چرا فیلمهای خارج از مسابقه جشنواره فجر پرمخاطبتر از اصلی ها شدند؟
![چرا فیلمهای خارج از مسابقه جشنواره فجر پرمخاطبتر از اصلی ها شدند؟](https://app.akharinkhabar.ir/images/2025/02/11/b4069500-1ace-4b9b-b74e-ca6f502e176a.jpeg)
ایرنا/ به استناد ازدحام سالن نمایشهای میلاد و حجم و بازخورد خبرها، چهار فیلم «لاکپشت»، «غریزه»، «پیر پسر» و «رکسانا» که در خارج از مسابقه نمایش داده شدند، نسبت به تعداد زیادی از فیلمهای بخش مسابقه جذابتر و پرمخاطبتر شدند؛ اتفاقی که میتواند یک هشدار برای بروز سینمای زیرزمینی و سانسورهای سلیقهای باشد.
در ایام جشنواره فیلم فجر، قرار بود که پنج فیلم که دلایل توقیف آنها به درستی عنوان نشده بود برای اهالی رسانه و در بخش خارج مسابقه نمایش داده شود، نکته حایز اهمیت در این نمایشها این بود که اکران این فیلمها به مراتب از فیلمهای بخش مسابقه جذابتر شد و نقد و نظر درباره آنها بیشتر بود. با این حال آخرین فیلم؛ یعنی «قاتل و وحشی» در روز آخر از نمایش عمومی جا ماند. در ادامه تحلیل کوتاهی از چهار فیلم به نمایش درآمده در بخش خارج از مسابقه ارائه شده است:
«پیر پسر» و پدرکشی
«پیر پسر» یکی از آثار جامانده در بخش مسابقه و یکی از فیلمهای توقیفی جشنواره امسال بود که کیفیت بصری و متنی آن یک سر و گردن از فیلمهای بخش مسابقه جشنواره بالاتر بود. با توجه به پیشینه ادبی «اکتای براهنی» و پدرش، فیلمی به شدت ادبی است به این معنا که تمام اجزایش از قهرمان تا ضدقهرمان و شخصیتها از ادبیات داستانی کلاسیک وام گرفته شده است.
فیلم به مثابه یک رمان داستانی، فصل معرفی شخصیتها دارد، تعلیق میان پدر و پسر ایجاد میکند، عشق میآفریند، رابطه عاشقانه را تصویر میکند و در نهایت کشمکش را دستمایه درام خود قرار میدهد تا ردپای ادبیات کلاسیک ایران و جهان به شکلی واضح در فیلم هویدا شود.
بازی «حسن پور شیرازی» از مهمترین وجوه فیلم است، نقشآفرینی که نه تنها بهترین بازی پورشیرازی بلکه یکی از بهترین بازیهای تاریخ سینمای ایران است. یک بدمن واقعی و باورپذیر امروزی که به عنایت شخصیتپردازی در فیلمنامه و هدایت اکتای براهنی به کارکتری شیطانصفت و باورپذیر بدل میشود که ساعتها پس از تماشای فیلم از یاد تماشاگر نخواهد رفت.
براهنی در سه ساعت و ۱۰ دقیقه فیلم خود فقط قصه نمیگوید بلکه جهان خلق میکند؛ جهانی باورپذیر و با جزئیات که لاجرم همراهی آن ممکن میشود و تماشاگر میخکوب به تماشای این پرفورمنس واقعی و پر فراز و فرود مینیشیند.
ساعتها درباره درام شخصیتها بازیها و روابط آنها میتوان حرف زد و نوشت اما به طور تیتروار از مهمترین ویژگیهای فیلم پیر پسر میتوان به کارگردانی درجه یک و پخته اکتای براهنی، فضای گرم و گیرای فیلم، بازیهای درجه یک به خصوص پورشیرازی و عوامل محیطی از جمله صدا، نور، طراحی صحنه، موسیقی و فیلمبرداری آن اشاره کرد که جملگی در اختیار یک کل واحد قرار گرفته و مضامین فیلمنامه را انتقال دادند.
