بهترین سریال نمایش خانگی ایران در سال ۱۴۰۳

آخرین خبر/ سال ۱۴۰۳ برای صنعت نمایش خانگی ایران، سالی پربار و متنوع بود. آثار متفاوتی در ژانرهای کمدی، جنایی، تاریخی، عاشقانه و تولید و عرضه شدند که هر کدام تجربهای خاص برای مخاطبان فراهم کردند. در میان این آثار، برخی سریالها موفق شدند محبوبیت زیادی کسب کنند و برخی دیگر، با وجود نقاط قوت خود، زیر سایه انتظارات مخاطبان قرار گرفتند. در ادامه، به بررسی سریالهای نمایش خانگی این سال میپردازیم و نقاط قوت، ضعف و بازخورد هر یک از آنها را مرور میکنیم، اما انتخاب بهترین سریال در کامنتها با شما:
در انتهای شب| عاشقانهای تاریک
«در انتهای شب» سریالی با فضایی احساسی و تلخ بود که روابط پیچیده انسانی را در بستر اجتماعی روایت میکرد. سریال آیدا پناهنده، با بازی پارسا پیروزفر و هدی زینالعابدین توانست همدلی مخاطبان را برانگیزد، اما ریتم آن برای عدهای سنگین به نظر میرسید.
نقاط قوت: بازیگری قدرتمند، عمق بخشی به شخصیتپردازی، پرداخت دقیق به احساسات انسانی به جای تمرکز روی جذابیتهای کاذب.
نقاط ضعف: دیالوگهای طولانی و فضایی سنگین که برای بسیاری از مخاطبان معمولی خستهکننده بود.
بازخوردها: اگرچه منتقدان آن را تحسین کردند، اما این سریال به رغم حرفهای مهمی که داشت به خاطر لحن تلخ و البته تعداد کم قسمتها نتوانست آنطور که باید جریانساز باشد.
جان سخت | ملتهب اما متوسط
سریال «جان سخت» قصه انتقام، حسادت، کینه و البته ارزشهای انسانی چون بخشش است که فعلاً تمام نشده و نمیتوان به شکل قطعی دربارهاش نظر داد؛ اما هرچه هست التهاب قصه میتواند مخاطب را درگیر کند.
نقاط قوت: «جان سخت» در نمایش دنیای رفقا، رودستهایی که گاهی به مخاطب میزند و کنشهای دراماتیک موفق عمل کرده است.
نقاط ضعف: برخی از رفتارهای شخصیتها قابل درک نیست و از طرفی اصل داستان چندان ایده تازهای ندارد.
بازخوردها: در نهایت «جان سخت» با نقدهای ضدونقیض روبهرو شد، چراکه برخی منتقدان آن را سطحی و بدون عمق کافی ارزیابی کردند؛ اما مخاطبان تا اینجا دوستش داشتند.
قهوه پدری | کمدی بیحال مدیری
سریال «قهوه پدری» با محوریت یک خانواده، در ژانر کمدی روایتگر چالشهای روزمره اعضای خانواده و روابط آنها و تلاششان برای حفظ زندگی بود. این اثر با شوخیهای ملموس و ساده توانست مخاطبان بسیاری را سرگرم کند اما موجی که از سریالهای مدیری انتظار داشتیم را ایجاد نکرد.
نقاط قوت: طنز شیرین و خانوادگی، بازی شخصیتهایی مثل حامد وکیلی و...
نقاط ضعف: شوخیهای گاهی سطحی، نبود تعلیق آنچنانی در داستان و... طوریکه مخاطب با تماشای کلیپهای وایرال شده در اینستاگرام، از تماشای کل اثر بینیاز میشود.
بازخوردها: هرچند مخاطبان اقبال نسبی نسبت به سریال داشتند که آنرا هم باید ناشی از نبود رقیب کمدی در نمایش خانگی دانست، اما منتقدان خیلی هماهنگ سریال را اثری ضعیف توصیف کردند.
گردن زنی | به آشفتگی خواب!
