خیلی سخت زندگی میکنیم ولی باید امیدوار باشیم!

ایسنا/مراسم گرامیداشت زادروز حمید سمندریان، کارگردان و استاد تئاتر با سخنانی از رضا کیانیان، افسانه ماهیان، حسین کیانی، حمید پورآذری و فرزین محدث عصر روز سهشنبه، نهم اردیبهشتماه برگزار شد.
این نشست به کوشش نشر «قطره» و به انگیزه تجدید چاپ کتاب «این صحنه خانه من است» برگزار و با ابراز تاسف از درگذشت هموطنانمان در حادثه بندرعباس و نیز درگذشت نابهنگام روزبه کیائیان، مدیر پخش نشر چشمه همراه شد.
در آغاز این برنامه که در خانه کتاب «آرسا» برگزار شد، افسانه ماهیان، کارگردان تئاتر و شاگرد سمندریان و گردآورنده کتاب «این صحنه خانه من است» در توضیحاتی گفت: مدتهاست حالمان خوب نیست و این اتفاق اخیر هم این حال بد را تشدید کرد اما استاد سمندریان همیشه میگفت زندگی خیلی سخت است و ما سخت زندگی میکنیم ولی باید امیدوار بود. حالا هم نام او، ما را گرد هم آورده است.
او با ارائه توضیحاتی درباره ایده نگارش این کتاب یادآوری کرد: ایده زمانی شکل گرفت که شاگرد حمید سمندریان شدم و از سال ۷۳ که استاد آموزشگاه بازیگری خصوصی را راهاندازی کرد، من نیز مانند بسیاری شاگردان استاد، وارد آموزشگاه شدم و به تدریج مسئولیتهای گوناگونی به من سپرده شد و از همان زمان ایده نگارش این کتاب برایم شکل گرفت؛ چراکه هر روز در آموزشگاه حضور داشتم و آموزههای استاد را میشنیدم و به فکر ثبت و ضبط تجربیات و آموزههای او افتادم. البته سالها طول کشید تا این کتاب به مرحله نگارش رسید.
ماهیان ادامه داد: همیشه شرایط ما مساعد نبوده و با پرسشهای زیادی روبهرو بودهایم که چرا مدیران تجربیات هنرمندان بزرگمان را گردآوری نکردند، بنابراین با خودم عهد کردم که من پیشقدم شوم و چون هیچ تجربهای نداشتم، شروع کردم به خواندن یکسری پرتره از هنرمندان.
این کارگردان تئاتر با ارائه توضیحاتی درباره شروع اجرای این کار افزود: در وهله اول طرح این موضوع با استاد برایم بسیار دشوار بود. استاد در عین شوخطبعی و صمیمیتی که با شاگردانش داشت، درباره مقوله تئاتر بسیار جدی بود ولی در نهایت دل را به دریا زدم و موضوع کتاب را مطرح و تلاش کردم او را متقاعد کنم که از من زمان خواست. یک ضبط صوت برداشتم و آرام آرام شروع به کار کردم. نگارش این کتاب هشت سال زمان برد و ما در فاصله بین کلاسها نیم ساعت نیم ساعت صحبت میکردیم و کل گفتوگو حدود ۱۵۰ نوار کاست شد که بخش اندکی از آن در این کتاب آمده است.
ماهیان با بیان اینکه نام کتاب به پیشنهاد حسین کیانی انتخاب شد، درباره میراث سمندریان در تئاتر گفت: بزرگترین میراث او شاگردانی است که پرورده که همه جزء بزرگترین هنرمندان کشور هستند و او در شاگردانش تکثیر شده است. او جزء معدود هنرمندانی بود که همه به طور مستقیم و غیرمستقیم شاگردش بودند.
او در پایان سخنان خود یادآوری کرد: اولین رونمایی این کتاب ۸ اسفند سال ۸۸ اتفاق افتاد با حضور خود استاد و نامگذاری سالن شماره دو ایرانشهر به نام ایشان. از آن زمان به بعد نشد که این کتاب تجدید چاپ شود تا به امروز که برای آشنایی نسل جوان دوباره منتشر شده است.