«غریزه» و عمق روابط انسانی
«سیاوش اسعدی» در چهارمین فیلم خود به سراغ یک فیلم عمیق انسانی رفته است؛ فیلمی کم کاراکتر که سعی میکند به دور از جنجالهای رایج فیلمهای اجتماعی به درون شخصیتهای خود برود و به نوعی درام زندگی آنها را به تصویر کشد.
«غریزه» فیلمی است که کارگردانی در آن جلوه زیادی پیدا میکند و در درجه اول نشان میدهد که سیاوش اسعدی چقدر در حرفه مورد علاقه خود پیشرفت کرده است. علاوه بر رنگ و لعاب زیبای فیلم، استناد این پیشرفت باورپذیری و حس سمپاتیکی است که باعث میشود با وجود برخی اتفاقات غیرمعمول و باگهای داستانی فیلم و شخصیتها، همراهکننده و باورپذیر از آب در بیایند.
استراتژی روایی فیلم نیز یکی از نقاط بحثبرانگیز فیلم به شمار میآید. وقتی که زمان زیادی از فیلم به روایت ماجرای عاطفی غریزی دختر و پسر جوان میگذرد حال آنکه قرار است با داستان واقعی و تکاندهنده فیلم در نیم ساعت آخر روبرو شویم. این کشدار شدن و طولانی شدن بخش اول در حالی محل بحث و اشکال است که به نظر میرسد بخش مهمی از تکاندهنده شدن بخش انتهایی به طولانی شدن بخش ابتدایی مربوط میشود. از این رو بعید نیست این تمهید به عنوان یک استراتژی روایی به طور عمدی در نظر گرفته شده باشد.
رد پای سینهفیل(فیلمباز) بودن سیاوش اسعدی در فیلم جدیدش غریزه بیش از آثار قبلی نمود پیدا کرده است، علاقه او به سینمای ایتالیا و فیلمهای «جوزپه تورناتوره» از جمله «ملنا» و «سینما پارادایزو» و همچنین دیالوگنویسی فیلمهای «مسعود کیمیایی» چیزی نیست که قابل پنهان کردن باشد. به عبارتی اسعدی فیلم جدیدش را از الهام از سینما و سینماگران مورد علاقهاش ساخته و در این مسیر سعی کرده مولفههای بومی و ایرانی را در این گرتهبرداری سینمایی در نظر بگیرد.
«امین حیایی» و «ژاله صامتی» از پروژه «درخونگاه» گویا بازیگر ثابت فیلمهای اسعدی شدهاند و حضور جذاب و همراهکنندهای در فیلم دارند. به نظر میرسد برخی حواشی پیرامون فیلم و فیلمساز سبب شده که برخی نقشها و بازی بازیگران دستخوش تعییراتی شود از این رو تا حدی درام چند کاراکتر ناقص و پر ابهام به نظر میرسد.
غریزه، فیلمنامه کارشدهای دارد و با اینکه ضربه نهایی فیلم خیلی دیر زده میشود همچنان همراهی تماشاگر به فیلم قطع نمیشود. فیلمساز از عناصر مختلف فیلمسازی از رنگ، نور، قاب بندی و موسیقی استفاده کرده تا یک داستان با مضمون غریزه را تعریف کند و موفق میشود به خصوص در نیمه اول این مضمون انسانی را در در قالب قصه دراماتیزه کند. بخش انتهایی فیلم هر چند رنگ و بوی فیلمفارسی نیز به خود گرفته اما آنچه باورپذیری شخصیتها و پیشبرد درام شده، قدرت کارگردانی در اندازه نگه داشتن و حفظ لحن و ریتم فیلم است.
«رکسانا» و تصویر جوان معاصر ایرانی
رسیدن «پرویز شهبازی» از «نفس عمیق» به «رکسانا» یک پروسه است پروسهای که خیلی از سینماگران ایرانی از «رخشان بنیاعتماد» تا «بهرام بیضایی» طی کردند؛ زده شدن از فضای دراماتیک و پناه بردن به مضمونگرایی. تحلیل ساختار روایی رکسانا، تخصص خاصی نمیخواهد چرا که یک تماشاگر عادی سینما نیز از عدم انسجام فیلمنامه، از این شاخه به آن شاخه پریدن فیلمساز و کشیدهشدن فضای داستانگوی سینما به محلی برای اعتراض اجتماعی متوجه میشود که سینماگران ما دچار نوعی سر شدگی شدهاند و تمایل دارند بجای قصهگویی فریاد اجتماعی سر دهند.
