نماد آخرین خبر

جشنواره ای که حاشیه هایش بر قوانین غلبه دارد!

منبع
فرهيختگان
بروزرسانی
جشنواره ای که حاشیه هایش بر قوانین غلبه دارد!

فرهیختگان/ برگزاری جشنواره فیلم در همه‌جای دنیا ضوابط و قوانینی دارد که تخطی از آن مستلزم تغییر آیین‌نامه است و نمی‌توان به‌سادگی چهارچوب آن‌ها را واژگون کرد و به‌طور کل بدون درد و خون‌ریزی بنایی جدید بر خرابه‌های پیشین به وجود آورد.

اما داستان برگزاری جشنواره فجر در مقایسه با دیگر فستیوال‌های مطرح جهانی حکایت دیگری است. 43 سال از اولین دوره جشنواره فیلم فجر می‌گذرد ولی این رویداد نسبتاً باسابقه چندان در شیوه برگزاری به یک شکل واحد و منسجم پایبند نبوده و به فراخور تصمیم دولت‌ها و همچنین ابراز سلیقه از طرف دبیران در هر دوره به شکلی متفاوت با سال‌ها قبل به کار خود ادامه داده است. وقتی تاریخچه فستیوال فجر- به‌عنوان مهم‌ترین اتفاق فرهنگی سال در حیات جمهوری اسلامی- را مرور می‌کنیم، درمی‌یابیم همه‌چیز درهم و برهم است و چندان هارمونی‌ای میان اجزای شکل‌دهنده این جشنواره وجود ندارد و فیلم‌ها نیز بدون‌رعایت هیچ ضابطه خاصی به فهرست «سودای سیمرغ» (بخش مسابقه) راه پیدا می‌کنند.

اما بدون اینکه از نزدیک با شیوه برگزاری جشنواره‌هایی نظیر «ونیز»، «لوکارنو»، «کَن» و... روبه‌رو شویم نیک می‌دانیم که سازندگان این آثار برای راه یافتن به فستیوال‌های مذکور باید ضوابط خاصی را مدنظر قرار دهند تا بتوانند راه خود را در جمع فیلمسازان آلترناتیو و پیشرو پیدا کنند و حتی مبلغ فرهنگ کشور خویش لقب بگیرند. اما در جشنواره خودمانی فجر- آن‌هم در حال حاضر- نه‌تنها هیچ رد و نشانه‌ای از رعایت این موارد در این رویداد به چشم نمی‌خورد، بلکه بسیاری از آثار باتوجه به اینکه صرفاً برای اکران و اقبال عمومی مناسبند وارد رقابت با دیگر آثار می‌شوند و بیشتر اقبال تماشاگران و همچنین داوران بخش اصلی را به سمت جدی گرفتن خودشان جلب می‌کنند.

به عبارت دیگر، دامنه فعالیت سینمای مسلط فارسی به‌قدری گسترده است که حتی جشنواره فجر هم برای دیده شدن در رسانه‌های و همین‌طور فضای مجازی، این رویداد را به «ویترین سینمای ایران» تقلیل داده است، درحالی‌که هدف ما از شکل‌گیری و ایجاد جشنواره فجر در ابتدا چنین چیزی نبود و ما می‌خواستیم سینمای ایران را از حیث مضمونی به دیگر نقاط دنیا صادر کنیم تا آلترناتیوی برای جریان سینمای هالیوود و سینمای مدرنیستی اروپا درنظر گرفته شود. اکنون که چهل‌وسومین دوره فستیوال فجر با نهایت کج‌سلیقگی به پایان رسیده باید صریح‌تر از گذشته این سؤال را از گردانندگان بااهمیت‌ترین اتفاق فرهنگی کشور بپرسیم که چرا جشنواره فوق بیش از آن چیزی که فکرش را کنیم تبدیل به جایگاهی برای عرضه انواع و اقسام فیلم به اسم حمایت حداکثری از تولیدات سینمای ایران شده و فجر را از تبدیل شدن به یک رویداد فرهنگی و در مرتبه بعد، هنری اساسی و بنیان‌کن باز داشته است؟ خیل عظیمی از آثاری که حد فاصل 12 تا 22 بهمن در بخش سودای سیمرغ به نمایش درمی‌آیند در دورترین نسبت با فیلم‌های باب میل جشنواره‌ها قرار دارند و به‌اصطلاح برای فتح گیشه‌ها مناسب‌ترند؛ از طرف دیگر در سطح مضمونی نیز حتی در ضدیت با موجودیت فرهنگی ایران تعریف می‌شوند و حتی برای نمایش عمومی هم مناسب نیستند. لازم نیست راه دوری برویم.