سپس رضا کیانیان، بازیگر و دیگر شاگرد سمندریان، خاطراتی از زمان پذیرش خود در کنکور هنر و اینکه سمندریان به همراه چند تن دیگر از استادان از او آزمون بازیگری گرفته است، بیان کرد و افزود: تلخترین خاطرهام به آخرین روزهای زندگی استاد برمی گردد که سرطان جانش را گرفته بود و مدام به دیدنشان میرفتم. روزی خانم هما روستا، همسر استاد، گفت که وقتی حال حمید خوب شد، نمایشی اجرا کنیم و همین که این موضوع را با استاد مطرح کردیم، با وجود بیماری، برق در چشمانش دوید و گفت «بازی استریندبرگ» را دوباره اجرا کنیم.
کیانیان که سال ۷۸ در همین نمایش به کارگردانی سمندریان بازی کرده بود، ادامه داد: در این نمایش شخصیت ادگار را بازی میکردم که در لحظهای از نمایش به نقطهای خیره میشود و سمندریان در آخرین روزهای زندگی خود وقتی که صحبت از اجرای دوباره این نمایش شد، به من گفت ادگار به مرگ خیره میشود. برو مرگ را بشناس که به او خیره شوی!
در ادامه، حسین کیانی، نویسنده و کارگردان تئاتر و دیگر شاگرد سمندریان با ابراز تاسف از کماعتنایی به هنرمندانی چون سمندریان گفت: درباره سمندریان خیلی حرف زده شده ولی هنوز حق مطلب به شکل آکادمیک ادا نشده است و شاید نیازمند برگزاری همایشی هستیم که افراد در آن مقاله بدهند چون یکی از ویژگیهای ایشان وجه دانشگاهیاش بود و به شدت به درس خواندن برای تئاتر معتقد بود. همچنانکه در همه جای دنیا برای اندیشمندان تئاترشان چنین میکنند و این عیبی است برای ما که در این زمینه کمکاری کردهایم چون او بعد از عبدالحسین نوشین، موسس تئاتر نوین در ایران است.
او ادامه داد: آنچه حمید سمندریان را سمندریان کرد، انسانیت و اخلاقی بود که از تئاتر آموخته بود و این را در زندگی خود جاری و ساری کرده بود و اینچنین است که کسی را همچون او خوشایند ندیدم. این چیزی است که هر کسی باید از تئاتر بیاموزد. تئاتر صرفا کارهای عجیب و بازیها و طراحیهای غریب نیست بلکه همه حرف تئاتر این است که آدم باش! تئاتر برای سمندریان ابزار مطالعه انسان بود و میکوشید خود را به واسطه این آشنایی بیشتر بشناسد.
کیانی از بیتوجهی مدیران دولتی به بزرگانی مانند سمندریان انتقاد کرد و افزود: هر جای دنیا چنین استادانی را روی سرشان میگذارند و باید برای همه آنان بنیاد تاسیس کنیم. هرچند این روزها کلمه استاد مثل نقل و نبات شده ولی او به معنای واقعی استاد بود.
سپس حمید پورآذری، دیگر کارگردان و مدرس تئاتر که سالها پیش نمایشهای «دایره گچی قفقازی» و «ادیپ» را با گروه پرشماری از نوجوانان در فرهنگسرای بهمن اجرا کرده است، در سخنان کوتاهی گفت: باشکوهترین لحظه برایم زمانی بود که استاد برای دیدن نمایشهای ما به فرهنگسرای بهمن آمدند و آنجا کلی ذوق کردند و گفتند حالا باید از شکسپیر کار کنی. آموزش مدرن تئاتر ما مدیون استاد سمندریان است و همه ما افتخار شاگردی ایشان را داریم.
در ادامه، فرزین محدث، به عنوان بازیگری از نسل جوانتر خاطراتی از تماشای آثار سمندریان روایت کرد و گفت: نمایش «دایره گچی» را چهار بار دیدم و دو بار در سالن اصلی جایی برای نشستن پیدا نمیشد. در آن نمایش حسن پورشیرازی سه نقش را بازی میکرد و اگر الان او را میستایند، چنین پیشینهای در تئاتر دارد. هیچ بازیگری در این ملک پیدا نخواهید کرد که بیواسطه یا با واسطه شاگرد استاد سمندریان نباشد.
در پایان این برنامه که با حضور جمعی از دوستداران و دانشجویان تئاتر برگزار شد، کیک تولد حمید سمندریان که تصویر نمایشنامههایی که ترجمه کرده بر آن نقش بسته بود، با حضور رضا کیانیان، افسانه ماهیان و حسین کیانی بریده شد.