پرویز شهبازی در رکسانا یک سری دردهای اجتماعی که ناشی از خرافات و اختلالات فرهنگی است را تا ایرادات سیاسی و حاکمیتی تصویر کرده و با یک تدوین سریع، سعی داشته فیلمی جذاب بسازد. مضافاً اینکه از چند کاراکتر شیرین مثل منصور نفس عمیق که در اینجا به منصور رکسانا تغییر پیدا کرده، استفاده نموده تا فضای تلخ و اعتراضی خود را تا حدی تلطیف کند.
رکسانا هرچقدر از نظر سینمایی فیلم جدی نیست از نظر اجتماعی و سیاسی فیلم مهمی است و میتواند تصویر بازنمایی شده از ایران معاصر را نشان مسئولان کشور دهد.
«لاک پشت» و حسرت نمایش عمومی
فیلم «لاک پشت» بهعنوان سومین اثر بلند سینمایی بهمن کامیار در مقام کارگردان پس از فیلمهای «مرداد» و «در وجه حامل»، درامی روانشناسانه با فضایی متفاوت محسوب میشود. فرهاد اصلانی در نقش یک روانپزشک که خود دچار مشکل حاد روانی است در پی یک اتفاق درون زندگی شخصیاش دچار مشکلاتی میشود که باعث میشود احساس کند همسر و تمام زندگیاش را در خطر از دست دادن میبیند برای همین تصمیم میگیرد برای حفظ آن دست به کارهای عجیب بزند.
نکته جالب درباره فیلم لاک پشت اینکه یک بار این فیلم در دولت قبل و ریاست محمد خزاعی در سازمان سینمایی برای حضور در جشنواره چهل و دوم فیلم فجر اعلام حضور کرد که بعد از بازبینی در هیات انتخاب رد شد و بعد از آن به دلایل نامعلوم از اکران آن جلوگیری شد. سپس در یک نمایش محدود در جشنواره چهل و سوم فیلم فجر در برج میلاد برای اهالی رسانه به نمایش درآمد که با استقبال زیاد منتقدان روبرو شد و کیفیت بالای فیلم باعث شد این پرسش به وجود بیاید که چطور این فیلم از جشنواره دولت قبل بیرون مانده است.
بهترین فیلم جشنواره تا روز چهارم باید از بخش خارج از مسابقه بیاید حال شما خود بخوان حدیث مفصل این مجمل. لاک پشت فیلم سرپا و همراهکنندهای است و این کیفیت را مدیون جزئیات به هم پیوسته و به نوعی چفت و بست فیلمنامهای است که از سوی یک کارگردان مسلط به کار، دکوپاژ و تصویر شده است.
فیلم فضاسازی خوبی دارد و در تعلیق و سوسپانس موفق میشود فضای مالیخولیایی خود را تا انتها حفظ کند از این رو میتوان به فیلمساز نوظهور و خلاقی امیدوار بود که پیش از این ۲، سه فیلم ساخته اما لاک پشت بهترین فیلم بهمن کامیار و یک جهش بزرگ در کارنامه فیلمسازی او محسوب میشود.
لاک پشت به موقع کاشت و برداشت میکند، به اندازه دیالوگ میگوید، در روایتگری خصت به خرج نمیدهد و در عین حال درازگویی و شخصیتهای مازاد ندارد.
لاک پشت ماحصل یک فیلمنامه خوب و یک کارگردانی متناسب و به اندازه است. اگرچه فیلم بینقص نیست اما فیلمساز و گروه سازنده به خوبی میدانسته که از سینما و فیلمش چه میخواهد و آن را به بهترین شکل ممکن ارائه کرده است. بازی فرهاد اصلانی میتوانست سیمرغ بهترین بازیگری مرد را بگیرد.