زمانی، متقاعدکننده به نظر میرسد. تاسیان به مانند خاتون سریال پربازیگری است که نسلهای مختلفی را در کنار یکدیگر قرار داده است. از بابک حمیدیان و هوتن شکیبا تا مهران مدیری و پانتهآ پناهی که همگی در قسمت نخست حضور دارند. ستاره اصلی تاسیان هم کسی جز مهسا حجازی نیست که پیش از این سریال، نقش اصلی در کارنامه خود نداشته است. با این حال به لحاظ فیزیک و چهره، متناسب با نقش بوده و شخصیت شیرین میتواند سکوی پرتاب او در آینده باشد.
نمیتوان از سریال گفت و به اسم زیبا و بامسمای آن اشاره نکرد: اصطلاحی گیلکی به معنای غم عمیق که در قلب شخص رسوب کرده و ماندگار میشود.