«گردن زنی» یک قسمت اول جالب داشت؛ اما سریال در ادامه بهخاطر تعدد شخصیت، خوب پرداخت نکردن آنها، خطوط داستانی فرعی ضعیف و بدون کارکرد تبدیل به اثری شلوغ و شلخته شد.
نقاط قوت: داشت؟
نقاط ضعف: شخصیتهای سریال بهلحاظ سن و سال، شغل و ... خیلی ابهام داشتند، از پلیس داستان بگیرید تا اعضای دو خانواده متمولی که از صبح تا شب برای سروصدا و بحث دورهم جمع بودند.
بازخوردها: یکی دیگر از مواردی که بهشکل نسبی مخاطبان و منتقدان با هم روی ضعیف بودن سریال همنظر بودند.
داریوش | کمدی جنایی که چندان نگرفت
سریال «داریوش» به نویسندگی و کارگردانی هادی حجازیفر، در ابتدا انتظارات زیادی را بهدلیل شباهتهایی که با سریال موفق «پوست شیر» داشت، ایجاد کرد. این اثر روایتگر ماجرای دزدی، رفاقت، رقابت و عاشقی بود که با بازی مهرداد صدیقیان، عباس جمشیدی، نسرین مقانلو و دیگر بازیگران به تصویر کشیده شد. اما با پخش یکی دو قسمت مشخص شد که سریال تا دسترسی به موفقیتهای «پوست شیر» هنوز فاصله دارد.
نقاط قوت: داستان بامزه و خوشساخت، بازی روان بازیگران اصلی.
نقاط ضعف: نوسانی که در ژانرهای جنایی و کمدی داشت، لحن دوپاره، قابل باور نبودن برخی رخدادها و انگیزهها.
بازخوردها: «داریوش» بازخوردهای مثبتی دریافت کرد، اما نتوانست به یکی از بهترین آثار سال تبدیل شود.
افعی تهران | جنایی ملتهب
«افعی تهران» اتفاق مهم نمایش خانگی ما در سال 1403 بود، اثری که میتوانست هم گرهافکنی داشته باشد؛ هم از روابط انسانی، تنهایی و بیمعنایی زندگی آدمهایی بگوید که درگیر تک ساحتی بودن هستند و برای نجات تصمیمهای اشتباه میگیرند.
نقاط قوت: قصه خوب، بازیهای قوی، نمایش پشت پرده سینما و روابط آدمها، شخصیتپردازی خاص و...
نقاط ضعف: سریال نقطه ضعف عمدهای نداشت.
بازخوردها: سریال بهشدت منتقدان را راضی کرد و برای مخاطبان هم جذاب بود؛ اما جنس قصهاش طوری نبود که بتواند یک موج بزرگ مثل «شهرزاد» یا «پوست شیر» ایجاد کند.
جنگل آسفالت | جنایی پرتنش
«جنگل آسفالت» هم اثری خوش ساخت بود که نفهمیدیم تمام شده یا فصل بعدی آن در راه است. سریالی که زیرپوست شهر را به تصویر کشید و البته قصه تکراری یک اعدام هم موتور محرکه اصلی داستانش بود.
نقاط قوت: بهرهبردن از یک قهرمان زن، اتمسفر سینمایی قصه، بهخصوص در طراحی لباس و صحنه.
نقاط ضعف: قابل پیشبینی شدن قصه در مرحلهای از آن و دور شدن از شخصیت اصلی.
بازخوردها: فعلاً که تکلیف ساخت ادامه سریال بهخاطر اختلافات تیم سازنده با پلتفرمی که اثر از آن پخش شد مشخص نیست؛ اما براساس یک فصلی که از اثر دیدیم بازخوردهای مخاطبان و منتقدان مثبت بود.
نکته مهم: در این مطلب از مرور رئالیتیشوها که سریال نیستند، همینطور مرور سریالهایی که فقط چند قسمتشان پخش شده یعنی «تاسیان» و «آبان»، «قطب شمال» و «غربت» بهخاطر بازخوردهای خیلی منفی و همینطور «زخم کاری» که صرفاً یک دنباله بود خودداری کردیم.
خبرنگار : زهراسادات سعیدی