در همین جشنواره چهل‌وسوم آثاری وجود داشتند که وهن ایران فرهنگی بودند و به اسم کمدی همه‌چیز را به سخره می‌گرفتند! به‌گونه‌ای که در ضدیت کامل با موجودیت جشنواره فجر و اهداف آن برای بها دادن به مضامین فرهنگی انقلاب اسلامی قرار داشتند و طبیعتا حتی نباید درطول سال هم به اکران عمومی درمی‌آمدند ولی مدیران برگزارکننده جشنواره فجر در این دوره با روی باز پذیرای این تصاویر متحرک شدند و برای آن‌ها جایگاهی هم‌تراز و هم‌سنگ با مهم‌ترین عناوین سینمای ایران به وجود آوردند! این رویه، اتفاق نامیمون و نامبارکی‌ست که از سال‌ها پیش جا افتاده و اینطور به‌نظر می‌رسد که کسی هم تاب و توانایی و حتی حوصله مقاومت و مخالف در برابر آن را ندارد. مدیران و گردانندگان این دورهمی فرهنگی تصور می‌کنند که با تزریق «حال خوب» و دعوت از تولیدات رویاپرداز، فست‌فودی و یک‌بارمصرف سینمای بسازبفروشی می‌توانند جشنواره فجر را بیش از آن چیزی که ظرفیت دارد به همگان معرفی کنند، درحالی که «رسالت» جشنواره‌های فرهنگی، خاصه فستیوال‌های سینمایی اساساً این نیست. جشنواره‌ها برای تزریق حال خوب و دور هم بودن به وجود نمی‌آیند به‌طوری‌که اگر در این سال‌ها حاشیه فوتوکال‌ها و فرش‌قرمز‌ها بر اصل قضیه سایه نینداخته بود می‌توانستیم با سری افراشته بگوییم که «کن»، «ونیز»، «مونترال» و... فقط و فقط برای معرفی و عرضه برترین محصولات سینمای مدرنیستی و پست‌مدرنیستی عالم سینما پدید آمده‌اند و جز این وظیفه‌ای ندارند، اما حتی در این رویداد‌ها نیز باوجود باجی که دبیران آن به آثار مضمون‌زده سینمایی می‌زنند هیچ جایی برای فیلم‌های تجاری- حتی اگر از استاندارد کیفی مناسبی هم برخوردار باشند- درنظر نمی‌گیرند.

وضعیت فجر اما درست برخلاف رویه مألوف در دیگر نقاط دنیاست و این سینما و آثار جشنواره‌ای متعلق به آنند که در حاشیه‌ای‌ترین نقطه مسئله‌مندترین منزلگاه فرهنگی-هنری انقلاب اسلامی ایران تعریف می‌شوند! گویا پس از سال‌ها تجربه‌ورزی، فجر به جایگاهی برای حضور و عرض اندام بازیگران شهره تبدیل شده و دیگر نسبتی با یک «جشنواره سینمایی» و قواعد حاکم بر شیوه برگزاری آن ندارد. به دیگر سخن، «فجر» سال‌هاست که در مدل عرضه ملغمه‌ای از «فستیوال» و «جشن سینمایی»ست؛ بدون اینکه بتواند یا بخواهد قواعد حاکم بر هریک از این دو را بپذیرد!

همین اتفاق باعث شده «فجر» نتواند یک فستیوال خودبسنده، سرپا و ملی به‌نظر برسد و در بهترین حالت درجا بزند. ما در این 10 روز فقط قادریم آرزو کنیم که در میان خیل عظیم فیلم‌های بی‌کیفیت و بازاری به یک‌باره اتفاقی رقم بخورد و شاهد یک «فیلم» به معنای واقعی کلمه باشیم و الا قرار نیست آب از آب تکان بخورد و تحولی شگرف، جشنواره فیلم فجر را از بند «دورهمی بودن» نجات دهد. بحث بسیار است و می‌شود با بسط مطلب به نقاط ضعف فراوان جشنواره فجر آن را به درازا کشاند، ولی بگذارید در همین نقطه متوقف شویم که انقلاب اسلامی به‌عنوان پدیده فرهنگی نیازمند رویدادی است که بتواند دغدغه‌ها و ارزش‌های بنیادین ملت ایران در مهم‌ترین اکت و کنش تاریخی‌شان را به شکل مناسبی در بعد سینما منعکس کند. حال که گردانندگان «فجر» از انجام این مهم عاجزند حداقل با عدم میزبانی از آثاری همچون «آنیتک» و «صددام» احترام متولی را نگه دارند. این فیلم‌ها باتوجه به امکاناتی که «پخش» و ذائقه مخاطب دراختیارشان می‌گذراند به‌راحتی می‌توانند از پس دخل و خرجشان در اکران عمومی بربیایند. 

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره